بسم الله
اگر دورههای امامت را به چهار دوره تقسیم کنیم، دوره امامهادی
علیه السلام
به خاطر ویژگیهای خاص سیاسی و علمیو فرهنگی دورهای دیگر است که در آن علاوه بر تدبیر برای آینده شیعه از لحاظ سیاسی و عقیدتی، تحکیم پایههای فرهنگی و انتقال کامل دست آوردهای تمام دوران امامت انجام گرفته و مرحله نوینی برای شیعه آغاز گردیده که در نوع خود نقطه عطف بسیار مهمیاست
.
هر یک از ائمه علیهم السلام در دوره خود براساس تدابیر مقتضی و مناسب با حوادث و تحولات اجتماعی و سیاسی و فکری، جهت هدایت شیعیان و حفظ خط اصلی اسلام ناب، اقدامات بسیار سنجیدهای را انجام داده اند. به نحوی که با وجود حاکم بودن شرایط سخت و اختناق سیاسی، تشیع به عنوان خطی روشن که متمایز با اکثریت حاکم بود، موجودیت خود را حفظ کرد
.
دوره امامهادی
علیه السلام
دورهای است که بنیان برخی از اندیشههای ناب تشیع شکل گرفته و بنیان مرجعیت و زعامت شیعه در این دوره گذاشته شده بود. قرن سوم در جهان اسلام قرن نوینی از نظر علمیو فکری بود که حرکت جامعه به سوی رشد علمیو فرهنگی با رویش اندیشههای جدید کلامیو ورود شبهات مختلف عقلی و فلسفی- که متأثر از نهضت ترجمه بود مرحلهای متمایزتر از گذشته را در پیش روی قرار داده بود. مکاتب و فرقههای مختلف علمیبا اختلافات و تنازع، درحال تولید علم براساس اندیشههای خود بودند. و نابسامانی فکری تمام جهان اسلام را به خاطر شیوع شبهات گرفته بود
.
اما مکتب اهل بیت با برتری محسوس، در محاصره دستگاه سیاسی از پایههای محکم و استوار و منطقی به برکت وجود ائمه علیهم السلام برخوردار بود و هرگاه شبههای متوجه کلیت و محتوای اسلام میشد تنها پاسخ قانع کننده از سوی رهبران مکتب اهل بیت صادر میشد. و این واکنش اساسی از سوی ائمه منجر به سامان دهی سازمان یافته مبانی فکری اسلام میشد
.
امامهادی علیه السلام
در این دوره خطیر و از لحاظ علمیکه برای آینده جهان اسلام اهمیت خاص داشت، امامت داشت و بایستی به گونهای بنیانهای علمیمکتب اهل بیت را تأسیس و سازماندهی میکرد که تا قرنهای آتی این بنیانگذاری، نیازهای فکری و سیاسی را پاسخ بدهد. امام آیندهای بسیار دور را مدنظر داشت و از نظر فکری و سیاسی جهت صیانت و استمرار امامت مدبرانه، برنامه ریزی کرد و شالودههای مهم را مشخص نمود که در این مقاله به قسمتهایی از مدیریت توانمند فکری و علمیامام میپردازیم
.
دوران امامت
امامهادی علیه السلام
در سال 212 پانزدهم ماه ذی حجه در اطراف مدینه از مادری بافضیلت به نام سمانه یا سوسن متولد شد. (1) پدر بزرگوارش امام جواد علیه السلام
در سال 220 به شهادت رسید. بدین ترتیب امامت امامهادی علیه السلام
در سن هشت سالگی آغاز و تا سال 254 به مدت 33 سال استمرار داشت. آن حضرت در بین مردم با القاب، عامل، فقیه، امین، نقی، طیب مشهور بود
.
آن حضرت در دوره امامتش، معاصر شش تن از سلاطین عباسی به نامهای معتصم، واثق، متوکل، منتصر، مستعین و معتز بود که دشمن ترین آنها نسبت به علویان متوکل بود
.
