loading...

نورالأصفیاء

مسجدومجتمع فرهنگی،آموزشی وپژوهشی حضرت نورالأصفیاء عجل الله تعالی فرجه الشریف

بازدید : 0
جمعه 23 اسفند 1403 زمان : 3:21
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

نورالأصفیاء
رهبر معظم انقلاب اسلامی‌عصر امروز در دیدار هزاران نفر از دانشجویان سراسر کشور و فعالان تشکل‌های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و گروه‌های جهادی دانشجویی، ضمن بیان توصیه‌های مهم در نقد و ارزیابی مسائل و استحکام هویت دانشجویی با تبیین دو تجربه متفاوت جوانان ایرانی در مواجه با غرب گفتند: تجربه اول به خودباختگی منجر شد اما در تجربه دوم که حرکت فعلی مجموعه دانشجویی در همان مسیر است شناخت واقعیات غرب، استقلال‌طلبی و فاصله‌گذاری با مشکلات تمدن غربی اصل قرار گرفته است.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای همچنین مذاکره با دولت فعلی آمریکا را بی حاصل و باعث کور شدن بیشتر گره تحریم خواندند و با اشاره به تلاش دولت آمریکا برای فریب افکار عمومی‌جهان درباره مذاکره گفتند: دنبال سلاح هسته‌ای نیستیم که اگر بودیم تا به حال تولید می‌کردیم. ضمن اینکه به هر ضربه احتمالی قاطعانه پاسخ خواهیم داد.

رهبر انقلاب سخنان امروز نمایندگان تشکل‌ها را نشانه پیشرفت، پختگی و رشد سطح تفکر، تحلیل و برداشت برشمردند و این موضوع را امید بخش و مژده آفرین دانستند.

ایشان افزودند: البته بنده همه سخنانی را که دانشجویان در این جلسه مطرح کردند قبول ندارم. برای مثال دانشجویی گفت عناصر امنیتی و نظامی‌در مواقع حساس در مقابل رژیم صهیونیستی تبدیل به بیانیه نویس شده‌اند در حالی که اگر تحقیق و تفحص شود معلوم خواهد شد این موضوع درست نیست و آن کسانی که باید کاری می‌کردند در وقت خودش کار را انجام دادند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای همچنین در پاسخ به سخنان یکی از دانشجویان افزودند: همچنان به جوانان تکیه دارم و امیدم فقط به آنهاست اما شرط اساسی این است که جوانان بر مواضع درست خودشان ماندگار باشند و بر آن استقامت کنند و با روبرو شدن با موانع، دچار تردید و انفعال و انحراف از مسیر اصلی نشوند.

رهبر انقلاب، مسئولان وزارت علوم و بهداشت را به توجه کامل و دنبال کردن مسائل مطرح شده در سخنان دانشجویان توصیه مؤکد کردند.

ایشان با یادآوری حوادث گوناگون سال گذشته افزودند: سال گذشته در چنین ایامی‌شهیدان رئیسی، سید حسن نصرالله، هنیه، صفی الدین، سنوار، ضیف و چندین شخصیت برجسته انقلابی در میان ما بودند اما اکنون نیستند و به همین علت دشمن تصور می‌کند ما ضعیف شده ایم اما با اطمینان تأکید می‌کنم هرچند نبود این برادران بسیار ارزشمند برای ما خسارت است ولی در بسیاری از موضوعات نسبت به سال گذشته قوی تر شده ایم و در برخی مسائل هم ضعیف تر نشده ایم.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در تبیین علت تداوم قدرت جبهه مقاومت افزودند: اگر دو عامل آرمان و تلاش در یک ملت و یک مجموعه وجود داشته باشد، به حرکت کلی آنها ضربه وارد نمی‌شود.

رهبر انقلاب در بخش دیگری از سخنان خود با استناد به آیات قرآن هدف از روزه داری را به دست آوردن تقوا دانستند و افزودند: تقوا انسان را از بدی‌ها، وسوسه‌ها، بداندیشی‌ها، بدخواهی‌ها، خباثت‌ها، فسق، شهوت رانی، بی اعتنایی به وظیفه و ترک فعل واجب مصون می‌سازد.

ایشان ایجاد گشایش دنیوی و هدایت را دو اثر مهم تقوا دانستند و افزودند: تقوا در همین دنیا در زمینه‌های گوناگون از جمله اقتصادی و امنیتی گشایش ایجاد می‌کند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای برخورداری از هدایت الهی را هدف متعالی هر انسانی دانستند و افزودند: رسیدن به فلاح، سعادت و نجات تنها در سایه هدایت گری خداوند متعال محقق می‌شود که این هدایت از آثار تقوا است.

رهبر انقلاب عزم و اراده فردی را لازمه به دست آوردن تقوا دانستند و افزودند: امام راحل توصیه می‌کردند برای حرکت در مسیر تقوا باید تصمیم مردانه و قاطع گرفت.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در بخش اصلی سخنانشان در تبیین هویت دانشجوی ایرانی به دو تجربه متفاوت جوانان ایرانی در دوران معاصر در مواجهه با غرب و تمدن غربی پرداختند و تأکید کردند: نتیجه مواجهه اول، «شیفتگی و خودباختگی» بود و نتیجه مواجهه دوم، «شناخت تمدن غرب، برخورد انتخاب‌گرانه با واقعیات غرب، احساس استقلال و در مواردی احساس تفاوت عمیق و جدایی کامل».

ایشان مواجهه اول جوانان ایرانی با غرب در حدود صدسال قبل را باعث ایجاد دوگانه «غرب پیشرفته و ایران ضعیف و عقب‌مانده» در اذهان جوانان دانستند و گفتند: این دوگانه البته در آن زمان واقعیت داشت اما نباید منجر به خودباختگی و دنباله‌روی از غرب می‌شد؛ چرا که مشاهده نقاط قوت طرف مقابل باید انسان را به فکر راه حل و جبران نقاط ضعف خود بیندازند، نه اینکه تسلیم و تبعیت را تجویز کند.

رهبر انقلاب انفعال در مقابل پیشرفت‌های غرب را باعث غفلت از نقاط قوت ملت و کشور ایران خواندند و گفتند: آن تجربه می‌توانست به خودیافتگی منجر شود اما متأسفانه به خودباختگی رسید و عده‌ای هم در داخل، این غفلت و وادادگی را تشدید و مردم را به تقلید کامل از مظاهر غرب تشویق می‌کردند؛ آن هم تقلید در مسائل اخلاقی و فرهنگی نه مسائلی مانند علم و جدیت که مبنای پیشرفت غرب است.

ایشان، رضاخان را مظهر غرب‌گرایی ویرانگر و مخرب خواندند و افزودند: انگلیسی‌ها آن قُلدر را روی کار آوردند و بعد هم که منافعشان ایجاب می‌کرد او را برداشتند اما در همین مدت، حلقه انحراف رضاخان، لزوم تبعیت و هضم شدن در غرب را در همه امور و مسائل کشور، در افکار عمومی‌جا انداختند و کشور را از درون پوک کردند و هیچ چیز ملّی مانند اقتصاد ملی، سیاست داخلی و خارجی ملی و نه حتی لباس ملی برای ایرانیان نگذاشتند.

رهبر انقلاب، تجربه دوم از حضور غرب در ایران را ناشی از حوادثی تلخ همچون اشغال بخش‌هایی از کشور به دست انگلیس و روسیه تزاری، قحطی و جان‌باختن هزاران تن از مردم، سرکوب نهضت‌های داخلی و تحمیل قراردادهای خفت‌بار مانند قرارداد نفت دارسی در زمان رضاخان دانستند و افزودند: این حوادث باطن غربی‌ها را برای مردم و بخصوص جوانان آشکار و معلوم کرد که در پشت ظاهر اتوکشیده و لبخند آنها، باطنی خبیث و خائنانه قرار دارد و این قضیه باعث کاهش شوق و شیفتگی به تمدن غرب در کشور شد.

ایشان نهضت ملی نفت را نقطه عطفی تاریخی در آشکارسازی باطن غرب خواندند و خاطرنشان کردند: در حالی که مصدق برای مبارزه با انگلیس به آمریکا تکیه و امید داشت، از همان آمریکا ضربه خورد و کودتا علیه دولت او با پول و امکانات آمریکا رقم خورد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با تأکید بر اینکه نتیجه کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ روشن شدن این واقعیت بود که تکیه به غرب مانع پیشرفت است نه عامل آن، افزودند: این حقیقت هم روشن شد که غربی‌ها با هر پدیده که با منافع و زیاده‌خواهی‌های آنها در تعارض باشد، بی‌رحمانه برخورد می‌کنند.

رهبر انقلاب، آغاز حرکت‌های مقابله‌جویانه دانشجویان با آمریکا همچون قیام ۱۶ آذر دانشجویان دانشگاه تهران علیه سفر نیکسون و جان باختن سه دانشجو به دست حکومت را از آثار آشکار شدن باطن غرب دانستند و با اشاره به استمرار خط شیفتگی به غرب با وجود تضعیف آن تا پیش از پیروزی انقلاب، افزودند: اگر در سال ۵۷ انقلاب به وقوع نمی‌پیوست، کشور در مسیری بود که با افزایش وابستگی‌های خارجی، از همه مزایا و ثروتهای معنوی خود محروم و تهی می‌شد.

ایشان هنر مهم و بی‌بدیل امام بزرگوار را ارتباط‌گیری و حرف زدن با ملت و نه یک قشر یا حزب خاص دانستند و گفتند: امام(ره) با یادآوری توانایی‌های مردم و هویت فرهنگی و تاریخی ملت، همه را از غفلت خارج کرد و با اعتماد و مطالبه از مردم، آنها را به میدان آورد و ملت نیز ایستاد و مرعوب نشد و بساط تحمیل و غارتگری دشمنان جمع شد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به دست‌بردار نبودن قلدرهای عالم از مبارزه و توطئه علیه انقلاب اسلامی، گفتند: آنها می‌گویند «اول ما»، یعنی همه دنیا باید منافع ما را بر خود مقدم بدارد که این منفعت‌طلبی را امروز همه مشاهده می‌کنند و امروز ایران اسلامی‌تنها کشوری است که قاطعانه گفته است به هیچ وجه منافع دیگران را بر منافع خود ترجیح نمی‌دهد.

ایشان هدف تلاش دشمن بخصوص با استفاده از شیوه‌های جدید ارتباطی را بازگرداندن نفوذ و سلطه غرب بر ایران و تکرار همان روحیه انفعال، تبعیت و وابستگی پیش از انقلاب در جوان دانشجوی ایرانی خواندند و گفتند: راه مواجهه با این نقشه، استمرار روحیه‌ای قوی است که نمونه آن در سخنان امروز دانشجویان بروز داشت. ضمن اینکه در مقابل تلاش‌های بدخواهان، رشد خوبی در زمینه مسائل دینی، اخلاقی و عرفانی ایجاد شده و عناصر فکری ارزنده‌ای با تسلط به زبان روز در حال بیان مفاهیم اسلامی‌هستند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای افزودند: دانشگاه امروز از دانشگاه قبل از انقلاب و حتی از دانشگاه ۲۰ سال قبل، جلوتر و فهیم‌تر است و بر خلاف برخی تبلیغات، دانشجو و جوان ایرانی، امروز با ایستادگی و فهم بهتری از مسائل، برای حضور در صفوف مقدم مقابله با دشمن آماده است.

رهبر انقلاب با تکرار توصیه چندی قبل خود مبنی بر اهمیت تولید محتوا از جمله در فضای مجازی گفتند: جایگاه دانشجو همچون معلم، هشدار دهنده و چراغ راهنما است و باید در زمینه تولید محتوا و تبیین مسائل تلاش مضاعف کند.

ایشان در بخش دیگری از سخنانشان با اشاره به توصیه‌های سال قبل خود به دانشجویان، «پرداختن تشکل‌های دانشجویی به داخل دانشگاه» را مورد تأکید مجدد قرار دادند و گفتند: مخاطب جوان در دانشگاه، عناد و دشمنی ندارد و آماده شنیدن و پذیرش است که از تشکل‌های دانشجویی انتظار می‌رود محیط دانشگاه را تحت تأثیر تفکرات صحیح خود قرار دهند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در توصیه‌ای دیگر، دانشجویان را به برگزاری جلسات هم‌اندیشی درباره مسائل اصلی کشور و مرتبط با حرکت کلی انقلاب و جامعه، با استفاده از عناصر فکری مطمئن سفارش کردند و افزودند: در قضایای گوناگون مراقب باشید که با تحلیل‌های مختلف رسانه‌ها دچار سردرگمی‌و تردید نشوید و با تحقیق صحیح، بر حرفهای غلط غلبه کنید.

ایشان منشأ برخی انتقادها و ایرادهای دانشجویان به مسئولان را بی‌اطلاعی از ابعاد گوناگون مسائل دانستند و با اشاره به نمونه‌ای از این انتقادها درباره زمان اجرای عملیات وعده صادق ۲ گفتند: اینکه گفته شود چرا عملیات در فلان وقت انجام نشد و اگر می‌شد از فلان حادثه جلوگیری می‌کرد، صحیح نیست چرا که عشق و دلبستگی متصدیان این امور به انقلاب، کمتر از من و شما نیست و نمی‌توان آنها را متهم کرد.

رهبر انقلاب اسلامی‌افزودند: آنها با محاسبه عمل می‌کنند و اگر شما هم جای آنها بودید همین کار را می‌کردید. بنابراین با پرهیز از متهم کردن دیگران، احتمال بدهید که در تصمیم‌گیری‌ها، محاسبه درستی در جریان است.

ایشان در بیان چارچوب‌های نقّادی، گفتند: نقد اشکالی ندارد اما نقد متفاوت از تهمت است. مطرح کردن سؤال و ابهام اشکالی ندارد به نحوی که فرصت جواب دادن نیز ایجاد شود. البته گاهی پاسخ به برخی سؤالات ممکن نیست که در این موارد حتی ابهام را نیز مطرح نکنید و فرضیات احتمالی را مسلّم نپندارید.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای «پرهیز از اختلاف‌افکنی، ناامیدسازی، دوقطبی‌سازی، بدبین‌سازی مخاطبان به مسئولان تصمیم‌گیر و بن‌بست‌نمایی» را از دیگر چارچوبهای نقّادی برشمردند و افزودند: گاهی اشکالها به نحوی بیان می‌شود که شنونده احساس می‌کند مسیر پیش رو بن‌بست است که این کار غلط باعث ناامیدی مردم می‌شود و باید جداً از آن پرهیز شود.

ایشان در پاسخ به نمونه‌ای از انتقادها در فضای مجازی مبنی بر چرایی ابراز خرسندی رهبری از رأی‌آوری همه وزرا با وجود منطبق نبودن همه آنها با معیارها و شاخص‌ها، ضمن تأکید بر اینکه دغدغه دانشجو باید مسائل اصلی کشور باشد نه اینگونه موارد، گفتند: رأی‌آوری همه وزرا و تشکیل کامل دولت در وقت مناسب که باعث توانایی دولت برای اداره کشور است، رخدادی مطلوب است چرا که با رأی نیاوردن یک وزیر، آن وزارتخانه تا مدتها بی‌وزیر می‌ماند و این به مراتب بدتر از رأی‌آوری فردی است که فاقد برخی معیارها است و ممکن است عملکرد یا برخی خصوصیات او مورد پسند نباشد.

رهبر انقلاب در بخش پایانی سخنانشان چند نکته در باب مذاکره با آمریکا بیان کردند.

ایشان در نکته اول، سخنان رئیس جمهور آمریکا مبنی بر آمادگی برای مذاکره و ایجاد توافق و فرستادن نامه برای ایران را تلاش برای فریب افکار عمومی‌جهان برشمردند و گفتند: این نامه هنوز دست من نرسیده اما آمریکا می‌خواهد این دروغ را القا کند که ایران برخلاف ما اهل مذاکره و توافق نیست؛ در حالیکه همین شخصی که این حرف‌ها را می‌زند، حاصل مذاکره ما با آمریکا را پاره کرد. حالا چطور می‌توان با او مذاکره کرد در حالیکه می‌دانیم به نتایج عمل نخواهد کرد؟

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به مطلبی در یک روزنامه مبنی بر اینکه «نبود اعتماد میان دو نفر که حالت جنگ دارند نباید مانع مذاکره شود»، گفتند: این مطلب غلط است؛ چرا که همین دو نفرِ مذاکره‌کننده هم اگر به وفا و تعهد طرف مقابل به حاصل گفتگوها اعتماد نداشته باشند، مذاکره نمی‌کنند؛ چرا که مذاکره در این حالت، مهمل و بیهوده است.

ایشان در نکته سوم گفتند: از همان اول هدف ما از مذاکره، رفع تحریم‌ها بود که خوشبختانه تحریم‌ها در روند طولانی شدن خود بتدریج کم‌اثر می‌شود.

رهبر انقلاب افزودند: برخی آمریکایی‌ها هم معتقدند طولانی شدن تحریم‌ها باعث کم‌اثر شدن آنها می‌شود؛ ضمن اینکه کشورِ تحریم‌شده راه دور زدن تحریم‌ها را پیدا میکند که ما نیز راه‌های مختلفی پیدا کردیم.

ایشان مشکلات موجود را عمدتاً ناشی از بی‌توجهی‌های داخلی دانستند و گفتند: اگر وضع اقتصاد بد است، منشاء آن صرفا تحریم نیست بلکه انجام ندادن برخی کارها در وضع فعلی مؤثر است.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به حرف‌های آمریکایی‌ها که میگویند «نمیگذاریم ایران به سلاح هسته‌ای دست یابد»، گفتند: اگر میخواستیم سلاح هسته‌ای تولید کنیم،‌ آمریکا نمی‌توانست جلوی ما را بگیرد؛ علت اینکه سلاح هسته‌ای نداریم و دنبال آن هم نیستیم این است که خودمان به دلایلی که قبلاً گفته شده، این نوع سلاح را نمی‌خواهیم.

رهبر انقلاب در نکته‌ای دیگر، تهدید آمریکا به نظامی‌گری را غیرعاقلانه دانستند و تأکید کردند: تهدید به زدن ضربه و ایجاد جنگ یک مسئله یکطرفه نیست و ایران قادر است ضربه متقابل وارد کند و قطعاً این کار را خواهد کرد.

ایشان افزودند: اگر آمریکا و عواملش حرکت غلطی بکنند، خودشان بیشتر ضربه خواهند خورد. البته ما دنبال جنگ نیستیم، چرا که جنگ چیز خوبی نیست اما اگر کسی اقدامی‌کند قاطعانه جواب می‌دهیم.

رهبر انقلاب آمریکا را در مسیری رو به ضعف توصیف کردند و افزودند: از لحاظ اقتصادی، سیاست خارجی، سیاست داخلی، مسائل اجتماعی و عرصه‌های دیگر، آمریکا در حال ضعیف شدن است و دیگر نمی‌تواند آن قدرت ۲۰-۳۰ سال قبل را داشته باشد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به کسانیکه در داخل مدام می‌گویند «چرا پشت میز مذاکره نمی‌رویم؟»، گفتند: مذاکره با این دولت آمریکا، نه تنها تحریم را رفع نمی‌کند بلکه باعث کورشدن گره تحریم‌ها و افزایش فشار‌ها می‌شود و به مطالبات و زیاده‌خواهی جدید امکان مطرح شدن می‌دهد.

ایشان در نکته پایانی سخنانشان، مقاومت فلسطین و لبنان را قوی‌تر و پرانگیزه‌تر از قبل دانستند و گفتند: مسئولان ایرانی از جمله دولت و رئیس جمهور در این مورد اتفاق‌نظر دارند که باید با همه توان از مقاومت فلسطینی و لبنان حمایت کنیم و ان‌شاءالله ملت ایران در آینده هم مثل گذشته پرچمدار مقاومت در مقابل زورگویی‌ها خواهد بود.

در ابتدای این دیدار ۶ نفر از نمایندگان تشکل‌های دانشجویی سراسر کشور، آقایان:
- مجتبی منگلی؛ دفتر تحکیم وحدت
- محمد اسدیان؛ مجمع اسلامی‌دانشجویان دانشگاه آزاد
- مهدی بزمه؛ بسیج دانشجویی
- محمدرضا مریمی؛ جنبش عدالت‌خواه
- ابوالفضل محمدی؛ جامعه اسلامی‌دانشجویان
- و خانم ریحانه حَسن‌قربان از گروه‌های جهادی دانشجویی
به بیان دیدگاه‌های خود درباره مهمترین مسائل دانشجویی و کشور پرداختند.

لزوم وفاق جریانات و سلائق سیاسی کشور بر سیاست‌های کلی نظام و ایده «ایران قوی»، ضرورت پرهیز از تکرار تجارب تلخ دهه گذشته در گره زدن مسائل کشور به مذاکره با آمریکا، لزوم توجه دولت به اولویت مستضعفان و کارگران در اجرای سیاست‌های اقتصادی و معیشتی، نیاز افکار عمومی‌به پاسخ‌های اعتمادساز در رفع دوگانه‌های اجتماعی، انتقاد از پمپاژ ناامیدی و ضعف در دانشگاه‌‌ها، انتقاد از افزایش شهریه‌های علوم پزشکی دانشگاه آزاد اسلامی، لزوم خصوصی‌سازی واقعی و پرهیز دولت از رقابت با بخش خصوصی، ضرورت جلوگیری قوه قضائیه از سیاسی شدن پرونده‌های قضایی، ضرورت تسهیل فعالیت گروه‌های جهادی به عنوان محور همدلی دانشجویان در خدمت به محرومان، لزوم تسهیل بسترهای قانونی مشارکت سیاسی و اقتصادی مردم، ضرورت پوست‌اندازی جناح‌های سیاسی کشور به منظور رویش ایده‌های جدید حکمرانی و ضرورت جدی گرفتن بهره‌وری در استفاده از منابع کشور، از جمله نکات و پیشنهادهای مطرح شده نمایندگان تشکل‌های دانشجویی در دیدار عصر امروز با رهبر انقلاب اسلامی‌بود.

بازدید : 0
جمعه 23 اسفند 1403 زمان : 3:21
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

نورالأصفیاء
حضرت خدیجهپانزده سال قبل از عام الفیل وشصت وهشت سال قبل ازهجرت نبوی در شهر مکه دیده به جهان گشود وپس ازشصت وپنج سال زندگی با شرافت وفضیلت سرانجام در تاریخ دهم رمضان سال دهم بعثت و سه سال قبل ازهجرت رسول خدا به مدینه به لقاءالله پیوست .
نام او خدیجه ،و کنیه اش «ام هند» نام پدرش « خویلد ابن اسد » ونام مادرش « فاطمه دخترزائدة بن الاصم»می‌باشد.1
پدر ومادر خدیجه با چند واسطه به « لویّ بن غالب» می‌رسد که جدّ اعلای پیامبر خداست و مادرمادر خدیجه «هاله» دختر عبدمناف از اجداد پیامبر اسلام است. بنابراین خدیجه هم از طرف پدر وهم از سوی مادرش با پیامبر اسلام هم نسب می‌باشد. 2

ب: ازدواج خدیجه

خدیجه به وسیله قرابت فامیلی با رسول خدا (صلی الله علیه واله وسلم ) از یک طرف و ملاحظه اخلاق حمیده او در بازرگانی ازطرف دیگر ، وشنیدن اخباررسالت از علمای یهود ونصاری ازسوی سوم ، عاشق دلباخته معنوی پیامبر بود و گاهی در این را ه گریه می‌کرد ! و در شب‌هایی خواب به چشم اوفرو نمی‌رفت . ولذا مشکل خود را با پسر عمویش که عالم برجسته نصارا بود در میان گذاشت، او دعایی نوشت ، وخدیجه آن را زیر بالشش گذاشت و شبانه در عالم خواب پیامبر را دید ، وآینده برایش روشن شد ، و چون چشم برگشود دیگربه خواب نرفت و سرانجام کنیزش نفیسه دخترو به قولی خواهرش را به سراغ پیامبر فرستاد و رسماً در خواست ازدواج کرد.3
خدیجه با تلاش پیگیروتمهید مقدمات عاقلانه ، به ویژه با تدبیر پسر عمویش، ورقة بن نوفل ، سرانجام به مقصود خود رسید ، و فرزندان‌هاشم را که ستارگان حجاز بودند به خانه خود جذب کرد ، آنان در حالی که رسول خدا را با تمام عزت واحترام در میان گرفته بودند ، برای اجرای عقد به حضور خدیجه رسیدند ، و خطبه عقد با یک برنامه جالب اجراشد وپس از مراسم ، یادگار عبدالله در کنار عمویش ابوطالب عازم خانه پیشین گشت ، ولی خدیجه همراه با مهرومحبت ویژه دامن محمد را گرفت و گفت « سیدی !إلی بیتک فبیتی بیتک و أنا جاریتک !؛ای مولایم ! بیا به خانه خودت ، خانه من خانه تواست ، و من نیز کنیز تو هستم .»4 خدیجه به این طریق زندگی مشترک خود را با آن حضرت شروع کرد .

ج : القاب خدیجه قبل از اسلام

القاب خدیجه (سلام الله علیها ) قبل از اسلام بسیار بوده است که کتابهای بسیاری در مورد آن سخن رانده اند و از جمله القاب عبارتند از :
1. حضرت خدیجه(سلام الله علیها )قبل از ولادت ، درکتاب آسمانی انجیل که بر حضرت عیسی نازل شد به عنوان ـ بانوی مبارکه و همدم مریم در بهشت » یاد شده است ، در آنجا که در توصیف پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله ) خطاب به عیسی چنین آمده : (نسله من مبارکة ، وهی مونس أمک فی الجنة)5 نسل اوازمبارکه (بانوی پربرکت) است که همدم مادرت مریم در بهشت می‌باشد »
2.درعصرجاهلیت که وجود زن پاکدامن بسیار کم بود، وبسیاری اززنان به انحراف‌های عصر جاهلی آلوده بودند، حضرت خدیجهبه خاطر قداست و پاکی در همه ابعاد ، به عنوان « طاهره» [پاک سرشت وپاک روش]خوانده می‌شد.
3 . ونیز شخصیت خدیجه در همان عصر آن چنان چشمگیر و مورد احترام خاص وعام بود که اورا با عنوان «سیده نسوان» [سرور زنان ] می‌خواندند.6

فصل دوم : فضایل خدیجه سلام الله علیها درقرآن و روایات

الف: ایمان و فداکاری خدیجه
خدیجه زنی با فضیلت ودارای کمالات علمی‌و معنوی بود ، ودر اثر معاشرت با پسر عمویش که عالمی‌دانا و دانشمند بود وبه رسالت پیامبر خدا در آینده ایمان داشت. می‌دانست که رسول خدا به پیامبری خواهد رسید.
خدیجه ازعلمای دیگر یهود ونصارا نیز سخنانی در تأیید نبوت پیامبر شنیده بود، وازهمه مهم تر در سفر بازرگانی آن حضرت به سرزمین شام ازطریق غلامش« میسره» که همراه کاروان بود، اطلاعات زیادی از کرامات و معجزات آن بزرگوار شنیده وبر عشق وایمانش افزوده بود. لذا با ورقة بن نوفل رازدل گشود وخواهان وصلت با پیامبر شد .
همه اینها حاکی ازایمان خدیجه به رسالت پیامبر بود که سالها قبل ازبعثت آن حضرت اتفاق افتاده ، لذا پس از مبعوث شدن به رسالت الهی نخستین شخصی که به وی ایمان آورد خدیجه بود.7
امیر مؤمنان در «خطبه قاصعه»می‌فرمایند : روزی که رسول خدا به پیامبری رسید،نور اسلام به هیچ خانه‌‌‌ای وارد نشد جز به خانه پیامبر وخدیجه که من سومین نفرآنان بودم که نور وحی و رسالت را می‌دیدم و عطر نبوت را استشمام می‌کردم .8
خدیجه ازنظر ایمان وعقیده به جایی رسیده بودکه خدا وپیامبر و ملائکه اورا دوست داشتند ،وبر ایمان اومباهات می‌کردند ، واو را افضل زنان پیامبر و جزء برترین زنان عالم و جهان معرفی می‌نمودند !
خدیجه زنی است که پیامبر خدا در حق او می‌گوید :ای خدیجه!خداوند متعال هر روز به وجود توچندین بار به ملائکه اش مباهات می‌کند .9
آری !خدیجه زنی بود که در اثر ایمان و فداکاری به جایی رسید که خداوند به اوسلام رساند . اونه تنها این همه ناملایمات را تحمل کرد،بلکه تمام تلخی‌های سیاسی واجتماعی آن روز را که قلب نازنین پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله وسلم ) را مجروح می‌ساخت ترمیم نمود ، و وی رادر ادامه سیرالهی اش یاری داد، ومایه آرامش شوهر گشت!

ب:خدیجه سلام الله علیها در قرآن

حضرت خدیجهنخستین ام المؤمنین است که در قرآن مجید به عنوان یکی از زنان پیامبر مورد توجه است، وبه طور شخصی نیز در سوره «ضحی» آیه هشتم به نام واوصاف او اشاره گردیده است. قبلا خاطر نشان گردید که حضرت خدیجه قبل ازازدواج با پیامبر ثروتمند ترین شخص جزیرة العرب بود، وحدود هشتاد هزار شتر داشت و کاروانهای تجارتی اوشب و روز در طائف ویمن وشام ومصر وسایر بلاد در حرکت بودند، برده‌های بسیار داشت، که به تجارت اشتغال داشتند.
حضرت خدیجهپس از ازدواج با پیامبر همه اموالش را قبل از اسلام وبعد از آن ، در اختیار پیامبر گذاشت ، تا آن حضرت هرگونه که خواست آن اموال را در راه خدا به مصرف برساند، به گونه‌‌‌ای که پیامبر که فقیربود بی نیاز شد ، وخداوند درمقام بیان نعمتهای خود به پیامبر اکرم از جمله می‌فرماید:10
«و وجدک عائلا فأغنی ؛ خداوند تو را فقیر یافت و بی نیاز نمود»11
این که نام وی درآدرس مذکور درقرآن مجید مورد عنایت قرار گرفته ، در تفسیرهای عامه و خاصه ودر روایات اهل بیت آمده است، و تصریح کرده اند که مراد از « بی نیازساختن پیامبر » مال وبخشش خدیجه بود که همه را در طبق اخلاص گذاشته وبرای پیشرفت دین مبین اسلام دراختیار پیامبر قرار داد.12

ج: خدیجه سلام الله علیها در روایات

در روایت اسلامی‌از طریق شیعه واهل تسنن نقل شده، اززبان پیامبر وامامان معصوم در شأن ومقام ارجمند ام المؤمنین حضرت خدیجهکبری (سلام الله علیها) سخن فراوان با تعبیرات گوناگون به میان آمده است .
دراینجا نظرشما را به نمونه‌هایی ازآن گفتار جلب می‌کنم .
1. پیامبر (صلی الله علیه و آله )فرمود: جبرئیل نزد من آمد و گفت :‌‌‌ای رسول خدا!این خدیجه است ، هرگاه نزد تو آمد، براواز سوی پروردگارش واز طرف من ، سلام برسان: «وبشرها ببیت فی الجنة من قصب لاصخب ولانصب »
«و او را به خانه‌‌‌ای از یک قطعه (اززبرجد ) در بهشت که در آن رنج ونا آرامی‌نیست ، مژده بده »13
2.پیامبر اکرم درتفسیر (آیه 27مطففین ) «عیناً یشرب بها المقربون ؛ همان چشمه بهشتی که مقربان از آن می‌نوشند»
فرمود:«المقربون السابقون؛رسول الله ، وعلی بن ابیطالب و الائمة، وفاطمه بنت محمد ؛»
«از مردان بسیاری به حد کمال رسیدند ، واز زنان به درجه آخر کمال نرسیدند مگر چهار زن که عبارتند از : آسیه ،مریم ، خدیجه ، فاطمه »14
3.امیر مؤمنان علی علیه السلام فرمود:«سادات نساء العالمین اربع: خدیجه بنت خویلد و فاطمه بنت محمد وآسیه بنت مزاحم ومریم بنت عمران ؛ » « سرور بانوان دو جهان چهار بانو است که عبارتند از :خدیجه ، فاطمه ، آسیه و مریم »15
پیام این روایات این است که به رازهای عظمت مقام این بانوی ارجمند پی ببریم ، وشایستگی‌های اورا بشناسیم، واز او درمسیر تکامل به عنوان برترین الگو، پیروی کنیم .

د:خدیجه همسر رسول خدا در دنیا و آخرت

پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم ) فرمود: «اشتاقت الجنة إلی أربع من النساء : مریم بنت عمران و آسیة بنت مزاحم زوجة فرعون وهی زوجة النبی ،فی الجنة » «و خدیجه بنت خویلد زوجة النبی فی الدنیا وآلاخرة وفاطمه بنت محمد »16
بهشت مشتاق چهار زن است : 1ـ مریم دختر عمران 2ـ آسیه دختر مزاحم ـ همسر فرعون ، که همسر پیامبر در بهشت است . 3ـ خدیجه دختر خویلد همسر رسول خدا در دنیا وآخرت 4ـ فاطمه دختر محمد (صل الله علیه واله وسلم)

هـ :خدیجه درآئینه معراج پیامبر

طبق پاره‌‌‌ای ازنقل‌ها ، معراج پیامبر از خانه خدیجه (علیها سلام )آغاز شد و باز گشت آن نیز در خانه خدیجه روی داد. روایت شده : امام باقر (علیه السلام ) فرمود: «جبرئیل مرکب براق را شبانه کنار درخانه خدیجه آورد و در آن خانه به محضر رسول خدا رسید ،آن حضرت را از خانه بیرون آورد و بر مرکب براق سوار نموده واز مکه به سوی بیت المقدس سیر داد...»
مطابق پاره‌‌‌ای از شواهد وقراین ، پیامبر هنگام مراجعت ازمعراج نیز در خانه خدیجه فرود آمد .17
سلام خدا بر خدیجه :
ابوسعید خدری می‌گوید: رسول خدافرمود: وقتی که در شب معراج ، جبرئیل مرا به سوی آسمانها برد و سیر داد،هنگام مراجعت به جبرئیل گفتم : «آیا حاجتی داری؟» جبرئیل گفت: « حاجت من این است که سلام خدا و سلام مرا به خدیجه برسانی »پیامبر (صلی الله علیه وآله) وقتی که به زمین رسید ، سلام خدا و جبرئیل را به خدیجه ابلاغ کرد. خدیجه گفت «ان الله هو السلام ، وفیه السلام ، الیه السلام ، وعلی جبرئیل السلام ؛ همانا ذات پاک خدا سلام است ، واز او است سلام ، وسلام به سوی او باز گردد و برجبرئیل سلام باد.»18
این مطلب بیانگر اوج مقام حضرت خدیجهدر پیشگاه خدااست.

و:آوردن کفن از سوی خدابرای خدیجه

در کتاب «الخصائص الفاطمیه» نقل شده : طبق روایت مشهور هنگامی‌که حضرت خدیجهرحلت کرد، فرشتگان رحمت از جانب خداوند کفن مخصوصی برای خدیجه نزد رسول خدا آوردند واین علاوه بر اینکه مایه برکت برای خدیجه بود،مایه تسلی خاطررسول خدا گردید. وبه این عنوان تقدیر وتجلیل جالبی از طرف خداوند؟ حضرت خدیجه به عمل آمد. پیامبر اکرم پیکر مطهرحضرت خدیجه را با آن کفن پوشانید.سپس جنازه او را با همراهان به سوی قبرستان معلی بردند تا در کنار مادرش حضرت آمنه به خاک بسپارند . درآنجا قبری برای حضرت خدیجه آماده کردند، رسول خدا درمیان آن قبر رفت و خوابید ، سپس بیرون آمد وآن گوهر پاک را در آنجا به خاک سپرد.19

پی نوشت :

1- علی اکبر ، بابا زاده ، سیمای زنان در قرآن ، قم ، انتشارات لوح محفوظ،چاپ دوم ،1378،ص23
2- ر.ک ،شیخ عباس ،قمی‌،سفینه البحار ، ج1،ص379
3 - رک:محمد تقی ، مجلسی: بحار الانوار ، بیروت ، مؤسسه الوفاء ،1404هجری قمری ، ج16، ص23
4 - رک:عباس ، قمی‌: سفینة البحار ،ج1،ص379
5 - رک : محمدتقی ،مجلسی: همان، ص352،ج21(استفاده ازCDجامع الاحادیث)
6- رک:ذبیح الله ،محلاّتی: ریاحین الشریعه ، تهران،دارالکتب الاسالمیة ، ج2،ص207،بی نا
7 - علی اکبر ، بابا زاده : سیمای زنان درقرآ« ، ص27
8 - رک:نهج البلاغه فیض الاسلام ، ص811
9- رک :علی اکبر ،بابا زاده ، تحلیل سیده فاطمه زهرا ، قم ، انتشارات دانش وادب ، چاپ ششم، 1382،ص37
10 - رک:محمد، محمدی اشتهاردی ،ص171،همان
11 - سوره ضحی (93)، آیه 8
12 - علی اکبر، بابا زاده : سیمای زنان در قرآن ، ص23
13 - رک: محمدتقی ، مجلسی :همان ، ج16،ص8.(استفاده ازCDجامع الاحادیث)
14- محمد، محمدی اشتهاردی : ص189
15 - رک:عبدالحمید ، معتزلی: شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدیدمعتزلی ، قم بی نا ، 1404،هجری قمری،ج10،ص266
16 - رک: محمدتقی ، مجلسی:همان، ج43،ص53،54،(استفاده از CDجامع الاحادیث)
17 - رک:محمدتقی مجلسی،همان،ج43،ص216،(استفاده ازCDجامع الاحادیث)
18 - رک: محمدتقی مجلسی ، همان ج16،ص7،(استفاده ازCD جامع الاحایث)
19- محمد، محمدی اشتهاردی ، 264

راسخون

نویسنده: عطیه تحقیقی

بازدید : 0
سه شنبه 20 اسفند 1403 زمان : 7:31
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

نورالأصفیاء

دعای روز نهم

اَللّهُمَّ اجْعَلْ لى فیهِ نَصیباً مِنْ رَحْمَتِکَ الْواسِعَةِ وَاهْدِنى فیهِ لِبَراهینِکَ السّاطِعَةِ وَخُذْ بِناصِیَتى اِلى مَرْضاتِکَ الْجامِعَةِ بِمَحَبَّتِکَ یا اَمَلَ الْمُشْتاقینَ
خدایا قرار ده برایم در این روز بهره اى از رحمت وسیعت و راهنمائیم کن در این ماه بسوى دلیلهاى درخشانت و مرا بسوى موجبات خوشنودى همه جانبه ات سوق ده به حق محبتت اى آرزوى مشتاقان

زلال وحی

احترام سائل
خداوند متعال در آیه 263 سوره بقره می‌فرماید:« قَوْلٌ مَّعْرُوفٌ وَمَغْفِرَةٌ خَیْرٌ مِّن صَدَقَةٍ یَتْبَعُهَآ أَذًى وَاللّهُ غَنِیٌّ حَلِیمٌ.»
ترجمه آیه:
گفتار پسندیده (در برابر نیازمندان)، و عفو (و گذشت از خشونتهاى آنها)، از بخششى که آزارى به دنبال آن باشد، بهتر است؛ و خداوند، بى‏نیاز و بردبار است.
نکته‌ها:
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: اگر سائلی (فقیری) نزد شما آمد، به یکی از این دو روش عمل کنید، یا چیزی که در توان دارید به او عطا کنید یا به طرز شایسته‌‌‌ای او را رد نمایید. (2) همچنین فرموده اند که: اگر با مال نمی‌توانید به مردم رسیدگی کنید، با اخلاق خوش از آنها دلجویی کنید. (3)
پیام‌ها:
1- آبرو و شخصیت فقیر، با ید حفظ شود.
2- فقیر را با محبت و دلسوزی به کار مفیدی که زندگی او را تأمین کند، راهنمایی کنید. (3)
3- انفاق باید همراه با اخلاق خوش باشد.
4- گفت وگوی خوش با فقیر، موجب تسکین او و عامل رشد انسان است، در حالی که صدقه با منت، هیچکدام را به همراه ندارد.
5- اگر فقیری به خاطره فشار و تنگدستی، ناروایی گفت، او را ببخشید.
6- خداوند آزار رسانی به فقیر را پاسخ می‌دهد ولی نه با عجله.