وضع اجتماعی و سیاسی معاصر امامهادی
علیه السلام
هرچه حکومت عباسیان از دوران استقرار و ثبات آن فاصله میگرفت از نظر سیاسی اقتدار آنها کاهش مییافت، این تنزل قدرت و حاکمیت، از علل مختلف ناشی میشد که از جمله آنها نارضایتی اجتماعی و گسترش قیامهای علویان و مفاسد هیئت حاکمه و شیوع فساد در اجتماع از سوی درباریان بود، نفوذ عناصر ناشایسته در هرم قدرت و حاکمیت از جمله عوامل کاهش اقتدار سیاسی سلاطین عباسی بود
.
عباسیان در آغاز کار خود برای سرکوب امویان و به دست آوردن منزلت اجتماعی شعار «الرضا من آل محمد» را سرلوحه برنامههای سیاسی خود قرار دادند اما پس از قدرت گیری از این شعار، با کشتار علویان فاصله گرفتند، عنصر ایرانی در اقتدار سیاسی عباسیان نقش مهمیایفا کرد. چنان که از نظر فرهنگی و علمی، ایران نقش اساسی در انتقال علوم ایرانی و هندی و یونانی به جهان اسلام داشت. از نظر دیوانی و تشکیلاتی و سیاسی نیز اقتدار لازم را به نهادهای قدرت عباسیان تزریق کردند، مدیریت شایسته عناصر و خاندانهای اصیل ایرانی در تشکیلات حکومتی عباسیان قابل انکار است. به تدریج که مدیریت ایرانیان از تشکیلات کاسته شد، اقتدار نیز کاهش یافت. از طرفی ایرانیان به خاطر حمایت از اهل بیت علیهم السلام که در شعار عباسیان دیده میشد، همکاری نزدیکی با آنها داشتند که به دور از حقیقت نخواهد بود، اگر فاصله گیری آنها از شعار و سرکوب عناصر ایرانی را از علل مهم کاهش اقتدار عباسیان بدانیم. (2
)
دشمنی برخی از سلاطین عباسی مثل متوکل با خاندان امامت و علویان تا حدی بود که امنیت مالی و جانی آنان در مخاطره بود. از این روی امامهادی علیه السلام
با توجه به این اختناق و فقدان امنیت برای صیانت از جان و مال پیروان اهل بیت فعالیتهای کاملا سری و پنهانی داشت
.
امامهادی علیه السلام
قبل از اینکه توسط مأموران عباسی به سامرا احضار شود در مدینه سکونت داشت که مرکز علمیو فقهی بزرگ جهان اسلام محسوب میشد، فعالیتهای علمیمناسب با جو علمیمدینه برقرار بود، براساس اظهار شیخ مفید، امام مدت ده سال آخر دوره امامت را در سامرا سکونت اجباری و تحت نظر داشت. (ارشاد مفید/2/312
)
اختناق شدید سیاسی و شیوع شبهات فکری و عقیدتی، دو پدیده مهم دوره امامهادی علیه السلام
بود که اگر مواضع و تدابیر امام نبود، اساس فکری مکتب اسلام و عقاید بنیانی آن مثل توحید، گرفتار آشفتگی و در معرض تهدید جدی واقع میشد
. (
توصیه صدوق/31
)
اختناق شدید سیاسی از سوی حاکمان دسترسی به امام را برای مردم مشکل مینمود. از این روی عدم حضور امام در جامعه، خود زمینه ساز مشکلات بزرگ عقیدتی را درپی داشت که منجر به بروز فرقههای مختلف مذهبی و کلامیو شیوع عقاید و آرای فکری سست در جامعه میشد و بدین علت بود که دین اسلام در معرض مخاطرات جدی قرار داشت. با بروز این آسیبها بود که وجود امام معصوم برای صیانت از دین الهی و اسلام ناب در نزد خردمندان ضروری مینمود.
از پیامدهای تلخ سیطره اختناق سیاسی، تفرقه بین پیروان اهل بیت علیه السلام بود که فرقههای مختلفی از شیعه در این دوره گزارش شده(3) که به مرور زمان در گرد شمع وجودی امامان بعدی این اختلافات برچیده شد و از این فرقهها جز نامیدر تاریخ نماند، آثار وضعی جو سیاسی حاکم در جامعه، بروز و ظهورات عدیدهای داشت که امامهادی علیه السلام با تدابیر اساسی، سیاسی و علمی، زمینههای افزایش این گونه پیامدها را از بین برد، تدبیر خاص امام برای ایجاد هماهنگی و همبستگی بین جمعیت پیروان اهل بیت علیه السلام که در شهرهای مختلف جهان اسلام بودند، با مؤلفه (وکالت) صدها نتیجه زودبازده و آینده ساز داشت .