پی نوشت :

1- تفسیر کاشف، ج1، ص 272.
2- تفسیر پرتوی از قرآن، ذیل آیه.

منبع: تفسیر نور، ج1، ص 425.

کلام نور

فلسفه و حکمت روزه
روزه از نظر بهداشت جسم و سلامت‏بدن و ابعاد دیگر داراى فواید فراوانى است، روزه در سلامت معده و پاکسازى آن از انواع غذاها که موجب انواع بیمارى‏هاست اثرات فوق العاده‏اى دارد.
پیامبر خدا(صلّی الله علیه و آله وسلم) فرمودند: معده مرکز و خانه هر دردى است، و پرهیز و اجتناب (از غذاهاى نامناسب و زیاد خورى) اساس و رأس هرداروى شفابخش است.
( ارکان الاسلام، ص 108)
از نظر بهداشت و تندرستى، باید غذا کمتر مصرف شود، و هنوز اشتهاء تمام نشده، دست از غذا خوردن بکشد، به تجربه ثابت‏شده است. افرادى که کم مى‏خورند، از کسانى که همیشه سیر مى‏خورند سالم‏تر مى‏باشند، و تن درست‏ترند. هشام بن حکم از حضرت امام صادق (علیه السلام) از علت و فلسفه روزه مى‏پرسد، آن حضرت مى‏فرمایند: به راستى خداوند روزه را واجب کرد، تا به وسیله او بین اغنیاء و فقراء مساوات و برابرى به وجود آید، و این براى آن است که ثروتمندانى که هرگز درد گرسنگى را احساس نکرده‏اند، به فقراء ترحم نمایند.
(وسائل الشیعه، ج 7، ص 3 )
پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله وسلم) فرمودند. هیچ مؤمنى نیست که ماه رمضان را فقط به حساب خدا روزه بگیرد، مگر آن که خداى تبارک و تعالى هفت‏خصلت را براى او واجب و لازم گرداند:
1- هر چه حرام در پیکرش باشد، محو و ذوب گرداند، 2- به رحمت‏خداى عزوجل نزدیک مى‏شود، 3- (با روزه خویش) خطاى پدرش حضرت آدم را مى‏پوشاند، 4- خداوند لحظات جان کندن را بر وى آسان گرداند، 5- از گرسنگى و تشنگى روز قیامت در امان خواهد بود، 6- خداى عزوجل از خوراکیجهاى لذیذ بهشتى او را نصیب دهد، 7- خداى و عزوجل برائت و بی زارى از آتش دوزخ را به او عطا فرماید.
(خصال شیخ صدوق، ص 386)
حضرت امام علی (علیه السلام) در نهج البلاغه درباره‌ی فلسفه روزه مى‏فرمایند:
خداوند، روزه را براى آزمایش اخلاص مردم مقرر فرموده است.
حضرت امام رضا(علیه السلام) نیز در فلسفه و دلائل وجوب روزه مى‏فرمایند:
همانا (مردم) مأمور به روزه شدند تا بشناسند درد و ناگواری‌هاى گرسنگى و تشنگى را، و آن گاه استدلال کنند بر سختیهاى گرسنگى و تشنگى و فقر آخرت.
( وسائل الشیعه، ج 7، ص 4)

حکمت‌های شگرف

حکمت 97نهج البلاغه: ارزش یقین (اخلاقى ، اعتقادى)
سَمِعَ [علیه السلام] رَجُلًا مِنَ الْحَرُورِیَّةِ یَتَهَجَّدُ وَ یَقْرَأُ فَقَالَ نَوْمٌ عَلَى یَقِینٍ خَیْرٌ مِنْ صَلَاةٍ فِى شَکٍّ .
درود خدا بر ایشان(حضرت علی) : (صداى مردى از حروراء (1) را شنید که نماز شب مى خواند و قرآن تلاوت مى کرد.)، فرمودند : خوابیدن همراه با یقین ، برتر از نمازگزاردن با شک و تردید است.
حکمت 98 : ضرورت عمل کردن به روایات (علمى ،اجتماعى ،تربیتى)
وَ قَالَ [علیه السلام] اعْقِلُوا الْخَبَرَ إِذَا سَمِعْتُمُوهُ عَقْلَ رِعَایَةٍ لَا عَقْلَ رِوَایَةٍ فَإِنَّ رُوَاةَ الْعِلْمِ کَثِیرٌ وَ رُعَاتَهُ قَلِیلٌ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند : چون روایتى را شنیدید ، آن را بفهمید عمل کنید ، نه فقط بشنوید و نقل کنید ، زیرا راویان علم فراوان و عمل کنندگان آن اندکند.
حکمت 99 نهج البلاغه:
وَ سَمِعَ رَجُلًا یَقُولُ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ فَقَالَ إِنَّ قَوْلَنَا إِنَّا لِلَّهِ إِقْرَارٌ عَلَى أَنْفُسِنَا بِالْمُلْکِ وَ قَوْلَنَا وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ إِقْرَارٌ عَلَى أَنْفُسِنَا بِالْهُلْکِ .
" ترجمه نهج البلاغه " (علمى،تفسیری،اعتقادى)
و درود خدا بر او ، فرمود : ( شنید که شخصى گفت انا لله و انا الیه راجعون)
این سخن ما که مى گوییم ، ما همه از آنِ خداییم ، اقرارى است به بندگى و اینکه مى گوییم " بازگشت ما به سوى اوست " اعترافى است به نابودى خویش.
حکمت 100: روش مناجات کردن (معنوى)
وَ قَالَ [علیه السلام] وَ مَدَحَهُ قَوْمٌ فِى وَجْهِهِ فَقَالَ اللَّهُمَّ إِنَّکَ أَعْلَمُ بِى مِنْ نَفْسِى وَ أَنَا أَعْلَمُ بِنَفْسِى مِنْهُمْ اللَّهُمَّ اجْعَلْنَا خَیْراً مِمَّا یَظُنُّونَ وَ اغْفِرْ لَنَا مَا لَا یَعْلَمُونَ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند : ( آنگاه که گروهى او را ستایش کردند فرمودند: )
بار خدایا تو مرا از خودم بهتر مى شناسى ، و من خود را بیشتر از آنان مى شناسم ، خدایا مرا از آنچه اینان مى پندارند ، نیکوتر قرار ده ، و آنچه را نمى دانند بیامرز.
حکمت 101 : روش بر طرف کردن نیازهاى مردم(اخلاقى، اجتماعى)
وَ قَالَ [علیه السلام] لَا یَسْتَقِیمُ قَضَاءُ الْحَوَائِجِ إِلَّا بِثَلَاثٍ بِاسْتِصْغَارِهَا لِتَعْظُمَ وَ بِاسْتِکْتَامِهَا لِتَظْهَرَ وَ بِتَعْجِیلِهَا لِتَهْنُؤَ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند : بر آوردن نیازهاى مردم پایدار مگر به سه چیز ، کوچک شمردن آن تا خود بزرگ نماید ، پنهان داشتن آن تا خود آشکار شود ، و شتاب در بر آوردن آن ، تا گوارا باشد.
حکمت 102 : آینده و مسخ ارزشها (سیاسى ، علمى ، تاریخى)
وَ قَالَ [علیه السلام] یَأْتِى عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ لَا یُقَرَّبُ فِیهِ إِلَّا الْمَاحِلُ وَ لَا یُظَرَّفُ فِیهِ إِلَّا الْفَاجِرُ وَ لَا یُضَعَّفُ فِیهِ إِلَّا الْمُنْصِفُ یَعُدُّونَ الصَّدَقَةَ فِیهِ غُرْماً وَ صِلَةَ الرَّحِمِ مَنّاً وَ الْعِبَادَةَ اسْتِطَالَةً عَلَى النَّاسِ فَعِنْدَ ذَلِکَ یَکُونُ السُّلْطَانُ بِمَشُورَةِ النِّسَاءِ وَ إِمَارَةِ الصِّبْیَانِ وَ تَدْبِیرِ الْخِصْیَانِ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند : روزگارى بر مردم خواهد آمد که محترم نشمارند جز سخن چین را ، و خوششان نیاید جز از بدکار هرزه ، و ناتوان نگردد جز عادل.
در آن روزگار کمک به نیازمندان خسارت ، و پیوند با خویشاوندى منّت گذارى ، و عبادت نوعى برترى طلبى بر مردم محسوب مى شود در آن روز حکومت با مشورت زنان ، و فرماندهى خردسالان و تدبیر خواجگان اداره مى گردد.
حکمت 103 : روش برخورد با دنیا (اخلاقى)
وَ رُئِیَ عَلَیْهِ إِزَارٌ خَلَقٌ مَرْقُوعٌ فَقِیلَ لَهُ فِى ذَلِکَ فَقَالَ :
یَخْشَعُ لَهُ الْقَلْبُ وَ تَذِلُّ بِهِ النَّفْسُ وَ یَقْتَدِى بِهِ الْمُؤْمِنُونَ إِنَّ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةَ عَدُوَّانِ مُتَفَاوِتَانِ وَ سَبِیلَانِ مُخْتَلِفَانِ فَمَنْ أَحَبَّ الدُّنْیَا وَ تَوَلَّاهَا أَبْغَضَ الْآخِرَةَ وَ عَادَاهَا وَ هُمَا بِمَنْزِلَةِ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ مَاشٍ بَیْنَهُمَا کُلَّمَا قَرُبَ مِنْ وَاحِدٍ بَعُدَ مِنَ الْآخَرِ وَ هُمَا بَعْدُ ضَرَّتَانِ .
و درود خدا بر ایشان، : (پیراهن وصله دارى بر اندام امام بود شخصى پرسید چرا پیراهن وصله دار مى پوشى ؟)
فرمودند : دل با آن فروتن ، و نفس رام مى شود و مؤمنان از آن سرمشق مى گیرند .
دنیاى (حرام) و آخرت ، دو دشمن متفاوت ، و دو راه جداى از یکدیگرند ، پس کسى که دنیا پرست باشد و به آن عشق ورزد ، به آخرت کینه ورزد و با آن دشمنى خواهد کرد.
و آن دو همانند شرق و غرب و انسانى هستند که بین این دو راه مى رود ، هرگاه به یکى نزدیک شود از دیگر دور مى گردد ، و آن دو همواره به یکدیگر زیان رسانند.
حکمت 104 : "1ـ وصف الزّاهدین" (اخلاقى ، تربیتى)
وَ عَنْ نَوْفٍ الْبَکَالِیِّ (2) قَالَ رَأَیْتُ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ع ذَاتَ لَیْلَةٍ وَ قَدْ خَرَجَ مِنْ فِرَاشِهِ فَنَظَرَ فِى النُّجُومِ فَقَالَ لِى یَا نَوْفُ أَ رَاقِدٌ أَنْتَ أَمْ رَامِقٌ فَقُلْتُ بَلْ رَامِقٌ فقَال:
یَا نَوْفُ طُوبَى لِلزَّاهِدِینَ فِى الدُّنْیَا الرَّاغِبِینَ فِى الْآخِرَةِ أُولَئِکَ قَوْمٌ اتَّخَذُوا الْأَرْضَ بِسَاطاً وَ تُرَابَهَا فِرَاشاً وَ مَاءَهَا طِیباً وَ الْقُرْآنَ شِعَاراً وَ الدُّعَاءَ دِثَاراً ثُمَّ قَرَضُوا الدُّنْیَا قَرْضاً عَلَى مِنْهَاجِ الْمَسِیحِ .
"2ـ مکاسب الاسحار"
یَا نَوْفُ إِنَّ دَاوُدَ ع قَامَ فِى مِثْلِ هَذِهِ السَّاعَةِ مِنَ اللَّیْلِ فَقَالَ إِنَّهَا لَسَاعَةٌ لَا یَدْعُو فِیهَا عَبْدٌ إِلَّا اسْتُجِیبَ لَهُ إِلَّا أَنْ یَکُونَ عَشَّاراً أَوْ عَرِیفاً أَوْ شُرْطِیّاً أَوْ صَاحِبَ عَرْطَبَةٍ وَ هِیَ الطُّنْبُورُأَوْ صَاحِبَ کَوْبَةٍ وَ هِیَ الطَّبْلُ وَ قَدْ قِیلَ أَیْضاً إِنَّ الْعَرْطَبَةَ الطَّبْلُ وَ الْکَوْبَةَ الطُّنْبُورُ .
" وصف زاهدان "
از توف بکالى ، نقل شده که در یکى از شب‌ها ، امام على [علیه السلام] را دیدم براى عبادت از بستر بر خاسته ، نگاهى به ستارگان افکند ، و به من فرمودند : خوابى یا بیدار ؟ گفتم بیدارم . فرمودند :
اى نوف ! خوشا به حال آنان که از دنیاى حرام چشم پوشیدند ، و دل به آخرت بستند ! آنان مردمى هستند که زمین را تخت ، خاک را بستر ، آب را عطر ،(3) و قرآن را پوشش زیرین (4)، و دعا را لباس روئین خود قرار دادند ، و با روش عیساى مسیح با دنیا بر خورد کنند.
" 2ـ ارزش سحر خیزى "
اى نوف ! همانا داوود پیامبر ( که درود خدا بر او باد ) در چنین ساعتى از شب بر مى خاست و مى گفت : " این ساعتى است که دعاى هر بنده اى به اجابت مى رسدد جز باجگیران ، جاسوسان ، شبگردان و نیروهاى انتظامى حکومت ستمگر ، و نوازندة طنبور و طبل ".
حکمت 105 : احترام گذاشتن به مرزها و حدود احکام الهى (عبادى)
وَ قَالَ [علیه السلام] إِنَّ اللَّهَ افْتَرَضَ عَلَیْکُمْ فَرَائِضَ فَلَا تُضَیِّعُوهَا وَ حَدَّ لَکُمْ حُدُوداً فَلَا تَعْتَدُوهَا وَ نَهَاکُمْ عَنْ أَشْیَاءَ فَلَا تَنْتَهِکُوهَا وَ سَکَتَ لَکُمْ عَنْ أَشْیَاءَ وَ لَمْ یَدَعْهَا نِسْیَاناً فَلَا تَتَکَلَّفُوهَا .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند : همانا خدا واجباتى را بر شما لازم شمرده ، آن‌ها را تباه نکنید و حدودى براى شما معین فرموده ، اما از آن‌ها تجاوز نکنید و از چیزهایى نهى فرمود ، حرکت آن را نگاه دارید و نسبت به چیزهایى سکوت فرمود نه از روى فراموشى . پس خود را دربارة آنها به رنج و زحمت دچار نسازید.
حکمت 106: راه آورد شوم دین گریزى(اخلاقى ، اعتقادى)
وَ قَالَ [علیه السلام] لَا یَتْرُکُ النَّاسُ شَیْئاً مِنْ أَمْرِ دِینِهِمْ لِاسْتِصْلَاحِ دُنْیَاهُمْ إِلَّا فَتَحَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مَا هُوَ أَضَرُّ مِنْهُ .
درود خدا بر او ، فرمود : مردم براى اصلاح دنیا چیزى از دین را ترک نمى گویند ، جز آن که خدا آنان را به چیزى زیانبارتر از آن دچار خواهد ساخت .
حکمت 107 : علل سقوط عالمان بى عمل (اخلاقى ، علمى)
وَ قَالَ [علیه السلام] رُبَّ عَالِمٍ قَدْ قَتَلَهُ جَهْلُهُ وَ عِلْمُهُ مَعَهُ لَا یَنْفَعُهُ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند : چه بسا دانشمندى که جهلش او را از پاى در آرد و دانش او همراهش باشد اما سودى به حال او نداشته باشد.
حکمت 108 : شگفتى‌هاى روح آدمى (علمى)
وَ قَالَ [علیه السلام] لَقَدْ عُلِّقَ بِنِیَاطِ هَذَا الْإِنْسَانِ بَضْعَةٌ هِیَ أَعْجَبُ مَا فِیهِ وَ ذَلِکَ الْقَلْبُ وَ ذَلِکَ أَنَّ لَهُ مَوَادَّ مِنَ الْحِکْمَةِ وَ أَضْدَاداً مِنْ خِلَافِهَا فَإِنْ سَنَحَ لَهُ الرَّجَاءُ أَذَلَّهُ الطَّمَعُ وَ إِنْ هَاجَ بِهِ الطَّمَعُ أَهْلَکَهُ الْحِرْصُ وَ إِنْ مَلَکَهُ الْیَأْسُ قَتَلَهُ الْأَسَفُ وَ إِنْ عَرَضَ لَهُ الْغَضَبُ اشْتَدَّ بِهِ الْغَیْظُ وَ إِنْ أَسْعَدَهُ الرِّضَى نَسِیَ التَّحَفُّظَ وَ إِنْ غَالَهُ الْخَوْفُ شَغَلَهُ الْحَذَرُ وَ إِنِ اتَّسَعَ لَهُ الْأَمْرُ اسْتَلَبَتْهُ الْغِرَّةُ وَ إِنْ أَفَادَ مَالًا أَطْغَاهُ الْغِنَى وَ إِنْ أَصَابَتْهُ مُصِیبَةٌ فَضَحَهُ الْجَزَعُ وَ إِنْ عَضَّتْهُ الْفَاقَةُ شَغَلَهُ الْبَلَاءُ وَ إِنْ جَهَدَهُ الْجُوعُ قَعَدَ بِهِ الضَّعْفُ وَ إِنْ أَفْرَطَ بِهِ الشِّبَعُ کَظَّتْهُ الْبِطْنَةُ فَکُلُّ تَقْصِیرٍ بِهِ مُضِرٌّ وَ کُلُّ إِفْرَاطٍ لَهُ مُفْسِدٌ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند : به رگ‌هاى درونى انسان پاره گوشتى آویخته که شگرف ترین اعضاى درونى اوست ، و آن قلب است ، که چیزهایى از حکمت ، و چیزهایى متفاوت با آن ، در او وجود دارد.
پس اگر در دل امیدى پدید آید ، طمع آن را خوار گرداند ، و اگر طمع بر آن هجوم آورد حرص آن را تباه سازد ، و اگر نومیدى بر آن چیره شود ، تأسف خوردن آن را از پاى در آورد ، اگر خشمناک شود کینه توزى آن فزونى یابد و آرام نگیرد ، اگر به خشنودى دست یابد ، خویشتن دارى را از یاد برد، و اگر ترس آن را فراگیرد پرهیز کردن آن را مشغول سازد.
و ارگ به گشایشى برسد ، دچار غفلت زدگى شود ، و اگر مالى به دست آورد ، بى نیازى آن را به سرکشى کشاند ، و اگر مصیبت ناگوارى به آن رسد ، بى صبرى رسوایش کند ، و اگر به تهیدستى مبتلا گردد ، بلاها او را مشغول سازد ، و اگر گرسنگى بى تابش کند ، ناتوانى آن را از پاى در آورد ، و اگر زیادى سیر شود ، سیرى آن را زیان رساند ، پس هر گونه کُندروى براى آن زیانبار ، و هرگونه تُندروى براى آن فساد آفرین است .
حکمت 109: ارزش والاى اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) (اعتقادى، سیاسى)
وَ قَالَ [علیه السلام] نَحْنُ النُّمْرُقَةُ الْوُسْطَى بِهَا یَلْحَقُ التَّالِى وَ إِلَیْهَا یَرْجِعُ الْغَالِى .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند : ما تکیه گاه میانه ایم ، عقب ماندگان به ما مى رسند ، و تندروان غلو کننده به سوى ما باز مى گردند.
حکمت 110 : شرائط تحقّق اوامر الهى (سیاسى، اعتقادى)
وَ قَالَ [علیه السلام] لَا یُقِیمُ أَمْرَ اللَّهِ سُبْحَانَهُ إِلَّا مَنْ لَا یُصَانِعُ وَ لَا یُضَارِعُ وَ لَا یَتَّبِعُ الْمَطَامِعَ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند : فرمان خدا را بر پا ندارد ، جز آن کس که در اجراى حق مدارا نکند . و به روش اهل باطل عمل نکند و پیرو فرمان طمع نگردد.
1. حروراء ، دهکده اى است نزدیک کوفه که گروه منحرف خوارج آنجا را براى پیکار با امام [علیه السلام] انتخاب کرده بودند و آن شخص و غروه ابن ادنه بود که در جنگ نهروان کشته شد.
2. نُوف پسر فضاله ، اهل همدا از یاران امیر المؤمنین [علیه السلام] بود و بکَاله قبیله اى از یمن بود.
3 . آب را عطر قرار دادن ، تعبیرى است که در سخنان حضرت عیسى [علیه السلام] نیز آمده است که فرمود: عطر خوشبوى من آب ، و ناخورشم گرسنگى است. " النصوف الاسلامى نوشتة زکى مبارک "
4. شعار: جامه زیرین و دثار : جامة رو.