سازمان وکالت، نوآوری فرهنگی جهت پایداری تشیع
سازمان وکالت و نیابت از طرف امام معصوم علیه السلام
در دورههای پیشین وجود داشت
.
اما در دوره امامهادی علیه السلام
این سازمان وسیع علمیو فکری و سیاسی بعنوان نهادی رسمیو نوین از نمود خاص و برجستگی ویژه برخوردار شد و آثار مهمیرا که در سایه این نهاد رسمیدر راستای حفظ اساس اسلام درپی داشت، این نهاد را بعنوان نهادی راه بردی و الگوساز برای آینده شیعه نمایان کرد. در حقیقت نهاد وکالت ابتکار و نوآوری امام در شرایط بحرانی خاص بود جهت ارتباط شیعه با امامت و استمرار پیوستگی خط امامت با مردم
.
اگر بحرانهای بعدی تاریخ اسلام پس از امامهادی را درنظر بگیریم، مدیریت امام در این برهه برای رها شدن از بحرانهای سخت بعدی کارآمدی فراوان و مؤثر داشت، چون وضع سیاسی به نحوی پیش رفت که در عصر امام عسگری علیه السلام
شیعه بیش از پیش در فشار و اختناق قرار گرفت و تنها چاره شیعه جهت اطلاع از وظایف و وضع امام عسگری این راه برد مهم بود. امام عسگری
علیه السلام
کاملاً در محاصره نظامیقرار داشت و گاهی برای پیام رساندن از شیوههای خاص استفاده میکرد و پیام به وکلا میفرستاد و وکلا به همدیگر تا بدین طریق شیعه از مسائل و وظایف خود در قبال انحرافات آگاه میشد
.
الف) کارکرد سازمان وکالت در انسجام و سامان دهی علمیو اجتماعی، امنیتی
:
1)
ایجاد بستری جهت پیوند مستمر بین امام و پیروان در اقصی نقاط جهان اسلام که میتوانست پیام امام را مثل ابزار ارتباطی امروزین سریعاً و به طور سیستماتیک از یک کانال موثق و معتبر به شیعیان برساند. بدون این که از لحاظ امنیتی برای پیروان اهل بیت
علیه السلام
مشکل ساز باشد و ازنظر جغرافیایی، مکان آنها را برای دیگران معلوم سازد
.
2)
این شبکه مهم میتوانست ازنظر علمیو فقهی، نیازهای مردم را از منبع اصلی در دسترس قرار دهد که رفع شبهات عقیدتی و فکری از نتایج بدیهی و اولیه آن بود
.
3)
شبکه گسترده وکالت تنها سازمان اقتصادی نبود، بلکه سازمان بزرگ علمینیز محسوب میشد که الگویی برای تشکیل حوزههای علمیامروز بود. منشأ علمیسازمان، امام معصوم علیه السلام
بود و نیازها را رفع مینمود. استمرار این شبکه تبدیل به مراکز علمیو حدیثی بزرگ مثل مکتب قم و... شد. وصول مسائل فقهی و کلامیاز کانال مورد اطمینان برای پیروان به منزله یک چتر حمایتی بزرگ مصون بخش بود که تهاجمات فرهنگی را نیز بدون واکنش آشکار فیزیکی، پاسخ داده و دفع مینمود. شبکه وکالت در حقیقت به منزله یک دانشگاه بزرگ زنجیرهای بود که پیروان اهلبیت-علیهم السلام- را ازنظر فکری و نیازهای علمیروزمره با مرکز به صورت نامحسوس و سریع مرتبط مینمود. برخی گمان کرده اند که سازمان وکالت تنها فعالیتهای مالی داشت، درحالی که تدبیری بود کاملاً اساسی و بنیانی برای سامان سازی علمیو فرهنگی جهت حفظ اسلام ناب
.