عزیز آل یاسین

دعا برای تعجیل در فرج
حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می‌فرمایند: «اکثروا لدّعاء بتعجیل الفرج، فإن ذلک فرجکم؛ برای شتاب در گشایش حقیقی و کامل، بسیار دعا کنید؛ زیرا همانا، فرج شما در آن است. » (1)
این کلام گهربار از جمله مطالبی است که حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در جواب سؤال‌های اسحاق بن یعقوب بیان کرده اند.
در این روایت، امام زمان (سلام الله علیه) به زیاد دعا کردن برای تعجیل فرج فرمان می‌دهند. این فرمان حضرت، اهمیت مطلب را می‌رساند، زیرا فرج و گشایش شیعیان از تمام گرفتاری‌ها و فتنه‌ها، در سایه‌ی ظهور حضرت مهدی (سلام الله علیه) محقق می‌گردد تا زمانی که حضرت در غیبت به سر می‌برند، شیعه نیز تحت فشار و ظلم و تعدی حاکمان ظالم است.
در این حدیث گهربار نکاتی است که به آن اشاره می‌کنیم:
1- برای شیعیان فرجی است و آنان از شکنجه و اذیت و آزار و تهمت رهایی خواهند یافت. آن روز طلایی خواهد رسید و آنان در سایه‌ی حکومت آقا و مولایشان حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در آرامش و رفاه و معنویت زندگی خواهند کرد.
2- فرج امام زمان (سلام الله علیه)، مورد (بداء) واقع می‌شود؛ و به تعبیر دیگر، قابل تأخیر یا تعجیل است و یکی از عوامل مهم تعجیل در فرج آن حضرتف دعا است.
3- می‌دانیم که دعا بدون درخواست قلبی و زمینه سازی برای تحقق آن، مؤثر نخواهد بود؛ انسان باید با زبان و قلب بطلبد، و در عمل نیز زمینه ساز خواسته‌ی خود باشد.
کی شود از تو بیاید خبری مهدی جان
برسد این شب ما را سحری مهدی جان
زفراغ رخ تو تا به سحر ناله زنم
ناله‌ی دلشدگان را اثری، مهدی جان (2)

پی نوشت :

1- بحار الانوار، ج53، ص 181.
2- شعر از سید حسین‌هاشمی‌نژاد.

منبع: شرح چهل حدیث از حضرت مهدی، علی اصغر رضوانی ص 51 و 52.

مواعظ جاوید

سروش آسمانی
شما اکنون دارای نیروی عظیم جوانی هستید. نیرویی که می‌توانید اسلام و میهن خود را به اوج عظمت و سرافرازی برسانید و دست جنایتکاران را از ممالک اسلامی‌و کشور خود قطع کنید. نیرویی که اگر در راه حق صرف شود، ابدیت دارد و به قدرت لایزال می‌پیوندد و اگر در بیهوده و شهوات هدر رود، دراین عالم، ذلت و بردگی و در آن عالم، عقوبت و شرمساری به بار آورد.(1)
من در این جا به جوانان عزیز کشورمان، به این سرمایه‌ها و ذخیره‌های عظیم الهی و به این گلهای معطر و نوشکفته‌ی جهان اسلام سفارش می‌کم که قدر وقیمت لحظات شیرین زندگی خود را بدانید و خودتان را برای یک مبارزه‌ی علمی‌و عملی بزرگ تا رسیدن به اهداف عالی انقلاب اسلامی‌آماده کنید و من به همه‌ی مسؤولین ودست اندرکاران سفارش می‌کنم که به هر شکل ممکن وسایل ارتقاء اخلاقی و اعتقادی و علمی‌و هنری جوانان را فراهم سازید و آنان را تا مرز رسیدن به بهترین ارزش‌ها و نوآوری‌ها همراهی کنید و روح استقلال و خودکفایی را در آنان زنده نگه دارید.(2)

منابع:

1- امام خمینی (ره) - صحیفه‌ی نور، ج15، ص 210.
2- در آیینه‌ی کلام، ص 36 [پیام استقامت تیرماه 1367]

در محضر ولایت

از شرایط دعا، اجتناب از گناه و توبه است. این شب‌ها هم شب‌هاى توبه است. همه دچار گناه و تخلف هستیم. تخلف‌ها کوچک و بزرگ دارد. از خداى متعال باید عذرخواهى و استغفار و طلب بخشش و توبه کنیم و به سوى خدا برگردیم. عزم ما باید این باشد که از ما گناه سر نزند. گاهى انسان عزم مى‌کند و تصمیم مى‌گیرد که گناه نکند؛ بعد دچار غفلت و اشتباه مى‌شود و لغزش پیدا مى‌کند؛ باز همین گناه سراغ انسان مى‌آید؛ بار دیگر باید توبه و استغفار کند؛ منتها استغفار باید جدى و حقیقى باشد. گناه نکردن باید یک قصد واقعى و جدى باشد. درباره‌ى دعا و استجابت دعا در روایت دارد که: «و لیخرج من مظالم الناس»؛ انسان باید از مظلمه‌ى مردم خارج شود تا دعایش قبول شود. در روایت دیگر دارد که خداى متعال به حضرت موسى خطاب فرمود: «یا موسى ادعنى بالقلب النقى واللسان الصادق». با دل پاک و زبان راستگو با خداى متعال حرف بزنید و دعا کنید؛ دعا قطعاً مستجاب خواهد شد.
منبع: برگزیده بیانات مقام معظم رهبری در خطبه‌هاى نماز جمعه‌ى تهران 29/07/1384

شمیم هدایت

کیفیت معاشرت و برخورد با مخالفین
باید دانست کسانی که از حق فاصله گرفته اند، غالبا دارای تعصب هستند یعنی پافشاری بر عقیده، آن هم بدون دلیل بنابراین در برخورد با آنان نباید انتظار داشت که با دلیل صحبت کنند و همچنین توقع با احترام صحبت کردن هم از آنها نباید داشت. لذا شما که اهل حق هستید، زمانی که دیدید آنها بدون دلیل صحبت می‌کنند، شما باید مستدل حرف بزنید. آنان توهین می‌کنند چرا که حرفشان بدون حجت است، اما شما که دلیل دارید باید با احترام و استدلال صحبت کنید. این افراد در ظاهر خود را تابع دلیل معرفی می‌کنند اما در واقع چنین نیست و وقتی از آنها برای مناظره با اهل فن دعوت می‌شود با انواع حیله‌ها شانه خالی می‌کنند. یک نکته‌ی مهم این که گاهی مخالفین به شما توهین می‌کنند و نفس آدمی، انسان را وا می‌دارد به مخالف خود توهین کند. در برخورد با افراد متعصب اولین کاری که باید کرد، این است که آنان را متمایل کنیم به پذیرش دلیل که اگر چنین شد، تفهیم دلیل در رساندن حق دیگر کاری ندارد. قرآن کریم می‌فرماید: کسانی این گونه اند (یعنی در برخورد با افراد متعصب به گونه¬یی که ذکر شد، برخورد می‌کنند) که صبور هستند و صبر یعنی حبس نفس از انتقام شخصی و کسی این حالت را ندارد مگر آن که بهره‌‌‌ای عظیم داشته باشد. (رجوع شود به آیات 34 و 35 سوره‌ی فصلت.)
منبع: برگزیده سخنرانی حضرت آیت الله سید ابوالحسن مهدوی (حفظه الله) در تاریخ 17/3/83.

نکته‌های ناب

با الهی نامه
الهی! بحق خودت حضورم ده و از جمال آفتاب آفرینت نورم ده.
الهی! چون تو حاضری چه جویم و چون تو ناظری چه گویم.
الهی! اگر بخواهم شرمساری و اگر نخواهم گرفتار. (1)
بهترین برادر
حضرت علی (سلام الله علیه) می‌فرمایند: برادر مؤمنی که از او استفاده علمی‌و معنوی کنی، بهتر از برادری است که از او، طلب افزودن مال و ثروت کنی (2)
آن برادر، کز علم سودت رساند
به از آن کو، بر تو اموالی رساند
مال فانی می‌شود، اما علم
هست در کام تو هردم چون عسل
روشنی دل
حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: پنج چیز دل را روشن می‌کند:
1- زیاد خواندن سوره‌ی قل هوالله احد
2- کم خوردن
3- همنشینی با علماء
4- نماز شب
5- رفتن به مسجدها(3)
پل رابطه
پل رابطه بین دنیا و آخرت، اخلاص است و اگر این پل خراب شد، یک مثقال چیز قابل انتقال نیست.(4)

منابع:

1- برگرفته از الهی نامه، استاد علامه آیت الله حسن زاده آملی (حفظه الله)
2- غررالحکم،ج 1، ص 49.
3- کتاب نصایح چهارده معصوم (سلام الله علیه) آیت الله مشکینی (حفظه الله) ص 219.
4- مثلها و پندها، آیت الله حائری شیرازی (حفظه الله)، ج8، ص77.

دل نوشته

کلاس خودسازی
حسین امیری
بوی رمضان می‏آید و من، بی‏قرار مولایم؛ بی‏قرار وصیت شهید رمضان.
بوی رمضان، یاد یتیمان را در دل، تازه می‏کند؛ چنان که داغ علی را در دل یتیمان زنده می‏کرد.
بوی رمضان می‏آید و صدایی مدام در گوشم می‏خواند؛ اللّه‏ اللّه‏ از قرآن! اللّه‏ اللّه‏ از یتیمان؛ باید از خواستن نفسم بگذرم.
رمضان، بوی یاد یتیمان و فقیران و در راه‏ماندگان می‏دهد، بوی نمازی از سر نیاز و سرود عاشقانه سحر، بوی ناز معبود و نیاز عابد، بوی شکستن غرور یازده ماه خودبینی.
رمضان می‏آید؛ با کوله‏باری از تجرد نور می‏خواهد بیاموزد که یکی هست و هیچ نیست جز او. می‏خواهد بگوید اگر سر کلاس خودسازی بنشینی، درمی‏یابی که عددی جز یک نیست؛ زیرا مصداقی جز یکی نیست.
رمضان آمده تا بگوید گر تو این انبان زِ نان خالی کنی، گنج معرفت می‏شود. آمده تا بگوید دهان از طعام بربند تا خورنده میوه درخت عشق شوی که منادی، دیروقتی است تو را به سوی خدا می‏خواند و تو در بند طعام و لباسی.
رمضان آمد تا شلاق به تن غفلت بزند و دست نوازش بر سر فطرت کشد؛ شاید غبار از جان برافتد.
رمضان آمده است؛ مثل بهار چمن‏زارهای احساس.
خوش آمد!
میزبان مهربان
امیر اکبرزاده
از راه می‏رسد مهمانی که ماه‏هاست انتظارش را می‏کشی. از راه چندین ماهه‏ای آمده است؛ مهمانی که هیچ با تو غریبه نیست، مهمانی که جز خبرهای خوش، برایت ره‏توشه‏ای ندارد؛ ره‏توشه‏ای که از سفر خویش به ارمغان برایت آورده است؛ ارمغانی که جز رستگاری نیست؛ رستگاری که جز به عهد ازلی، وعده داده نشده است؛ وعده‏ای که باگوشت و پوست تو آمیخته است بشارتش از ازل تا ابد. مهمانی آمده است که تو را نیز به مهمانی نور دعوت کند. رزق آب و آینه برایت آورده است و بشارت شوق و عشق. مهمانی که ماه‏هاست در سفر بود تا راه خانه‏ات را بیابد. مهمانی که آگاه است از اشتیاقی که در سینه‏ات موج می‏زند.
مهمانی آمده است تا تو را همراه خویش، به مهمانی بزرگ‏تری ببرد؛ مهمانی که میزبان مهربانی دارد؛ میزبانی که سال‏هاست او را می‏شناسی. از آن لحظه‏ای که در مراحل تکوین، به میزبانی‏اش اقرار کردی، از آن دقیقه‏ای که سجده بر درگاهش تو را به اوج برد.
میزبانت بسیار مهربان است. میزبانت دری را به روی تو گشوده است تا از آن به مهمانی خاص او راه بیابی، در روزهایی که پیش روست، روزهایی که درهای دوزخ را بسته‏اند به روی مؤمنان، روزهایی که حتی خواب در آنها عبادت است، روزهایی که حتی شب‏هایش روشن‏تر از روزهای دیگرند، روزهایی که روزهای رستگاری‏اند.
مهیای سفر شو، همراه مهمانی که آمده است تا تو به بزم الهی قدم بگذاری، بزمی‌که بزم محبت است؛ آنجا که هیچ بنده‏ای هیچ مهمانی بر دیگر مقدم نیست.
بنازم به بزم محبت که آنجا
گدایی به شاهی مقابل نشیند

این بزم را خداوند، برای تو آماده کرده است تا رستگاری‏ات را تضمین کند، بزمی‌که در آن تنها تو هستی که باید سرنوشت خویش را به سمت رستگاری سوق دهی.
مهیای سفر شو...!

یاد ابرار

مجاهد مخلص
شهید حجت الاسلام مهدی شاه آبادی فرزند بزرگوار حضرت آیت الله شاه آبادی، استاد اخلاق حضرت امام خمینی (قدس سره الشریف) در سال 1309 شمشی متولد گردید.
در چهار سالگی به منظور فراگیری قرآن کریم راهی مکتب خانه شد و پس از دو سال راه دبستان را پیش گرفت. آنگاه که چهاردهمین بهار عمر شریف خود را می‌گذراند، وارد مدرسه‌ی علمیه‌ی هروی شد و پس از سپری کردن دوره‌های مقدماتی به شهر مقدس قم رفت و در سن 25 سالگی به درس خارج فقه و اصول مشغول گشت.
اساتید وی در درس خارج، حضرات آیات عظام امام خمینی، بروجردی، گلپایگانی و اراکی (رحمت الله علیهم) بودند. شروع مبارزات این شهید والا مقام از زمان مبارزات مجاهد بزرگ، حضرت آیت الله کاشانی (رحمت الله علیه) و رویدادهای ملی شدن صنعت نفت است.
ایشان در سال 1332 پس از کودتای ننگین 28 مرداد، برای اولین بار دستگیر و زندانی شد. او ج گیری مبارزات ایشان هنگامی‌بود که امام خمینی (رحمت الله علیه) برای سرنگونی فرعون زمان به مبارزه برخاسته بود و این شهید وارسته هم سعی می‌کرد همواره همراه امام باشد و به همین سبب چندین بار زندانی و شکنجه شد.
شهید حجت الاسلام شاه آبادی (رحمت الله علیه) پس از پیروزی انقلاب اسلامی‌مسوولیت‌های زیادی از جمله: عضویت درشورای مرکزی کمیته‌ی انقلاب اسلامی، عضو هسته‌ی مرکزی جامعه‌ی روحانیت مبارز، نماینده‌ی امام راحل در هیأت بررسی عملکرد بنیاد مستضعفان، نمایندگی دوره‌ی اول و دوم مجلس شورای اسلامی، را برعهده داشتند.
سرانجام این مجاهده نستوه که در عشق به جبهه‌ها و رزمندگان می‌سوخت، برای چندمین باردر پنجم اردیبهشت 1363 راهی جبهه‌های نور علیه ظلمت شد و در عصر پنج شنبه ششم اردیبهشت در جزیره‌ی مجنون، خمپاره‌‌‌ای در کنار وی فرود آمد و به خیل شهدا پیوست.
در پی شهادت ایشان، امام راحل پیامی‌فرستادند که در بخشی از این پیام آمده:
این شهید عزیز علاوه بر این که خود مجاهدی شریف و خدمتگزاری مخلص برای اسلام بود و در همین راه به لقاء الله پیوست، فرزند برومند شیخ بزرگوار ما بود که حقا حق حیات روحانی به اینجانب داشت که با دست و زبان از عهده‌ی شکرش بر نمی‌آیم.
منبع: جام جم 6/2/85، شماره‌ی 1701، ص 16.

حکایت‌ها و هدایتها

جوان دین دار
مردی بود در «مرو» که او را « نوح بن مریم » می‌گفتند و قاضی ورییس مرو بود و ثروتی بسیار داشت . او را دختری بود با کمال وجمال ، که بسیاری از بزرگان وی را خواستگاری کردند وپدر ، در کار دختر سخت متحیر بود و نمی‌دانست او را به که دهد . اگر دختر را به یکی دهم ، دیگران آزرده می‌شوند و فرومانده بود . قاضی ، خدمتکاری جوان ِبسیار پارسا ودینداری داشت ، نامش « مبارک » بود و باغی داشت بسیار آباد و پر میوه . روزی به او گفت : امسال به تاکستان ( باغ انگور ) برو و از آنها نگهداری کن . خدمتکار برفت و دو ماه در آن باغ به کارپرداخت . روزی قاضی به باغ آمد و به مبارک گفت :‌‌‌ای مبارک ! خوشه‌‌‌ای انگور بیاور . جوان ، انگوری بیاورد ، ترش بود . قاضی گفت : برو خوشه‌‌‌ای دیگر بیاور . آورد ، باز هم ترش بود . قاضی گفت : نمی‌دانم باغ به این بزرگی چرا انگور ترش پیش من می‌آوری و انگور شیرین نمی‌آوری ؟
مبارک کفت : من نمی‌دانم کدام انگور شیرین است وکدام ترش ! قاضی گفت : سبحان الله ! تو اکنون دو ماه است که انگور می‌خوری و هنوز نمی‌دانی شیرین کدام است ؟
گفت :‌‌‌ای قاضی ! به نعمت تو سوگند که من هنوز از این انگور نخورده ام ومزه اش را ندانم که ترش است می‌شیرین ! پرسید : چرا نخوردی ؟گفت : تو به من گفتی که انگور نگه دار ، نگفتی که انگور بخور ومن چگونه می‌توانستم خیانت کنم !
قاضی بسیار شگفت زده شد وگفت : خدا تو را بدین امانت نگه دارد . قاضی چون دانست که این جوان بسیار عاقل ودیندار است گفت :‌‌‌ای مبارک ! مرا در تو رغبت افتاده ، آنچه می‌گویم باید انجام بدهی !
قاضی گفت :‌‌‌ای جوان ! مرا دختری است زیبا ، که بسیاری از بزرگان او را خواستگاری کرده اند ،‌نمی‌دانم به که دهم ، تو چه صلاح می‌دانی ؟
مبارک گفت : کافران در جاهلیت در پی نسب بودند و یهودیان ومسیحیان ، روی زیبا ودر زمان پیامبر ما ، دین می‌جستند و امروز ، مردم ثروت طلب می‌کنند ، تو هر کدام را خواهی انتخاب کن !
قاضی گفت : من دین را انتخاب می‌کنم و دخترم را به تو خواهم داد که دیندار و با امانتی . قاضی جریان را با همسرش مطرح کرد ، سپس مادر بیامد وپیغام پدر را به او رسانید. دختر گفت : چون این جوان دیندار و امین است ، می‌پذیرم و آنچه شما می‌فرمایید ، همان کنم و از حکم خدا وشما بیرون نیایم و نافرمانی نکنم ! قاضی ، دخترش را به مبارک داد با ثروتی بسیار زیاد . پس از چندی ، خدای تعالی به آن پسری داد که نامش را « عبد الله بن مبارک » گذاشتند و تا جهان هست ، حدیث او کنند به زهد وعلم وپارسایی !1
منبع: خواندنیهای ادب پارسی ، محمد غزالی ، ص263 ، به نقل از کتاب داستانهای جوانان ، محمد علی کریمی‌نیا

معرفی کتاب

کتابِ تهاجم فرهنگی
شناسنامه کتاب
نام کتاب: تهاجم فرهنگی
نویسنده: آیت الله محمدتقی مصباح یزدی (حفظه الله)
ناشر: انتشارات موسسه‌ی آموزشی و پژوهشی امام خمینی (رحمت الله علیه)
چاپ: چاپخانه بهمن
نوبت چاپ: سوم / زمستان 1387
شمارگان: 3000 جلد
تعداد صفحه: 176 صفحه
قیمت: 500 تومان
چکیده‌ی کتاب:
جهانخواران سلطه گر در سرتاسر قرن اخیر ، با همه‌ی امکانات تلاش کرده اند که جهان بینی اومانیسم را در همه‌ی جهان و به ویژه در کشورهای جهان سوم و بالاخص در ممالک اسلامی‌توسعه دهند و هدف آنها سرسپردگی مطلق و وابستگی همه جانبه‌ی سیاسی ، فرهنگی و اقتصادی و غارت فرهنگ و منابع این کشورها بوده است.
میهن اسلامی‌ما ، که به لحاظ استراتژیک و حساسیت منطقه‌‌‌ای و دارا بودن فرهنگ عمیق علمی‌و انسانی و منابع سرشار اقتصادی ، همواره مورد طمع و تجاوز دشمنان جنایتکار بوده است ، پس از پیروزی انقلاب اسلامی‌که اساساً یک انقلاب فرهنگی و ارزشی است و تحرک و اقتدار خود را با بهره گیری از غنای فرهنگی اسلام در مقابله و معارضه با نظام‌های کفر حاکم بر جهان به منصه‌ی ظهور رسانده و مهم ترین تهدید قرن علیه نظام نوین جهانی قلمداد شده است.
این کتاب گران مایه گزیده‌‌‌ای از سخنرانیهای استاد عالی قدر حضرت آیت الله مصباح یزدی (حفظه الله) پیرامون تهاجم فرهنگی است که در چهار فصل ذیل تنظیم شده است:
تهاجم فرهنگی یا زمینه‌ی تسلط کفار بر مسلمانان ،
اصول و ارزشهای اسلامی،
خطر تهاجم فرهنگی و انقلاب اسلامی‌و
تهاجم فرهنگی و راه کارهای دفاعی

احکام

پرسش:
سن تکلیف و تقلید از چه زمانی شروع می‌شود، از اول یا آخر ماه؟ اصولاً انسان در چند سالگی به بلوغ می‌رسد؟
پاسخ:
در تقلید، سن تکلیف روز و سال و ماه مطرح نیست. مهم آن است که انسان وقتی به حد بلوغ رسید، باید وظائف و اعمال شرعی و دینی خود را براساس فتوای مرجع اعلم انجام دهد؛ یعنی باید در آن مسائل از مرجع تقلیدی تبعیت کند تا به اصطلاح اعمال و رفتار او مستند باشد و حجت شرعی داشته باشد. به متخصصین علوم اسلامی، مرجع تقلید یا مجتهد می‌گویند که باید از یکی از آنان که اعلم و داناتر است تقلید کرد. بنابراین از زمانی که فردی بالغ می‌شود باید تقلید کند، خواه بلوغ او در اول سال و ماه شمسی باشد یا در اول سال و ماه قمری یا نیمه سال و ماه و یا در وقت دیگری پیش آید.
علایم بلوغ در پسران چند چیز است: محتلم شدن، روئیدن موی درشت بالای عورت، رسیدن به 15 سال قمری یعنی 14 سال و 7 ماه شمسی. لازم نیست این سه علامت با هم پیدا شود، بلکه هر کدام از این سه علامت زودتر محقق شد معلوم می‌شود که پسر بالغ شده است.
علایم بلوغ در دختران مانند پسران است؛ فقط در علامت سوم (سن بلوغ دختران) متفاوت هستند. دختران در سن 9 سال قمری یعنی 8 سال و 9 ماه شمسی بالغ می‌شوند.
منبع: توضیح المسائل مراجع، ج 2، مسئله 2252

نویسنده:سید امیرحسین کامرانی راد/http://rasekhoon.net

بازدید : 0
يکشنبه 18 اسفند 1403 زمان : 1:46
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

نورالأصفیاء
نورالأصفیاء رهبر معظم انقلاب اسلامی‌عصر امروز در دیدار سران قوا و جمع زیادی از کارگزاران و مدیران رده‌های مختلف کشور، ضمن بیان توصیه‌های رمضانی درباره خودفراموشی فردی و اجتماعی و تبعات آنها، اصلاح وضع اقتصاد و بهبود معیشت مردم را بسیار مهم خواندند و علاوه بر تشریح ظرفیت‌ها و راهکارهایی که ربطی به تحریم ندارد، گفتند: انسجام و همکاری قوا و همه سطوح مسئولیتی، اصلاح نظام ارزی، حفظ ارزش پول ملی، حمایت همه‌جانبه از تولید و سرمایه‌گذاری، سرعت عمل در تصمیم‌گیری و اجرا و به ثمر نشستن طرح‌ها، پرهیز از بی‌تصمیمی‌و رها شدن کارها و مبارزه جدی با قاچاق، در دستورکار همه مسئولان و دستگاه‌ها قرار گیرد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در ابتدای این دیدار با اشاره به حضور شهید رئیسی در جلسه سال گذشته کارگزاران نظام با رهبری، گفتند: آن عزیز اکنون به پاداش زحمات و خدمات خود، از لطف و رحمت الهی برخوردار است و همه مسئولان اگر به مسئولیت به چشم فرصت گذرای خدمت نگاه کنند، مشمول چنین لطف و رحمتی خواهند شد.

رهبر انقلاب با تشکر از سخنان خوب و مفید رئیس جمهور، انگیزه و احساس مسئولیت او را بسیار با ارزش دانستند و افزودند: تأکید آقای پزشکیان بر اعتماد به پروردگار و توانایی انجام کارهای بزرگ، کاملا راهگشاست و ان‌شاءالله رئیس جمهور در فاصله‌ای نه چندان دور، انجام شدن طرح‌های بزرگی را که در این دیدار بیان کرد، به مردم مژده خواهد داد و ملّت را خوشحال خواهد کرد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای ماه مبارک رمضان را ماه ذکر و قرآن را کتاب ذکر خواندند و گفتند: ذکر در مقابل غفلت و فراموشی است که از میان غفلت‌ها، فراموشی خود و فراموشی خدا بسیار خسارت‌بار و غیرقابل جبران است.

ایشان با اشاره به آیات قرآن درباره تبعات فراموشی خدا گفتند: اگر انسان خدا را فراموش کند، پروردگار هم او را فراموش می‌کند؛ یعنی از دایره رحمت و هدایت خود بیرون می‌کند و با بی‌اعتنایی، او را مخذول و به‌ خود‌ رها‌شده می‌سازد.

رهبر انقلاب فراموشی خود را در دو بُعد فردی و اجتماعی، بشدت زیانبار برشمردند و افزودند: فراموشیِ هدف پروردگار از خلقت انسان، یعنی رسیدن به خلیفةُاللهی و از یاد بردن مرگ و آماده نشدن برای ورود به آن دنیا، از جمله «ابعاد فردی فراموشی خود» است که با ذکر و دعا و تضرع و تقوا و عبادات می‌توان از شر این غفلت نجات یافت.

ایشان نجات از فراموشی خود را موجب توجه به لزوم پاسخگویی به پروردگار دانستند و افزودند: پیشگاه با عظمت پروردگار جای بهانه آوردن نیست و نداشتن پاسخ موجه برای هر رفتار و گفتار، انسان را به مذلت می‌کشاند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای سؤال و جواب الهی از مسئولان را سنگین‌تر از مردم عادی خواندند و گفتند: ما مسئولان باید بشدت مراقب رفتارو گفتار و عملکرد خود باشیم و بیشتر به ذکر و دعا و توسل و تضرع متوسل شویم.

ایشان در تبیین ابعاد اجتماعیِ سنگین فراموشی خود، با استناد به آیه‌ تکان‌دهنده از سوره توبه گفتند: اگر در نظام جمهوری اسلامی‌مانند پیشینیان یعنی مسئولان طاغوت عمل کنیم، جرم بسیار بزرگ و نگران‌کننده‌ای کرده‌ایم که خسارت هنگفتی به همراه می‌آورد.

رهبر انقلاب افزودند: به لطف پروردگار تاکنون به این وضع دچار نشده‌ایم اما باید بترسیم و مراقب باشیم که با ابتلاء به خودفراموشی اجتماعی، هویت خود، فلسفه انقلاب و شاکله نظام را از یاد نبریم و در سیاست داخلی و خارجی، اداره امور کشور و تکیه به بیگانگان مانند مسئولان و مدیران طاغوت عمل نکنیم.

ایشان شاکله نظام را مبتنی بر اصول و آرمان‌های قرآنی و معیارها و اهداف کتاب و سنت خواندند و گفتند: براین اساس ما نمیتوانیم دنباله‌رو تمدن غرب باشیم؛ البته هرجای دنیا، از جمله در تمدن غرب مزیتی باشد، ما استفاده می‌کنیم اما نمی‌توانیم به مبانی و معیارهای غربی تکیه کنیم؛ زیرا غلط و مخالف ارزش‌های اسلامی‌است.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به رسوایی تمدن غربی به علت اقدام غربی‌ها در استعمار، چپاول منابع ملّت‌ها، کشتارهای وسیع، ادعاهای دروغین درباره حقوق بشر و زن و معیارهای دوگانه در قبال مسائل مختلف، تأکید کردند: گردش آزاد اطلاعات در غرب دروغی بیش نیست، همچنانکه در فضای مجازی متعلق به غرب امکان نام بردن از سردار سلیمانی، سید حسن نصرالله، شهید هنیه و برخی نامداران دیگر وجود ندارد و نمی‌توان به جنایات صهیونیست‌ها در فلسطین و لبنان اعتراض کرد.

ایشان دروغ‌های رسانه‌های غربی درباره اوضاع ایران را یادآور شدند و گفتند: در کدامیک از این رسانه‌ها از پیشرفت‌های علمی، اجتماعات بزرگ مردمی‌و موفقیت‌های ملّت و نظام اسلامی‌حرفی زده می‌شود؟ در حالیکه نقطه‌ضعف‌ها را ده برابر بزرگ می‌کنند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با استناد به حرف برخی جامعه‌شناسان غربی گفتند: تمدن غربی روز به روز به سمت افول بیشتر حرکت می‌کند و ما حق نداریم از آن پیروی کنیم.

ایشان سربلندی هرچه بیشتر ملّت را با وجود همه تبلیغات منفی بدخواهان ایران، یک واقعیت خواندند و گفتند: اگر مسئولان نظام با حفظ هویت و شاکله نظام، راه صحیح را بروند و همین برنامه‌هایی که رئیس جمهور بیان کرد، اجرایی شود، کشور و ملّت بزرگ ایران عزیز‌تر می‌شوند و میتوانیم الگویی برای ملّت‌ها و حتی دولتمردان بعضی کشورها بشویم.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در بخش دیگری از سخنانشان که به مسائل کشور اختصاص داشت، با اشاره به وجود مشکلات اقتصادی از ابتدای دهه ۹۰ تا کنون، هدف اغلب تهدیدهای دشمن از جمله تهدیدهای امنیتی و اطلاعاتی را تأثیرگذاری بر معیشت مردم خواندند و گفتند: هدف آنها این است که جمهوری اسلامی‌نتواند از عهده اداره معیشت مردم برآید؛ بنابراین مسئله معیشت بسیار مهم است و باید به طور جدی به دنبال اصلاح آن بود.

ایشان، نقش تحریم‌ها در ایجاد مشکلات اقتصادی را انکارناپذیر دانستند و در عین حال افزودند: تحریم عامل بخشی از مشکلات است اما همه مسئله، تحریم نیست و برخی چالش‌ها ارتباطی به تحریم ندارد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در بیان برخی رویکردها و اقدامات لازم برای حل مسائل اقتصادی، انسجام درونی دستگاهها چه در درون دولت و چه همکاری سه قوه با یکدیگر را جزو مهمترین اولویت‌ها برشمردند و گفتند: شرط اول پیشرفت امور انسجام است که امروز خوشبختانه انسجام خوبی در سطوح بالا وجود دارد که باید در بدنه و سطوح پایین نیز جریان یابد.

ایشان با تأکید بر تأثیر اساسی «سرعت عمل» در مسائل اقتصادی، از کُندی و فاصله زیاد بین فکر و ایده تا تصمیم‌گیری و اجرا و ثمردهی تصمیمات انتقاد کردند و افزودند: این مشکل عمدتاً ناشی از پیگیری نکردن درست امور است و به همین دلیل یکی از توصیه‌های همیشگی ما به رؤسای جمهور و مسئولان محترم، پیگیری، نظارت و رها نکردن کار در مراحل مختلف است.

رهبر انقلاب، وجود این تلقی در برخی مدیران را که «بی‌خطرترین کار، تصمیم‌نگرفتن است»، خطرناک دانستند و گفتند: اینکه مدیری از ترس یقه‌گیری و مچ‌گیری بخاطر تصمیماتش، تصمیم نگیرد، کاری غلط و مورد مؤاخذه پروردگار است؛ چرا که خداوند علاوه بر فعل‌ها، از ترک فعل‌ها نیز سؤال و حساب‌کشی می‌کند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای عامل مؤثر دیگر در حل مشکلات اقتصادی را شناخت مسئولان از ظرفیتهای کشور خواندند و افزودند: مکرر گفته می‌شود که کشور از ظرفیتها و استعدادهای فراوانی برخوردار است اما به عمق این مسئله توجه نمی‌شود.

ایشان، جوانان و خلاقیت‌ها و نوآوری‌های حیرت‌انگیز آنان در بخش‌های مختلف اقتصادی، علمی‌و پژوهشی و همچنین پیشرفت در علم و فناوری را از ظرفیت‌های بزرگ کشور دانستند و گفتند: ظرفیت مهم دیگر، منابع طبیعی ما از جمله نفت و منابع معدنی است که جزو برترین و غنی‌ترین منابع طبیعی دنیا است و بسیاری از این منابع هنوز کشف و بهره‌برداری نشده است.

رهبر انقلاب، مشکل «قاچاق دوسویه» را از دیگر مشکلات و عوامل مضرّ اقتصادی برشمردند و افزودند: اینکه ما در مسئله مبارزه با قاچاق، سرعت تصمیم‌گیری و اجرا، پیگیری کارها و استفاده از ظرفیت‌ها حرکت جدی نکنیم ربطی به تحریم‌‌ها ندارد.
اولویت دیگری که رهبر انقلاب در زمینه مسائل اقتصادی به آن اشاره کردند، «اصلاح نظام ارزی کشور» با تأکید بر تقویت پول ملی بود.

ایشان حفظ ارزش پول ملی را واجب و کاملا ضروری و در بهبود زندگی مردم و افزایش قدرت خرید آنان و ارتقاء آبرو و اعتبار کشور مؤثر دانستند و گفتند: در این زمینه، بازگشت ارزهای حاصل از صادرات بسیار مهم است.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به برنامه شهید رئیسی برای وادار کردن شرکت‌های بزرگ دولتی برخوردار از درآمدهای ارزی به اجرای پروژه‌های بزرگ آبی، پالایشگاهی و نیروگاهی در مناطقی از کشور اشاره کردند و گفتند: البته گزارشی که از اقدامات آن شرکت‌ها به ایشان داده بودند، گزارشی مهمل بود و به هر حال، این قابل قبول نیست که درآمد ارزی شرکت‌های دولتی در اختیار دولت و بانک مرکزی قرار نگیرد و برای حل این مسئله باید تدبیری اتخاذ شود.

ایشان اهتمام به تولید را اولویت دیگر اقتصاد کشور خواندند و افزودند: حمایت‌های قانونی، تجهیز منابع تولید، حذف موانع و بخشنامه‌های بیهوده و ارتقاء فناوری تولید جزو موارد ضروری است. همچنین مردم و بخصوص دستگاههای دولتی باید مقید شوند که نیازهای داخلی را از تولید داخل تأمین کنند و آنچه تولید داخلی دارد از خارج وارد و مصرف نشود.

مسئله سرمایه‌گذاری نکته آخر در زمینه مسائل اقتصادی بود که رهبر انقلاب با اشاره به آن گفتند: یکی از اهداف تحریم‌ها جلوگیری از سرمایه‌گذاری خارجی است که برای آن هم راههایی وجود دارد.

ایشان افزودند: مهمترین عامل افزایش سرمایه‌گذاری داخلی هم تسهیل امور برای سرمایه‌گذار است به طوری که احساس کند سرمایه‌گذاری برای او نفع و سود خوبی دارد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در بخش پایانی سخنانشان، با ابراز خرسندی از فعال بودن وزارت امور خارجه و تأکید بر گسترش تعامل با همسایگان و دیگر کشورها، گفتند: بعضی دولتها و شخصیت‌های قلدر خارجی اصرار به مذاکره می‌کنند در حالی که هدف آنها از مذاکره حل مسائل نیست بلکه از مذاکره به دنبال تحکّم و تحمیل مسائل مورد نظرشان هستند که اگر طرف مقابل قبول کرد چه بهتر، اما اگر قبول نکرد، جنجال راه بیاندازند و او را به ترک مذاکره متهم کنند.

رهبر انقلاب اسلامی‌افزودند: مسئله آنها فقط مسئله هسته‌ای نیست، بلکه مذاکره برای آنها راه و مسیری برای طرح توقعات جدید از جمله در زمینه امکانات دفاعی و توانایی‌های بین‌المللی و بیان انتظاراتی از این قبیل است که فلان کار را نکنید، با فلان کس دیدار نکنید، برد موشک را از فلان قدر بیشتر نکنید که قطعاً این موارد از طرف ایران پذیرفته و برآورده نمی‌شود.

ایشان هدف طرف مقابل از تکرار مذاکره را ایجاد فشار در افکار عمومی‌دانستند و گفتند: می‌خواهند در افکار عمومی‌تردید ایجاد کنند که چرا با وجود اعلام آمادگی آنها برای مذاکره، ما حاضر به مذاکره نیستیم در حالی که هدف آنها مذاکره نیست بلکه تحکّم و تحمیل است.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به اعلامیه سه کشور اروپایی مبنی بر عمل نکردن ایران به تعهدات هسته‌ای خود در برجام، خاطرنشان کردند: باید از آنها سؤال شود مگر شما به تعهدات خود در برجام عمل کردید؟ آنها از روز اول به تعهد خود عمل نکردند و پس از خروج آمریکا از برجام نیز با وجود قول‌هایی که برای جبران آن دادند، دو بار زیر قول خود زدند.