ب) کارکرد سازمان وکالت در سامان دهی و صیانت عقاید مذهبی
:
1-
زدودن شبهه از توحید و عقاید مردم
:
در دوره امامهادی علیه السلام
شبهات مهم فکری و کلامیدر جامعه اسلامیرواج داشت و عقاید مردم را تهدید میکرد. مثل شبهه تشبیه و تجسیم درباره خداوند، که عدهای به این عقیده گرایش داشتند. امام با موضع برهانی، این نظریه را مردود شمرد و فرمود، پیروان اهلبیت درباره خداوند به جسمیت قائل نیستند چون لازمه تشبیه، خداوند به اشیاء دیگر، تصور جسمیت است، و چیزی که جسم است خود معلول است، شأن خداوند بری از این تمثیلهاست، چون جسم داشتن، محدود شدن به مکان و زمان و عوارض دیگری نظیر پیری، فرسودگی و... را درپی دارد. درحالی که ذات خداوند پاک از این اوصاف است. (توحید صدوق/97
)
این عقیده همان عقیده است که سبب پیدایش تثلیث در مسیحیت شده و آنها برای خداوند شریکی قائل شده اند. امام با برخورد صریح با شیوع این افکار در بین مردم و پیروان اهلبیت علیه السلام
پیشگیری نمود. این شبهات و نظایر آنها اساس توحید را که اولین و مهمترین دستاورد پیامبران الهی است مورد مخاطره قرار میداد که وجود امامهادی علیه السلام
در این برهه از زمان این وظیفه را عهده دار است تا از توحید پاسداری و برای این منظور برنامههای اساسی پی ریزی و از طریق سازمان وکالت این مسائل را به نقاط مختلف جهان اسلام ابلاغ نماید
.
2-
زدودن شبهه از امامت
:
امامت مهمترین پایگاه حفظ اصول و ارزشهای دینی است که در دورههای مختلف، مدعیان دروغین شبهات فراوانی در آن ایجاد کرده و هر فرقهای با پیروی از افکار منحرف افراد، مدعی امامت آنها شده اند. از علل تعدد فرقههای انحرافی در بین امت اسلام، ناشناخته ماندن جایگاه امامت در اسلام است .
امامهادی علیه السلام
در این راستا اقدام بسیار اساسی برای تبیین جایگاه امامت انجام دادند. بارزترین و بهترین سند شناسایی امامت از میراث امامهادی به نام « زیارت جامعه کبیره » است که معتبرترین منبع امام شناسی است، امام با شیوه خاصی آن را تبیین نموده و در ضمن آن غلو را در حق ائمه علیهم السلام مردود شمرده است.
امام در مقدمه زیارت، ذکر صد مرتبه تکبیر را که دلیل وحدانیت خداوند و توحید است لازم میشمارد، پس از آن جایگاه واقعی اهلبیت را برای باطل کردن مدعیان امامت با زبان دعا و زیارت روشن میکند. (مفاتیح الجنان
)
معرفی اهل بیت علیه السلام
به عنوان معدن و سرچشمه علم در این دعا و مضامین دیگر، رد ضمنی عقاید فرقههای مختلف است که معتقد به امامت حاکمان اموی و عباسی و دیگران بودند و حدیث نبوی «من لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه» را به سلاطین تأویل میکردند و آنها را امام مفترض الطاعه میشمردند
.
این میراث گران سنگ امامت ( جامعه کبیره ) بهترین شیوه، جهت سامان دهی فکری جامعه اسلامیدر آن مقطع و در حال حاضر است که سبب ثبات فکری و عدم انحراف پیروان راستین اهلبیت
علیه السلام
از گرد شمع روشن امامت شده است که با مراجعه به متن و شروح نوشته شده بر آن، میتواند جایگاه امامت و خلیفه الهی را در زمین روشن کند
.