رهبر انقلاب بدعهدی اروپایی‌ها و در عین حال متهم کردن ایران به تخلف را نشانه بی‌چشم و رویی بی‌حد آنها دانستند و افزودند: دولت وقت یک سال آن وضعیت را تحمل کرد و سپس مجلس شورای اسلامی‌وارد میدان شد و مصوبه‌ای گذراند که راهی نیز جز این وجود نداشت و اکنون هم در مقابل حرف زور و زورگویی راهی دیگر وجود ندارد.

در ابتدای این دیدار رئیس جمهور با بیان توضیحاتی درباره به آخرین اقدامات دولت برای وفاق داخلی و رسیدن به چشم‌انداز توسعه نظام، از اجرای ۵ برنامه کلی اقتصادی خبر داد و گفت: «رشد تولید»، «کنترل تورم»، «رسیدگی به مشکلات معیشتی»، «رفع ناترازی‌ها» و «اجرای پروژه‌های راهبردی و ملی» روی میز اجرای دولت قرار دارد.

آقای پزشکیان قطع برق و گاز در برخی مناطق کشور را به منظور جلوگیری از بحران‌های جدی برشمرد و ابراز امیدواری کرد که مطابق برنامه‌ای که سال آینده ناترازی‌های حوزه انرژی رفع شود.

رئیس جمهور با اشاره به ضرورت استفاده حداکثری از ظرفیت کشورهای همسایه و ایرانیان خارج از کشور، دولت چهاردهم را پشتیبان سرمایه‌گذاران داخلی و خارجی دانست و همچنین از تدارک چند طرح بزرگ سرمایه‌گذاری در کشور خبر داد.

آقای پزشکیان با تأکید بر اصول «عزت، حکمت و مصلحت» در سیاست خارجی، انسجام ملی را مانع اصلی تحقق هرگونه تهدید دشمنان برشمرد و افزود: هیچ قدرتی نمی‌تواند ملّتی را که به خدا تکیه دارد و پشت سر رهبرش، متحد حرکت می‌کند، شکست دهد.

رئیس جمهور همچنین در ابتدای سخنان خود با بیان نکاتی پیرامون اهمیت ماه مبارک رمضان، این ماه را فرصت یادآوری اهمیت اجرای عدالت، دوری از تبعیض، صداقت، رسیدگی به گرفتاران، اصلاح بین مردم و رفع ظلم و فساد برشمرد و گفت: متون دینی نه صرفا برای خواندن بلکه برای عمل کردن است و این مهم، نیازمند وحدت، تحمل یکدیگر و همکاری مردم و مسئولان است.

بازدید : 1
سه شنبه 13 اسفند 1403 زمان : 18:41
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

نورالأصفیاء
در اوّلین روز از ماه مبارک رمضان ۱۴۴۶ (۱)

بسم الله الرّحمن الرّحیم

و الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابی‌القاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین سیّما بقیّة الله فی الارضین.

خدای متعال را بر تشکیل مجدّد این جلسه و دیدار و شنیدار شیرین و زیبایی که این جلسه برای این حقیر دارد سپاسگزارم. و همچنین حمد میکنم خدا را، شکر میکنم خدای متعال را بر افزایش مستمرّ قرآن‌خوانان. امروز چشم ما و گوش ما روشن شد، حقیقتاً لذّت بردیم از تلاوتهایی که انجام گرفت؛ از شهرهای مختلف، در سنین مختلف، با شیوه‌های مختلف، و همه قرآنی و همه تلاوتگر. از دیدن آقای روحانی‌نژاد (۲) هم خیلی خوشحال شدم؛ بعد از چهل و چند سال، دوباره صدای ایشان را شنیدیم؛ ایشان صدای فوق‌العاده‌ای داشتند آن وقت در دوره‌ی جوانی‌شان، در آن سنینی که ایشان شاگرد آقای مختاری (۳) بودند ــ خدا رحمت کند مرحوم آقای مختاری را ــ و آن صدای کذائی[شان]؛ الحمدلله. تبریک عرض میکنم ورود ماه مبارک رمضان را که حقیقتاً برای مؤمنین و قدرشناسان عید بزرگی است؛ از خدای متعال میخواهیم که این ماه رمضان را به معنای واقعی کلمه برای همه‌ی ملّت ایران، برای همه‌ی شماها عید کند و مبارک کند.

آنچه به نظر بنده مهم است، این است که ما بتوانیم جامعه را ــ جامعه‌ی خودمان را در درجه‌ی اوّل ــ از سرچشمه‌ی تمام‌نشدنی قرآن سیراب کنیم. ما به این احتیاج داریم، بشدّت هم محتاجیم. هم در زندگی فردی‌مان، زندگی شخصی‌مان، اخلاقمان، رفتارمان، سلوکمان اشکالاتی وجود دارد که با قرآن برطرف میشود، هم در زندگی جمعی‌مان که در زندگی جمعی هم، یک بخشی ارتباطات درون جامعه است ــ ارتباطاتمان با هم، همکاری‌هایمان، تعاملمان، محبّتهای طرفینی‌مان ــ یک بخشی هم مربوط به مواجهه‌ی با بیرون از جامعه است؛ اینها مسائل ما است. در همه‌ی اینها، هم در مسائل شخصی، هم در مسائل اجتماعیِ درون‌جامعه‌ای، و هم در مسائل اجتماعیِ مربوط به بیرون جامعه، در همه‌ی اینها ما ابتلائاتی داریم که این ابتلائات با قرآن برطرف میشود؛ قرآن میتواند ما را در این زمینه راهنمایی کند و دست ما را بگیرد.

حالا در زمینه‌ی ارتباط با بیرون جامعه، امروز ملّت ایران مواجه است با یک جبهه‌ی وسیعی از قدرتمداران کافر یا منافق؛ این[جور] است. [ما] با ملّتها مشکلی نداریم. ملّتها با همدیگر یا برادرند، یا اگر هم بیگانه هستند کاری به هم ندارند. آن که کار به کار کشورها و ملّتها دارد، قدرتمدارانند. ما امروز جزو آن کشورهایی هستیم که با یک جبهه‌ی وسیعی از این قدرتمداران مواجهیم؛ چگونه با اینها رفتار بکنیم؟ قرآن متضمّن چگونگی رفتار با اینها است: در چه مرحله با اینها حرف بزنیم؟ در چه مرحله دستِ همکاری بدهیم؟ در چه مرحله مشت به دهان اینها بکوبیم؟ در چه مرحله شمشیر بکشیم؟ همه‌ی اینها در قرآن مشخّص است.

در زمینه‌ی مسائل اجتماعیِ درون‌جامعه‌ای ــ مسائل ارتباطات ــ خب میدانید از نظر اسلام در تشکیل جامعه‌ی اسلامی، بعد از توحید و معارف و ارتباط با خدا، مهم‌ترین مسئله عدالت است، عدالت اجتماعی است. پیغمبران بعد از توحید، به هیچ چیز به قدر عدالت دعوت نکردند. ما در زمینه‌ی عدالت اجتماعی مشکلاتی داریم، راه‌حلّش در قرآن است. در زمینه‌ی شخصی خودمان، احوال شخصی خودمان دچار امراض اخلاقی و روحی هستیم؛ نه‌فقط ما، همه‌ی بشریّت امروز دچار این امراض روحانی و اخلاقی و معنوی هستند؛ دچار حسدند، دچار بخلند، دچار سوءظنّند، دچار تنبلی‌اند، دچار هواپرستی‌اند، دچار خودخواهی‌اند، دچار ترجیح منافع خود بر منافع جمعند؛ اینها هست؛ اینها در بین ما هم هست؛ ما هم جامعه‌ی اسلامی‌هستیم. در یک جاهایی پیشرفتهایی هم کرده‌ایم امّا در عین حال از این بیماری‌ها هم داریم؛ علاجش در قرآن است. اگر تلاوت قرآن درست انجام بگیرد ــ که حالا مختصری یک اشاره‌ای خواهم کرد ــ تلاوت انجام بگیرد و استماع انجام بگیرد، این امراض برطرف میشود.

قرآن، هم علاج را به ما میگوید ــ درست توجّه کنید ــ هم علاج را به ما میگوید و راه را به ما نشان میدهد، هم در ما انگیزه ایجاد میکند؛ این مهم است. خیلی‌ها هستند راه را بلدند [امّا] انگیزه در آنها نیست و دستگاه‌های فکری و اخلاقی قادر نیستند در اینها انگیزه به وجود بیاورند؛ قرآن انگیزه به وجود می‌آورد. وقتی قرآن را خوب تلاوت کنند و خوب استماع کنیم و خوب در آن دقّت کنیم، آن ‌وقت این نتایج بزرگ برای ما حاصل خواهد شد، این بیماری‌ها برطرف خواهد شد. خود قرآن این را متذکّر شده: هُوَ الَّذی بَعَثَ فِی الاُمّیّینَ رَسولاً مِنهُم یَتلوا عَلَیهِم آیاتِه؛ تلاوت؛ آیات را تلاوت میکند. نتیجه‌ی تلاوت آیات چه میشود؟ وَ یُزَکّیهِم؛ این آیات را که تلاوت میکند، اینها موجب تزکیه است. تزکیه یعنی چه؟ یعنی شفای روح و دل؛ این معنای تزکیه است. دل انسان، روح انسان، جان انسان از آن بیماری‌هایی که به بعضی‌اش اشاره کردم، شفا پیدا میکند؛ این میشود تزکیه؛ قرآن این کار را میکند، تلاوت قرآن، تزکیه ایجاد میکند. وَ یُعَلِّمُهُمُ الکِتاب؛ کتاب را به آنها تعلیم میدهد. کتاب چیست؟ کتاب عبارت است از آن قواره‌ی زندگی فردی و اجتماعی؛ آنچه خدای متعال اسم آن را در تعبیرات قرآنی و دینی گذاشته‌اند «حق». کتاب یعنی قواره‌ی کلّی زندگی فردی و اجتماعی؛ شکل زندگی اجتماعی و فردی، مجموعه‌ای است که «کتاب» متضمّن آن است، مبیّن آن است، عبارةٌاُخرای آن است. وَ یُعَلِّمُهُمُ الکِتابَ وَ الحِکمَة؛ (۴) حکمت چیست؟ معارف، شناخت حقایق عالم وجود؛ که حقایق عالم وجود را انسان بشناسد؛ تلاوت کتاب، اینها را به ما یاد بدهد.

یَتلوا عَلَیهِم؛ پیغمبر قرآن را بر مردم تلاوت میکند، برای اینکه این چند کار انجام بگیرد: «تزکیه، تعلیم کتاب، تعلیم حکمت». شما چه کار میکنید؟ شما قرّاء همان کار پیغمبر را میکنید؛ شما هم تلاوت میکنید. کار تلاوت، کار پیامبرانه است؛ تلاوت قرآن این‌قدر اهمّیّت دارد؛ اینکه شما بتوانید مفاهیم قرآنی را به مسلّمات فکری آحاد مردم تبدیل کنید. هزاران عنوان و سرفصل مهم در قرآن وجود دارد؛ مثلاً فرض بفرمایید «لِیَقومَ النّاسُ بِالقِسط» (۵) یا «خُذِ العَفو» (۶) یا «اُذکُرُوا اللهَ ذِکراً کَثیرا»؛ (۷) همه‌ی اینها عناوین و سرفصل‌ها است. یکی از وظایف و یکی از کارکردهای تلاوت شما ــ اگر درست انجام بگیرد ــ این است که این مفاهیم را تبدیل میکند به مسلّمات فکری جامعه؛ برای جامعه جا می‌افتد که باید قیام به قسط کرد؛ باید ذکر خدا کرد: اُذکُرُوا اللهَ ذِکراً کَثیراً؛ باید در بین برادران عفو کرد: خُذِ العَفو؛ باید «فَلیُقاتِل فی سَبیلِ الله»؛ (۸) و بقیّه‌ی مفاهیمی‌که در قرآن وجود دارد. این مبالغه نیست: هزاران عنوان و مطلب و سرفصل در قرآن وجود دارد که اینها میتواند تبدیل بشود به معارف فکریِ عامّه‌ی مردم و عموم مردم؛ چه چیزی این کار را میکند؟ تلاوت خوب. [آن وقت] سواد قرآنی مردم بالا میرود و آن‌جوری فکر میکنند که قرآن دستور داده.

معمولاً انسان هر جور که فکر میکند، همان‌جور حرکت میکند و راه میرود. بنابراین، تلاوت قرآن و قرائت قرآن و این کاری که شما میکنید، یک چنین اهمّیّتی دارد، یک چنین معجزه‌ای میکند، یک چنین کار بزرگی را انجام میدهد؛ امّا با رعایت آداب تلاوت؛ شرطش این است. این، آن چیزی است که تکلیف شما را سنگین میکند؛ باید آداب تلاوت را مراعات کنید.

اوّلین ادب این است که وقتی تلاوت میکنید قرآن را ــ چه خودتان در خانه، یا در بین جمع در اینجا و هر جای دیگر ــ بدانید که در حضور خدا هستید، دارید کلام او را بر ما میخوانید؛ توجّه داشته باشید که در حضور خداوند، دارید گفته‌ی او را به ما میرسانید، حرف او را به ما میرسانید. این یک احساسی به شما میدهد؛ این خیلی مهم است. اوّل این است.

قرآن را با توجّه به معنا بخوانید. من امروز دیدم بعضی از برادران این را خوب رعایت کردند و این تلاوتهایی که انجام گرفت، با توجّه به معنا بود. گاهی اوقات توجّه به معنا نیست، تلاوت اثر نمیگذارد. توجّه به معنا که داشته باشید و بدانید که چه حقیقتی دارد از حنجره‌ی شما خارج میشود ــ توجّه به معنا یعنی این ــ این اثر میگذارد. ممکن است کسی عرب‌زبان باشد و عربی زبان مادری‌اش باشد، امّا توجّه نداشته باشد که چه دارد میگوید؛ یعنی این مهم است که بدانیم چه داریم میگوییم؛ توجّه به معنا یعنی این.

و با ترتیل بخوانید قرآن را. ترتیل البتّه امروز در اصطلاح رایج بین ماها همین تلاوتهایی است که در این جلسات قرآنی، چند نفر می‌نشینند ترتیل میخوانند، میگویند ما ترتیل میخوانیم؛ ترتیل این نیست. [اینکه میفرماید] «وَ رَتِّلِ القُرآنَ تَرتیلًا»، (۹) ترتیل به معنای این است که قرآن را با فهم، با تدبّر، با مکث [بخوانیم]: وَ قُرآناً فَرَقناهُ لِتَقرَأَهُ عَلَی النّاسِ عَلیٰ مُکث؛ (۱۰) ترتیل این است. ترتیل یک امر معنوی است. بدانید که چه کار دارید میکنید، چه دارید میخوانید، چه دارید تحویل طرف مقابل میدهید و با چه قالبی دارید آن را تحویل میدهید؛ این هم مهم است که حالا به این هم شاید اشاره بکنم. ترتیل این است. البتّه به شیوه‌ی متعارفی که حالا در بین قرّاء معروف و کسانی که در قرائت کتاب نوشته‌اند [رایج است]، تلاوت قرآن یا به صورت «تحقیق» است یا به صورت «تدویر» است یا به صورت حَدر یا «تحدیر» است. تدویر همان حدّ وسط است، همان که ما امروز به آن میگوییم ترتیل؛ اسم علمی‌و فنّیِ این، تدویر است؛ بالاتر از این، تحقیق است که همین تلاوتهایی است که شما میکنید؛ پایین تر از آن، حَدر یا تحدیر است که تند خواندن و بسرعت خواندن قرآن است. اگر قرآن با ترتیل خوانده بشود ــ به همین معنایی که عرض کردیم، نه به آن معنایی که رایج است ــ آن اثر را خواهد گذاشت. حالا من اینجا داخل پرانتز بگویم که قرآن خواندن به همین شکل تدویر که ما به آن میگوییم ترتیل، خیلی کار مهمّی است، خیلی کار جالبی است. اینکه الان رایج شده در همه‌ی کشور، در مشهد، در قم، در جمکران، در خوزستان در اهواز، در طبس، در همه‌جا میخوانند قرآن را که در تلویزیون پخش میکنند، این کار خیلی باارزشی است، کار خیلی خوبی است. شاید من نتوانم آن شادی و خرسندی فوق‌العاده‌ی خودم را تصویر کنم برای شما، آن وقتی که میبینم قرّاء مختلف و گوناگون می‌آیند می‌نشینند قرآن را میخوانند، هم تجویدی، هم با وقف و ابتداء صحیح، هم با مخارج حروف زیبا و صحیح؛ این خیلی فوق‌العاده است، این خیلی خوب است؛ این هر چه بیشتر رواج پیدا کند خوب است. علی‌ایّ‌حال، بنابراین ترتیلِ به آن معنایی که عرض کردیم، آن شرط تأثیرگذاری تلاوت ما است.

نکته‌ی سوّم، هدف قاری در تلاوت اوّلاً عبارت باشد از بهره‌مندی خودش. شما که قرآن میخوانید، در درجه‌‌ی اوّل در نظر بگیرید که خودتان را بهره‌مند کنید. در درجه‌ی بعد مخاطبتان را بهره‌مند کنید. در درجه‌ی سوّم آرایش‌های لازم قالبی و لفظی را متناسب با قرآن ارائه بدهید؛ این آرایشها، اینهایی که میخوانند، صداهای خوب، اصوات زیبا و شیوه‌های خوبی که میخوانند، عیبی ندارد. که خب خوشبختانه من میبینم در بین قرّاء خودمان، کسانی که حالا در تلویزیون یا این‌جوری پخش میشود که ما احیاناً مشاهده میکنیم، خیلی‌شان تلاوتهایشان، لحنهایشان، لحنهای تقلیدی نیست؛ لحنهایی است که خودشان ابتدائاً این لحن را دارند ابداع میکنند. قدیمها ــ اوایل انقلاب ــ قرّاء ما بایستی از یکی از این قرّاء معروف مصری تقلید میکردند؛ یا از عبدالباسط، یا از مصطفیٰ اسماعیل و منشاوی و امثال اینها؛ امروز میبینم نه، [این‌جور نیست.] البتّه تقلید هم اشکالی ندارد؛ یعنی کسانی که از یک صوتی تقلید میکنند و لحن یک قاری خوبی را تکرار میکنند و فرامیگیرند و آن را تقلید میکنند، این اشکالی ندارد، این هیچ عیبی ندارد؛ امّا امروز در کشورمان بحمداللٰه قراءمان خودشان ابداع لحن میکنند؛ انسان این را در بعضی از قرّاء مشاهده میکند. خب پس بنابراین اگر چنانچه شما هدفتان در درجه‌ی اوّل خودتان باشد، که خودتان تحت تأثیر قرار بگیرید، در درجه‌ی بعد هدف این باشد که مخاطب تحت تأثیر قرار بگیرد ــ اگر این شد ــ آن وقت آن مستمع شما هم خشوع پیدا میکند. خشوع مستمع در مقابل قرآن، ناشی از نوع تلاوت شما است؛ شما وقتی خوب تلاوت میکنید ــ «خوب» به همین معنایی که عرض کردم ــ دل مستمعتان را خاشع میکنید. این خشوع خیلی چیز باارزش و مهمّی است؛ حالت ذکر پیدا میشود؛ اُذکُرُوا اللٰهَ ذِکرًا کَثیرًا * وَ سَبِّحوهُ بُکرَةً وَ اَصیلاً؛ (۱۱) این تسبیح و این ذکر و این خشوعی که بر اثر تلاوت در دل شما به وجود می‌آید، این خیلی چیز باارزشی است، ما به این احتیاج داریم.

البتّه یک مسئله در کشور ما و کشورهای غیر عرب، مسئله‌ی ‌فهم معانی است، که این مشکل را باید یک جوری حل کنیم؛ این جزو مشکلاتی است که ما مبتلا هستیم. حالا امروز خوشبختانه خیلی فرق کرده؛ قرّاء ما که میخوانند، آدم میفهمد که توجّه دارند به معانی، معانی را میفهمند و دارند حرف میزنند با انسان. در اوایل انقلاب این جور نبود ؛تلاوت میکردند، معنایش را هم نمیفهمیدند؛ نتیجه این میشد که در کیفیّت خواندن، در قواره‌ی خواندن، در وقف و ابتداء و امثال اینها ،خیلی اشکال به وجود می‌آمد. امروز بحمدالله خوب است، منتها باید این عمومیّت پیدا کند؛ یعنی باید مستمع شما هم وقتی که قرآن را می‌شنود، بفهمد شما چه میگویید؛ ولو فی‌الجمله متوجّه بشود که شما چه میگویید. این احتیاج دارد به کار، کارش هم به عهده‌ی آموزش‌وپرورش و سازمان تبلیغات و دستگاه‌های قرآنی است که به کار قرآن اشتغال دارند. اینها بنشینند فکر کنند شیوه‌هایی را حقیقتاً پیدا کنند. البتّه یکی از راه‌ها نوشتن ترجمه است که مینویسند و خوب است؛ راه‌های دیگری هم وجود دارد که بایستی بگردند و آنها را کشف کنند. این سیرتِ قاری بود، دلِ قاری بود؛ گفتیم قاری با شرایطش باید قرآن بخواند.

صورت قاری هم مهم است؛ اوّلاً حالت اهل صلاح در قاری باشد. اوّل انقلاب هر قاری‌ای که از فلان کشور میخواست بیاید اینجا، یکی از شرط‌هایی که ما گفته بودیم باید با او بشود، این است که ریش بگذارد؛ چون آنها تراشیدن ریش را حرام نمیدانند، میتراشند ریش را؛ آخوند است، امّا ریش‌تراش است. شرط میکردیم که تهران که می‌آیید، ممنوع است؛ همه‌شان قبول کردند؛ یعنی من یادم نمی‌آید موردی را که [قبول نکرده باشد]. قاری‌های متعدّدی آمدند؛ قرّاء معروف، به‌اصطلاح قرّاء نامدارِ امروزِ که غالباً هم از دنیا رفته‌اند، اینها همه ریش گذاشتند؛ هیچ کدامشان هم در آنجایی که میخواندند و جاهای دیگر و کشورهای دیگر، ریش نداشتند، اینجا ریش داشتند. این اهل صلاح بودن خیلی مهم است. قاری خود ما این را باید رعایت بکند. چون محاسن، شکل اهل صلاح است، شکل صالحین است؛ این را قاری حتماً رعایت کند؛ بخصوص آن قاری‌ای که در تلویزیون یا در مجامع عمومی‌یا در مسجد و جای دیگر میخواهد بخواند.

مسئله‌ی لباس هم همین‌جور است. من به یکی از دوستانی که در مسافرتها میرفتند، خب در کشورهای مختلف، از قرّاء ما استقبال میشود، خیلی تحسین میکنند و استقبال میکنند؛ بعضی از قرّاء ما لباس آنها را میپوشند؛ گفتم چرا؟ چرا لباس آنها را میپوشید؟ شما ایرانی هستید؛ همین کت و ‌شلوار خودتان را بپوشید؛ حدّاکثر این است که مثلاً یک عبا بر دوش بیندازید. یا کلاه آنها را سرشان میگذارند، لباس آنها را تنشان میکنند؛ یا لباس فلان قاریِ مصری را که حالا آن هم خودش محلّ حرف است، مثلاً تنش میکند! چه لزومی‌دارد؟ این ظواهر را حفظ کنید؛ [یعنی] امتیاز ایرانی بودن.

یک مسئله هم در این صورت قرائت، نپرداختن به الحان حرام است. توجّه داشته باشید؛ من آن جلسه‌ی گذشته، به نظرم سال گذشته بود (۱۲) که اسم آوردم از بعضی از قرّاء؛ گفتند این [شخصی که] شما اسم آوردید طرف‌دار زیاد دارد؛ خب بله میدانیم طرف‌دار زیاد دارد؛ ما خودمان هم از خواندنش خوشمان می‌آید منتها گاهی اوقات خواندن او جوری است که انسان میبیند مثلاً فرض بفرمایید که با خواندن فلان خواننده‌ی مصری هیچ تفاوتی ندارد؛ مثل همان است، همانها را دارد میخواند. خب، این الحانِ قرآنی نیست؛ لحن قرآنی لحن دیگری است، منافات هم ندارد با خوب‌خوانی. الان همین شماها که اینجا خواندید، همین قرّاء خوب ما و کسانی که خوب‌تر از اینها میخوانند، الحان بسیار خوبی دارند، خوب هم میخوانند، زیبا هم هست، شیرین هم هست، انسان دلش میخواهد گوش بدهد، حرام هم نیست؛ بنابراین، میشود از الحان حرام اجتناب کرد.

عرض کردیم تقلید در شیوه‌ی تلاوت عیب ندارد، ولیکن اینکه ما تلاش کنیم و جشنواره بگذاریم برای تربیت مقلّد، این را من حقیقتاً نفهمیدم؛ نمیدانم این ابتکار کجا است که مثلاً حالا ما بنشینیم یاد بدهیم که اگر میخواهید مثل شیخ مصطفیٰ اسماعیل بخوانید، باید اینجایش را این‌جوری بخوانید! من نمیفهمم این یاد دادن چه لزومی‌دارد؛ حالا خودش یاد گرفت، خیلی خوب است، عیب ندارد. ضمناً نوارهای مصطفیٰ اسماعیل را در مشهد، اوّل بنده آوردم؛ یعنی سفارش کردم از کشورهای عربی آوردند پخش کردیم. مصطفیٰ اسماعیل را نمی‌شناختند در مشهد. [یعنی] من علاقه‌مندم به خواندن او و تلاوت او، امّا اینکه ما بیاییم به بچّه‌مان یاد بدهیم بگوییم تو بیا از او تقلید کن یا از منشاوی یا احمد شبیب یا از آن دیگری، این به نظر من یک کاری نیست که خیلی منطقی باشد.

یک نکته این است که دستگاه‌های مختلفی متولّی مسئله‌ی قرآنند و با قرآن سروکار دارند؛ وزارت ارشاد با قرآن سروکار دارد، سازمان تبلیغات سروکار دارد، اوقاف سروکار دارد، صداوسیما سروکار دارد، دستگاه‌های مختلف دیگر هم هستند، آحاد مردم و گروه‌های مردمی‌هم سروکار دارند؛ خب اینها هم‌افزایی کنند. راه هم‌افزایی‌اش هم این است که این شورای عالی قرآن که تشکیل شده، سیاست‌گذاری میکند؛ این سیاست‌گذاری‌ها را مورد توجّه قرار بدهند؛ این کار مهمّی است، کار مفیدی است؛ یعنی جوری باشد که در سراسر کشور، کار قرآنی که پیش میرود، با توجّه به جهات مختلف و مسائل مختلف [باشد]. من دیدم بعضی از اساتید قرآن مذاکراتی کرده بودند ــ که آقایان در اختیار من گذاشتند بعضی‌اش را ــ مطالب مهمّی، مطالب قابل توجّهی از مسائل قرآنی را، مسائل تلاوت را اینها در میان گذاشتند، به آن توجّه داشتند، روی آن تکیه کردند، اهتمام ورزیدند؛ خب اینها مورد استفاده قرار بگیرد. بخصوص، صداوسیما باید از تولیدات فاخر قرآنی استقبال کند؛ یعنی بایستی واقعاً پشتیبانی کند. ما واقعاً در زمینه‌ی تلاوت قرآن، الان تولیدات خیلی خوبی داریم، تولیدات برجسته‌ای داریم؛ از اینها استفاده بشود و مردم استفاده کنند.

خوشبختانه پیشرفت کشور ما از لحاظ قرآن یک پیشرفت سریع و به نسبت کشورهای دیگری که ما می‌بینیم، بمراتب سریع‌تر بوده؛ یعنی در کشوری که قرآن در آن مهجور بود، تلاوت قرآن محدود بود و در شهرهای بزرگ، دو جلسه، سه جلسه یا پنج جلسه‌ی قرآن بود و حدّاکثر مثلاً شش هفت قاری قرآن وجود داشتند که قرآن را خوب میخواندند، تجویدی میخواندند، امروز خوشبختانه در سراسر کشور، حتّی در شهرهای کوچک و شاید در بعضی از روستاها قرّاء خوبی هستند، قرّاء برجسته‌ای هستند که تلاوت میکنند. خب اینها برجستگی ما است و نمیتوانند ادّعا کنند که جمهوری اسلامی‌از لحاظ قرآنی نتوانسته کار بکند؛ نه، بحمدالله خیلی خوب کار شده و بیشتر از این هم باید کار بشود. منتها این نکاتی که عرض کردم، باید مورد توجّه قرار بگیرد؛ یعنی عمده این است که چشمه‌ی معنوی قرآن سرازیر بشود به افکار مردم، به دلهای مردم و در نتیجه به عملهای ما مردم سرازیر بشود؛ عمده این است. خداوند ان‌شاءالله این توفیق را به شماها و همه‌ی ما عنایت کند.

مجدّداً از همه‌ی شماها تشکّر میکنم. از تشکیل‌دهندگان این جلسه تشکّر میکنم. از مجری محترم (۱۳) که خیلی خوب جلسه را اجرا کردند تشکّر میکنم. از یکایک کسانی که تلاوت کردند یا برنامه اجرا کردند تشکّر میکنم. ان‌شاءالله همه‌ی شما موفّق باشید.

والسّلام علیکم و رحمة ‌الله و برکاته


در ابتدای این دیدار، تعدادی از قاریان و گروه‌های قرآنی به تلاوت قرآن و اجرای برنامه پرداختند.

بازدید : 4
سه شنبه 13 اسفند 1403 زمان : 7:16
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

نورالأصفیاء

دعای روز دوّم

اَللّهُمَّ قَرِّبْنى فیهِ اِلى مَرْضاتِکَ وَجَنِّبْنى فیهِ مِنْ سَخَطِکَ وَنَقِماتِکَ
خدایا نزدیکم کن در این ماه بسوى موجبات خوشنودیت و دورم ساز در آن از خشم و عذابت
وَوَفِّقْنى فیهِ لِقِرآئِةِ ایاتِکَ بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ
و موفقم دار در این روز بخواندن آیات قرآنیت به رحمت خود اى مهربانترین مهربانان
منبع: مفاتیح الجنان

زلال وحی

ویژگیهای قرآن کریم

با استفاده از آیات نورانی قرآن کریم، می‌توان برخی از خصوصیات این کتابِ مقدس را این گونه بیان نمود:

هدایت به استوارترین راه

در آیه‌ی 9 سوره‌ی اسراء خداوندمتعال، قرآن کریم را به استوارترین راه معرفی کرده و می‌فرماید:
«إنَّ هذَا القُرآنَ یَهدی لِلَّتِی هِیَ أقْوَمُ؛ قطعاً این قرآن به «آیینی» که خود پایدارتر است، راه می‌نماید».

شفا و رحمت برای مؤمنان

خداوند متعال این حقیقت تابناک را در آیه‌ی 82، سوره‌ی اسراء، این‌گونه بیان می‌فرماید:
«وَنُنَزِّلُ مِنَ القُرآنِ مَا هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤمِنیِنَ؛ و ما آنچه را برای مؤمنین مایه‌ی شفا و رحمت است، از قرآن نازل کریم».

اندرز به پرهیزگاران

قرآن کریم مسلماً اندرزی برای پرهیزگاران است، برای کسانی که آماده‌اند خود را از گناه پاک کنند و راه حق را بپویند؛ برای کسانی که جستجوگرند و طالب حقیقتند. کسانی که این حد از تقوا را ندارند؛ مسلماً نمی‌توانند از تعلیمات قرآن کریم بهره‌ی لازم را ببرند.
خداوندمتعال این مطلب را در آیه‌ی48، سوره‌ی حاقّه این گونه بیان فرموده است:
«وَ إِنَّهُ لَتَذکِرَةٌ لِّلْمُتَّقینَ؛ و در حقیقت قرآن تذکری برای پرهیزگاران است».
علاوه بر آیات نورانی قرآن کریم، این حقیقت روشن در سلام‌الله‌علیه نیز بیان شده است. حضرت علیسلام‌الله‌علیهمکلام ائمه‌ی اطهار می‌فرمایند:
«خداوند سبحان، هیچ کس را به چیزی مانند این قرآن اندرز نداده است؛ زیرا قرآن ریسمان محکم خدا و دستاویز مطمئن است. این قرآن بهار دل‌هاست و چشم‌های دانش. برای صیقل دادن دل، چیزی جز قرآن وجود ندارد».1
حضرت نیز می‌فرمایند:صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌‌وسلمرسول‌اکرم
«هرگاه کارها همچون پاره‌های شبِ‌تار بر شما مشتبه و مبهم گشت، به قرآن روی آوردید که آن شفیعی است که شفاعتش پذیرفته و شاکی است که شکایتش مقبول می‌شود. هر که قرآن را فرا پیش خود قرار دهد، او را به سوی بهشت کشاند، و هر که پشت سر خود قرارش دهد، او را به دوزخ کشاند. قرآن راهنما به سوی بهترین راه است. جدا کننده‌ی حق و باطل است».2

پی نوشت‌ها:

1. نهج‌البلاغه، خطبه‌ی 176.
2. میزان‌الحکمه، ح16408.

کلام نور

فواید روزه

پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند : المعدة بیت کل داء ، والحمئة رأس کل دواء
معده مرکز و خانه هر دردى است و اجتناب از غذاهای نامناسب و زیاد خوردن اساس و رأس هر داروى شفا بخش است.
و نیز ایشان در جایى دیگر مى فرمایند : صوموا تصحوا ، و سافروا تستغنوا،
روزه بگیرید تا صحت و سلامتى خویش را تضمین کنید و سفر نمایید تا مالدار شوید ،(ا)
حضرت رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) در روایت دیگرى مى فرمایند : لکل شیء زکاة و زکاة الابدان الصیام
برای هر چیزى زکاتى است و زکات بدنها روزه است(2)
حضرت على (علیه السلام) دراین باره می‌فرمایند: و مجاهدة الصیام فى الایام المفروضات ، تسکینا لاطرافهم و تخشیعا لابصارهم ، و تذلیلا لنفوسهم و تخفیفا لقلوبهم ، و اذهابا للخیلاء عنهم و لما فى ذلک من تعفیر عتاق الوجوه بالتراب تواضعا و التصاق کرائم الجوارح بالارض تصاغرا و لحوق البطون بالمتون من الصیام تذللا. (3)
با روزه گرفتن‌هاى دشوار ، در روزهایى که واجب است ، اندامهایشان با این کار آرام مى گیرد و دیده‌هایشان خاشع و جانهایشان خوار مى گردد و دلهایشان سبک مى شود و خودبینى از ایشان به وسیله این عبادتها زدوده مى گردد. و با گزاردن چهره‌هاى شاداب با تواضع بر خاک و با نهادن مواضع سجده بر زمین خود را در مقابل خدا خرد مى نمایند و اینکه با روزه دارى شکمها به پشت مى رسند.
حضرت (على (علیه السلام) در جای دیگرى مى فرمایند: والصیام ابتلاء لاخلاص الخلق .(4)
روزه براى آزمایش نمودن اخلاص مردم است یکى از دلایل وجوب روزه براى مردم ، آزمایش اخلاص مردم است . چرا که روزه در ایجاد اخلاص عمل بسیار مؤثر است.
حضرت علی(علیه السلام) در قسمتى دیگر از نهج البلاغه مى فرمایند : صوم شهر رمضان فانه جنة من العقاب.(5 ) در این بحث امام یکی از دلایل وجوب روزه ماه رمضان را ، سپر و مانع در مقابل عقاب الهى دانسته اند. یعنى روزه موجب غفران و آمرزش گناهان است.
وقتى از حضرت امام رضا (علیه السلام) درباره فلسفه روزه مى پرسند ، ایشان مى فرمایند :
همانا مردم مأمور به روزه گرفتن شدند تا درد و ناگواریهاى گرسنگى و تشنگى را دریابند و آنگاه استدلال کنند بر سختیهاى گرسنگى و تشنگى و فقر آخرت که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در خطبه شعبانیه فرمودند : واذکروا بجوعکم و عطشکم جوع یوم القیمة و عطشة؛ به وسیله گرسنگی و تشنگى از روزه داریتان ، گرسنگیها و تشنگیهاى روز قیامت را به یاد آورید ، که این یادآوری انسان را به فکر تدارک براى قیامت مى اندازد تا جد و جهد بیشترى در کسب رضاى خدا بنماید . (6)
امام رضا (علیه السلام) در جایى دیگر درباره فلسفه روزه این چنین مى فرمایند : علت روزه براى درک درد گرسنگى و تشنگى است تا بنده ، ذلیل ، متضرع و صابر باشد . (7)

پی نوشت‌ها:

پی نوشت‌ها :
1ـ ارکان اسلام ، ص 108
2- کافى ، ج 4 ، ص 62
3 ـ نهج البلاغه ، خطبه 192
4- نهج البلاغه ، حکمت 252
5- نهج البلاغه ، خطبه 110
6- وسایل الشیعه ، ص 4
7- علل الشرایع ، شیخ صدوق ، بخش روزه