این فرهنگ سازی از طرف امام دو جنبه اثباتی و سلبی دارد: جنبه اثباتی، دفاع از منزلت اجتماعی و هدایتی ائمه و برقراری حلقه اتصال امت با امام و برتری اهلبیت علیه السلام
از جهات عدیدهای است که هرگز قابل مقایسه با دیگران نیستند و... و جنبه سلبی، نیز اندیشه غلات را درباره امامت منتفی و مردود میشمارد و شهادت بر وحدانیت خداوند و نفی شرک از ذات او را در آغاز و در ضمن زیارت، در پاسخ غالیان به مردم القاء میکند. آن حضرت در این زیارت، عصمت امامت را جهت ابطال عقاید معتقدین به امامت حاکمان اموی و عباسی و دیگران مطرح میفرماید «... و اذهب عنکم الرجس
...».
3.
بسترسازی ولایت و مرجعیت جهت آمادگی شیعه برای درک دوره غیبت کبری
:
از جمله اقدامات مهمیکه از دوره امامهادی علیه السلام
و اقدامات آن حضرت در تأسیس شبکه وکالت میتوان استنباط کرد، پراکنده نمودن و انتخاب و گسیل نمایندگان به مراکز مختلف با عنوان وکیل است، وکالت سازمان یافته به صورت اساسی در این دوره از برجستگی ویژه برخوردار است که در عصرامام عسگری علیه السلام
نیز همین رویه استمرار دارد، در حالی که در دورههای پیشین مثل دوره امام رضا و امام جواد علیه السلام
محدودیت و اختناق ایجاد شده در عصر امامهادی علیه السلام
وجود نداشت و دسترسی به امام معصوم نسبت به این دو بزرگوار آسان تر صورت میگیرد، به تدریج که به عصر امامت امام زمان- عجل الله تعالی فرجه الشریف- نزدیک میشویم اختناق شدت مییابد و امامت در حصر و محاصره قرار میگیرد و از انظار عمومیو دسترس مردم دور میشود و لذا شبکه وکالت مهم میشود
.
در دوره امام عسگری علیه السلام
این نیاز بیش از دوره امامهادی علیه السلام
احساس میشود و در دوره غیبت صغری خیلی مهم میشود و تعداد نواب خاص به چهار نفر منحصر میشود. در آغاز دوره غیبت کبری با اشاره امام به نایب آخر، که میفرماید مردم در حوادث و رویدادها به راویان احادیث ما مراجعه کنند. مرجعیت شیعه با این عنایت و ابتکار امام معصوم به تدریج بوجود آمد و رفته رفته تمام خلأهای فکری و علمیموجود در میان شیعه با این راهبرد جبران شد و اندیشه پویای اجتهاد و فقاهت جهت حفظ مکتب اهل بیت علیه السلام
بر اساس این نوآوری مستقر گردید، و بدین وسیله میتوان از آینده نگری امامهادی علیه السلام
جهت مدیریت در بحرانهای فکری الگو گرفت، اساس ولایت فقها برگرفته و بر مبنای این اندیشه سبز شکل گرفته که امروز در سایه این اندیشه ناب، اسلام اصیل در حال درخشش خورشیدوار است. این جایگاه عظیم که هدایت کننده افکار پیروان اهلبیت و انسجام بخش و تضمین کننده بقای دین است، یکی از مهمترین دستاوردهای خلاقیت و نوآوریهای امامهادی علیه السلام
در مدیریت تحولات فکری میباشد که آینده مکتب اهلبیت را در مقابل حوادث و رویدادها بیمه کرده و از انفعال و انکسار نجات میبخشد
. (
ارشاد مفید/260
)
4.
دفاع از قرآن میراث نبوت
:
همان طور که توحید، این مهمترین دستاورد پیامبران و پیامبر خاتم صلی الله علیه وآله ، با افکار انحرافی مورد هجوم و تحریف قرار گرفت، قرآن کریم نیز با عناوین مختلف و افکار التقاطی مورد هجوم واقع شد. در برخی از دورهها تحت عنوان حادث و قدیم بودن کتاب خدا و در دورهای شبهه تحریف قرآن در زبانها افتاد و عدهای درصدد القاء شبهات مختلف نسبت به اعتبار قرآن برآمدند. چنان که این گونه شبهات از طرف سلفیها در عصر ما به شیعه نسبت داده میشود، در گذشته نیز به شیعه و فرقههای دیگر نسبت داده میشد. (تحف العقول/ص730 )
در عصر امامهادی علیه السلام
این شبهه رواج یافت
.
آن حضرت به شدت از حریم قرآن که بزرگترین میراث نبوت است و تنها امامت میتواند به بهترین وجه از آن دفاع نماید، به دفاع از قرآن و جایگاه آن پرداخت و شبهات مطرح را پاسخ فرمود و در این راستا چنان که ائمه پیش از او در استدلالهای خود در مقابل معتزله و اهل جبر و تفویض ابتدا به قرآن استناد میکردند و در شبهات مختلف فکری از آن بهره میجستند،
امامهادی
علیه السلام
نیز شبهه تحریف قرآن را با استناد به آیات مختلف در مسائل کلامیپاسخ میداد. نتیجهای که از سیره این امام بزرگوار میتوان گرفت این است که در سامان دهی تحولات فکری مهمترین مولفه و کارکرد، پاسخ دادن به شبهات و سؤالات در جامعه اسلامیاست که با استناد به قرآن و سیره نبوی و اهلبیت
علیه السلام
میتوان به آن جامه عمل پوشید
.
5-
جبرزدایی از مکتب اهل بیت
علیه السلام
:
از مباحث فکری و عقلی مهم دوره امامهادی
علیه السلام
رشد گرایش به جبر در میان فرقههای مختلف بود. که اساس این اندیشه در قرن اول پایه گذاری شد و در جهان اسلام توسط امویان ترویج گردید. اهلبیت پیامبر
صلی الله علیه وآله
برای زدودن چهره واقعی دین اسلام از این غبار که توسط طرفداران اندیشه جبر، به قرآن کریم نسبت داده میشد، در مقابل این اندیشه موضع گیری نمودند، چنان که در زمان امیر مؤمنان
علیه السلام
نیز این اندیشه وجود داشت و پس از آن تا عصر امام صادق
علیه السلام
ادامه یافت و اوج رواج این بحث در عصر امام رضا علیه السلام بود که با موضع گیریهای عالمانه آن حضرت، مکتب اهلبیت از این گرایشات فکری پالایش شد
.
در دوره امامهادی
علیه السلام
جبرگرایی (نفی اختیار) و اعتقاد به تفویض (اختیار کامل) دگر باره اوج گرفت و عقاید و افکار پیروان اهلبیت را دچار آشفتگی و سرگردانی نمود. از این روی شیعیان و بزرگان قوم در این باره از طریق نامه نگاری کسب آگاهی کردند
.
امامهادی
علیه السلام
نامهای نستباً طولانی در رد این شبهات فکری به آنها نوشت و از هر دو اندیشه و ابتلای به آن برحذر نمود
.
مکتب اهلبیت
علیه السلام
از این نسبتها پاک است، طرفداران جبر جهت حکومتهای باطل خود به ترویج این اندیشهها میپرداختند تا قدرت انتخاب را از انسان گرفته و او در مقابل تصمیم پادشاهان، منفعل و مغلوب نمایند، تا قدرت اعتراض و قیام در برابر ظالم از او سلب شود، ائمه با زدودن این افکار از مکتب اهلبیت پیروان خود را نسبت به سرنوشت خود آگاه و در تمام امور تصمیم گیرنده و تأثیرگذار میدانستند و هرگز آنها را در برابر ستمگران تسلیم و سازشگر نمیخواستند، بلکه به شیعه میآموختند که زندگی متعادل داشته باشد و از جبر که توجهی برای حاکمیت ظالمان بود برحذر باشند. از طرفی با ترویج اباحی گری در سایه تفویض نیز گرفتار دام افراط نشوند
.
بدین سان امامهادی
علیه السلام
اسلام واقعی را با ساماندهی فکری بسیار مدبرانه از انحرافات پاسداری نمود
.
پی نوشتها
:
1-
شیخ مفید، الارشاد، ج 2، ص. 298
2-
ر. ک: خضری، سید احمد رضا، خلافت (سلطنت) عباسی از آغاز تا پایان آل بویه
.
3-
محمد جواد مشکور، تاریخ شیعه و فرقههای اسلام، صص 146 -151
منبع:روزنامه کیهان/ راسخون