حکمت‌های شگرف

حکمت 13 نهج البلاغه : روش استفاده از نعمت‌ها (اخلاقى ، معنوى)
قَالَ الامام علیٌ[علیه السلام] إِذَا وَصَلَتْ إِلَیْکُمْ أَطْرَافُ النِّعَمِ فَلَا تُنَفِّرُوا أَقْصَاهَا بِقِلَّةِ الشُّکْرِ .
امام علی(علیه السلام) فرمودند : چون نشانه‌هاى نعمت پروردگار آشکار شد، با ناسپاسى نعمت‌ها را از خود دور نسازید.
حکمت14 : روش برخورد با خویشاوندان (اخلاقى ، معنوى)
وَ قَالَ [علیه السلام] مَنْ ضَیَّعَهُ الْأَقْرَبُ أُتِیحَ لَهُ الْأَبْعَدُ .
و درود خدا بر ایشان ، فرمودند : کسى را که نزدیکانش واگذارند ، بیگانه او را پذیرا مى گردد.
حکمت15 : روش برخورد با فریب خوردگان (اخلاقى ، اجتماعى)
وَ قَالَ [علیه السلام] مَا کُلُّ مَفْتُونٍ یُعَاتَبُ .
و درود خدا بر ایشان ، فرمودند : هر فریب خورده اى را نمى شود سرزنش کرد.(1)
حکمت16: شناخت جایگاه جبر و اختیار (اعتقادى ، معنوى)
وَ قَالَ [علیه السلام] تَذِلُّ الْأُمُورُ لِلْمَقَادِیرِ حَتَّى یَکُونَ الْحَتْفُ فِى التَّدْبِیرِ .
و درود خدا بر ایشان ، فرمودند : کارها چنان در سیطره تقدیر است که چاره اندیشى به مرگ مى انجامد.(2)
حکمت 17 : ضرورت رنگ کردن موها (بهداشتى ، تجمل و زیبایى)
وَ سُئِلَ [علیه السلام] عَنْ قَوْلِ الرَّسُولِ ص غَیِّرُوا الشَّیْبَ وَ لَا تَشَبَّهُوا بِالْیَهُودِ فَقَالَ ع إِنَّمَا قَالَ ص ذَلِکَ وَ الدِّینُ قُلٌّ فَأَمَّا الْآنَ وَ قَدِ اتَّسَعَ نِطَاقُهُ وَ ضَرَبَ بِجِرَانِهِ فَامْرُؤٌ وَ مَا اخْتَارَ .
و درود خدا بر ایشان ، فرمودند : (از امام پرسیدند که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود : موها را رنگ کنید و خود را شبیه یهود نسازید یعنى چه ؟ فرمود) پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) این سخن را در روزگارى فرمود که پیروان اسلام اندک بودند، اما امروز که اسلام گسترش یافته ، و نظام اسلامى استوار شده ، هر کس آن چه را دوست دارد انجام دهد.
حکمت18 : ره آورد شوم فرار از جنگ (سیاسى ، اخلاقى ، نظامى)
وَ قَالَ [علیه السلام] فِى الَّذِینَ اعْتَزَلُوا الْقِتَالَ مَعَهُ خَذَلُوا الْحَقَّ وَ لَمْ یَنْصُرُوا الْبَاطِلَ .
و درود خدا برایشان، فرمودند:(درباره آنان که از جنگ کناره گرفتند) حق را خوارکرده ، باطل را نیزیارى نکردند. (3)
حکمت19 : ره آورد شوم هوا پرستى (اخلاقى)
وَ قَالَ [علیه السلام] مَنْ جَرَى فِى عِنَان أَمَلِهِ عَثَرَ بِأَجَلِهِ .
و درود خدا بر ایشان ، فرمودند : آن کس که در پى آرزوى خویش تازد ، مرگ او را از پاى در آورد.
حکمت 20 : روش برخورد با جوانمردان (اخلاقى ، اجتماعى)
وَ قَالَ [علیه السلام] أَقِیلُوا ذَوِى الْمُرُوءَاتِ عَثَرَاتِهِمْ فَمَا یَعْثُرُ مِنْهُمْ عَاثِرٌ إِلَّا وَ یَدُ اللَّهِ بِیَدِهِ یَرْفَعُهُ .
و درود خدا بر ایشان ، فرمودند : از لغزش جوانمردان در گذیرید، زیرا جوانمردى نمى لغزد جز آن که دست خدا او را بلند مرتبه مى سازد.
حکمت 21: ارزش‌ها و ضد ارزش‌ها (اخلاقى)
وَ قَالَ [علیه السلام] قُرِنَتِ الْهَیْبَةُ بِالْخَیْبَةِ وَ الْحَیَاءُ بِالْحِرْمَانِ وَ الْفُرْصَةُ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ فَانْتَهِزُوا فُرَصَ الْخَیْرِ .
و درود خدا بر ایشان ، فرمودند: ترس با نا امیدى ، و شرم با محرومیت همراه است ، و فرصت‌ها چون ابرها مى گذرند ، پس فرصت‌هاى نیک را غنیمت شمارید.
حکمت 22: روش گرفتن حق (اخلاقى ، سیاسى)
وَ قَالَ [علیه السلام] لَنَا حَقٌّ فَإِنْ أُعْطِینَاهُ وَ إِلَّا رَکِبْنَا أَعْجَازَ الْإِبِلِ وَ إِنْ طَالَ السُّرَى .
قال الرضى و هذا من لطیف الکلام و فصیحه و معناه أنا إن لم نعط حقنا کنا أذلاء و ذلک أن الردیف یرکب عجز البعیر کالعبد و الأسیر و من یجرى مجراهما.

و درود خدا بر ایشان ، فرمودند : ما را حقّى است اگر به ما داده شود ، و گرنه بر پشت شتران سوار شویم و براى گرفتن آن برانیم هر چند شب رُوى به طول انجامد.(4)
حکمت 23: ضرورت عمل گرایى (اخلاقى ، اجتماعى)
وَ قَالَ [علیه السلام] مَنْ أَبْطَأَ بِهِ عَمَلُهُ لَمْ یُسْرِعْ بِهِ نَسَبُهُ .
و درود خدا بر ایشان ، فرمودند: کسى که کردارش او را به جایى نرساند ، افتخارات خاندانش او را به جایى نخواهد رسانید.
حکمت 24: روش یارى کردن مردم (اخلاقى ، اجتماعى)
وَ قَالَ [علیه السلام] مِنْ کَفَّارَاتِ الذُّنُوبِ الْعِظَامِ إِغَاثَةُ الْمَلْهُوفِ وَ التَّنْفِیسُ عَنِ الْمَکْرُوبِ .
و درود خدا بر ایشان ، فرمودند : از کفّاره گناهان بزرگ ، به فریاد مردم رسیدن ، و آرام کردن مصیبت دیدگان است.
1. به هنگام حرکت امام [علیه السلام] جهت سرکوب شورشیان بصره، سعد و قّاص و محمد بن مسلمه ، و اسامه بن زید و عبدالله بن عمر آمادة حرکت نشدند. امام پرسید چرا آمادة جهاد نمى شوید ؟ گفتند : از اینکه مسلمانى را بکشیم ناراحتیم ، امام فرمود: بر بیعت من وفا دارید؟ گفتند: آری، امام فرمود به خانه‌هاى تان بروید. آن گاه حکمت 15 را زمزمه کرد.ند
2. نقد مکتب ولونتاریسم Voluntarism) مکتب اصالت اراده و اختیار) که هرگونه جبرى را نفى مى کند، زیرا در اسلام انسان با کمک خدا عمل مى کند.
3. حارث ابن حوط هم مخالف جنگ جُمُل بود و به امام گفت من هم مانند سعد وقّاص و عبدالله عمر شرکت نمى کنم.
4. این کلمات را امام [علیه السلام] در روز شورا مطرح فرمود، که مردم داشتند با عثمان بیعت مى کردند.
منبع: نهج البلاغه

عزیز آل یاسین

ماه مبارک رمضان و امام زمان (علیه السلام)

حضرت آیت الله سید محمد تقی موسوی اصفهانی (رحمت الله علیه ) در کتاب مکیال المکارم آورده است که :
دعا کردن برای امام زمان ( عجّل الله تعالی فرجه الشریف ) در تمام ماه مبارک رمضان و به خصوص در شب‌های آن ماه شریف ، سفارش شده ، زیرا که این ماه بهار دعا کردن است و دعا برای آن حضرت هم ، بهترین دعاها می‌باشد .
از این رو از آن حضرت امر و اهتمام به دعای « افتتاح » در شب‌های این ماه رسیده است ، بنابراین از خواندن این دعای شریف غافل مشو که جداً دعایی است نفیس که جامع مطالب دنیا وآخرت می‌باشد .
همچنین در جایی دیگر نقل می‌کنند که :
حماد بن عثمان می‌گوید : شب بیست ویکم ماه مبارک بر حضرت امام صادق (علیه السلام) وارد شدم ، ایشان بعد از شب زنده داری واحیای شب قدر و هم چنین بعد از فراغت از نماز صبح این دعا را در حالت سجده تلاوت کردند :
(.... وَ أَن تأذَنَ یَفرَجُ مَن بِفَرَجِهِ فَرَجُ أؤلِیائِکَ وَ أَصفِیائکَ مِن خَلقِکَ وَ بِهِ تُبیدُ الظّالمینَ وتُهلِکُهُم عَجِّل ذلِکَ یا رَبَّ العالَمین؛و فرج کسی را که به فرج او فرج دوستان و برگزیدگان از خلقت گشایش یابند را اجازه فرمایی ، وبه دست او ستمگران را نابود و هلاک گردانی ، زودتر آن را برسان‌‌‌ای پروردگار عالمیان .
منبع: مکیال المکارم ، آیت الله سید محمد تقی موسوی اصفهانی (رحمت الله علیه ) ، ج1 ، ص 78

مواعظ جاوید

‌ امام‌ خمینی‌ (رحمت الله علیه‌) :

ماه‌ مبارک‌ رمضان ماه‌ عبادت‌ است‌.
ماه‌ مبارک‌ رمضان‌، ماه‌ اجتماع‌ است‌، ماه‌ وحدت‌ است‌، ماه‌ خداست‌.
شما در این‌ ماه‌ شریف‌ به‌ ضیافت‌ حق‌ تعالی‌ دعوت‌ شده‌اید (دعیتم‌ فیه‌ الی‌ ضیافة‌ الله) خود را برای‌ مهمانی‌ با شکوه‌ حضرت‌ حق‌ آماده‌ سازید.
در این‌ ماه‌ شریف‌ که‌ به‌ مهمانسرای‌ الهی‌ دعوت‌ شده‌اید اگر به‌ حق‌ تعالی‌ معرفت‌ پیدا نکردید یا معرفت‌ شما زیادتر نشده‌، بدانید در ضیافت‌ الله درست‌ وارد نشده‌اید و حق‌ ضیافت‌ را بجا نیاورده‌اید.
منبع: کلمات قصار امام خمینی رحمت الله علیه

در محضر ولایت

...حدیث صحیح معتبر از پیامبر اکرم (صلّى‌اللَّه‌علیه‌واله‌وسلّم) این است: «الصّوم جنّة من النّار»؛ روزه، سپر آتش است. از طرق اهل سنت هم همین مضمون با الفاظ مختلف نقل شده است؛ از جمله این لفظ: «الصّیام جنّة العبد المؤمن یوم القیامة کما یقى احدکم سلاحه فى الدّنیا»؛ همچنان‌که شما در دنیا با سلاح و وسیله‌ى دفاعىِ خودتان از خود دفاع مى‌کنید، در آخرت هم به‌وسیله‌ى روزه از خودتان در مقابل تعرض آتش دوزخ دفاع مى‌کنید.
خصوصیت روزه چیست که تعبیر «جنّة من النّار» درباره‌ى آن بیان شده است؟ خصوصیت روزه عبارت است از کفّ نفس. روزه، مظهر کفّ نفس است؛ «و نهى النّفس عن الهوى». مظهر صبر در مقابل گناه و غلبه‌ى مشتهیات، روزه است. لذا در روایات، ذیل آیه‌ى شریفه‌ى «واستعینوا بالصّبر و الصّلاة» صبر را به روزه تعبیر کرده‌اند. روزه، مظهر گذشت از خواسته‌هاست. اگرچه زمانِ روزه محدود است - چند ساعت در روز، آن هم چند روز در سال - لیکن به صورت نمادین، یک حرکت اساسى براى انسان است. چرا؟ چون هواهاى نفسانى و هوسها و مشتهیات و خواستهاى نفس، همان مسیرى است که انسان را به گناه مى‌رساند. این‌طور نیست که مشتهیات نفسانى با گناه ملازم و از یکدیگر اجتناب‌ناپذیر باشند؛ نه، بعضى از مشتهیات نفسانى هم حلال است. اما این‌که انسان دهنه‌ى نفس را بردارد، نفس خود را بى‌مهار و بى‌دهنه رها کند و اسیر مشتهیات آن شود، همان چیزى است که امیرالمؤمنین (علیه‌الصّلاةوالسّلام) در نهج‌البلاغه فرمودند: «حمل علیها اهلها»؛ او را روى اسب سرکشى انداخته‌اند که دهنه‌ى آن دست این شخص نیست و اسب سرکش هم او را مى‌برد به پرتگاه پرتاب مى‌کند. هواى نفسانى انسان را به سمت گناهان مى‌کِشد.
گناهان، صورت مُلکى عذاب الهى هستند؛ صورت دنیایىِ عذاب الهى هم همین گناهانند. این‌که در آیه‌ى شریفه مى‌فرماید: «انّ الّذین یأکلون اموال الیتامى ظلما انّما یأکلون فى بطونهم نارا» معنایش همین است؛ یعنى شما وقتى کسى را که مال یتیم مى‌خورد، نگاه مى‌کنید، ظاهر قضیه این است که مالى را بلعید و حرامى به کیسه‌ى خود زد؛ اما باطن قضیه این است که او دارد در درونِ خودش آتش تعبیه مى‌کند؛ این همان آتش جهنم است. کسى که لذت حرامى را در این‌جا آزمایش مى‌کند، این لذت، صورت ظاهر قضیه است؛ باطن قضیه در آن حیات واقعى آشکار مى‌شود؛ آن جایى که پرده‌هاى اوهام از جلوى چشم انسان فرو مى‌افتد و حقایق در مقابل او آشکار مى‌شود؛ «هنالک تبلو کل نفس ما اسلفت». آن روز همین لذتِ این‌جایى و دنیایى عبارت است از یک عذاب و شکنجه‌ى دوزخى. آن روز، روزى است که واقعیات و حقایق، خود را آشکار مى‌کنند - «هنالک تبلو کل نفس ما اسلفت» - و آنچه را که انسان انجام داده است، حقایق و بطون و ملکات آن در آن‌جا آشکار مى‌شود. روح ما، ملکات ما و حقایق وجودى ما هم در آن‌جا خودش را نشان مى‌دهد. مولوى مى‌گوید:
اى دریده پوستین یوسفان
گرگ برخیزى از این خواب گران
پنجه‌ى درنده اى که یوسف‌ها را در این‌جا مى‌درد و انسانهاى مظلوم را زیر پا له مى‌کند، باطنش گرگ است؛ انسان نیست. این باطن در آن‌جا خودش را نشان مى‌دهد و ظاهر مى‌شود. ما نباید قیامت را فراموش کنیم؛ قیامت واقعه‌ى عظیمى است. ما باید همیشه یاد قیامت را در ذهن خود داشته باشیم و از قیامت بترسیم.
منبع: برگزیده بیانات مقام معظم رهبری در دیدار مسؤولان نظام 06/08/1383

شمیم هدایت

تزکیه نفس

لحن آیات قرآن این گونه است که گاهی تزکیه را نسبت به انسان، گاهی نسبت به خدا و گاهی نسبت به انبیاء می‌دهد اگر مزکی ما هستیم، پس باید تلاش کنیم و اگر مزکی خدا و انبیاء هستند، دیگر نیازی به تلاش ما نیست. حال این وظیفه به عهده‌ی کیست؟
حرکت تزکیه به عهده‌ی ماست و ایجاد حصول و نتیجه با خداست. اگر ما حرکت نکنیم، خداوند و انبیاء هیچ وقت ما را تزکیه نمی‌کنند (از ماحرکت از خدابرکت) وقتی ما حرکت کردیم، خداوند متعال به حرکت ما نتیجه می‌دهد. مثلا کسی به امر واجبی (مانند نماز) اهمیت نمی‌دهد، اگر قصد کرد به آن واجب اهمیت دهد و نماز را از اول وقت بخواند، خداوند متعال در این کار به او توفیق می‌دهد حال بگوییم خداوند متعال توفیق می‌دهد یا انبیاء (علیهم السلام)؟ توفیق را هم خدا می‌دهد و هم انبیاء و اگر انبیاء به ما توفیق بدهند، در واقع خداوند متعال توفیق داده ؛ زیرا انبیاء واسطه‌ی خداوند هستند. مثلا: اگر شخصی مریض شد، او را نزد متخصص می‌بریم.
مردم در این گونه موارد سه دسته اند:
1- عده یی خدا را قبول ندارند و خود و دکتر را مستقل در شفای مریض می‌دانند.
2- عده یی حرکت نمی‌کنند و می‌گویند خداوند مریضی را داده و خود او نیز شفا می‌دهد.
3- عده‌ی آخر که کار درست را اینها انجام می‌دهند، حرکت می‌کنند اما نتیجه را از خداوند متعال
می‌خواهند و در حال حرکت می‌گویند «توکلت علی الله» که‌‌ان‌شاءالله ما نیز از این گونه افراد هستیم.
منبع: برگزیده بیانات حضرت آیت الله سید ابوالحسن مهدوی «دامت برکاته» در تاریخ 16/4/83.

نکته‌های ناب

سرگرمی‌های سالم

جوان و نوجوان برای رشد و کمال روحی و جسمی‌هم به فعالیت‌های بدنی نیاز دارند و هم به طراوت و شادابی روح. باید تفریحات سالم را به گونه‌‌‌ای برای جوانان فراهم کرد که هم وقت آنها را پر کند، و هم بیکار و سرگردان نمانند، و هم در رشد جسمی‌و روانی آنان تأثیر داشته باشد.
یکی از لذت‌های حلال و تفریحات نشاط آور، شنا کردن است و در روایات اسلامی‌فراوان به یادگیری شنا و آموختن فن شنا گری به فرزندان سفارش شده است.
حضرت علی (علیه السلام) می‌فرمایند: «علموا اولادکم السباحة و الرمایة؛ به فرزندان خود (کودکان و نوجوانان) شنا گری و تیراندازی بیاموزید.»(1)
حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) به شنا کردن علاقه داشتند، با این که می‌توانستند روزهای جمعه در منزل غسل کنند، اما به کنار رودخانه می‌رفتند و در رودخانه غسل جمعه و شنا می‌کردند.
اشعث بن عبد می‌گوید: یک روز جمعه حضرت علی (علیه السلام) را دیدم در رودخانه‌ی فرات، شنا می‌کردند و غسل جمعه انجام می‌دادند و در آن روز با پیراهنی نو، نماز جمعه خواندند.

پی نوشت‌ها:

پی نوشت:
1- فروع کافی، ج 6، ص 47.

منبع: منهاج البرائه، ج2، ص 208.

دل نوشته

سلام، ماه خدا!

سودابه مهیّجی
بر بام‏های این همه فراوان، هلال نو رسیده، سوسو می‏زند و صدای آسمان، در دل‏ها فراگیر می‏شود:‌‌‌ای اهل زمین! ماه خدا فرا رسید.
همه برمی‏خیزند و پیراهن‏ها را از سکوت یک ساله می‏تکانند. سجاده‏ها را از سر می‏گیرند... قرآن‏ها، از نو متولد می‏شوند. سفره‏ها رنگ دیگر می‏گیرند؛ رنگ بزم خداوندی؛ رنگ تبرک بی‏دریغ، رنگ مائده‏های آسمانی.
دل‏های وضو گرفته، نفس‏زنان، به درگاه رحمت می‏آیند:
«سبزه خط تو دیدیم و ز بستان بهشت
به طلبکاری این مهر گیاه آمده‏ایم»

خداوندا! تمام معبرها را در انتظار رسیدن رمضانِ تو، آب و جارو کرده‏ایم. شاهد باش که با آغوش شوق، در به رویش می‏گشاییم؛ پس سفره‏های دست‏هایمان را خالی نگذار

رخصت بندگی

محبوبه زارع
دری را گشوده‏اند به وسعت دامنه اجابت! سفره‏ای را گسترده‏اند به بی‏کرانگی یک دعوت عاشقانه. سلامی‌را منتظر نشسته‏اند به نیازمندی یک بنده؛ یک عبد ضعیف؛ یک عاشقِ مسکین؛ یک من و یک توِ محتاج! رخصت داده‏اند به نجیبانه‏ترین نگاه معصومی‌که پناهی جز این آستان غنی نیافته است!

ماه بلوغ معرفت

رمضان، صفحه لاهوتی ملاقات است؛ صفحه‏ای که در دفتر زندگی بندگان، سالی، یک ماه گشوده می‏ماند. صفحه‏ای که در متن آن، عطش بندگی حاکمیت دارد و اوج پادشاهی را ساجدانه‏ترین استغاثه می‏داند. رمضان، ماه بلوغ انسان در پیکره معرفت است و معرفت، همان کلید مقدسی است که ورود به حریم رمضان را اذن می‏دهد.

لبیک به دعوت محبوب

رزیتا نعمتی
بارالها! عهدی را که با تو از ازل بسته‏ام، به آتش گناه شکسته‏ام. به گذشته که نگاه می‏کنم، از پروانه جانم، خاکستری بیش به جا نمانده است. اکنون که درهای آسمان، رو به باز شدن است، حلاوت روزه را به اعضا و جوارحم بچشان؛ به چشمم که جز تو را نبیند و گوشم که جز تو را نشنود؛ که بوی زخم کهنه گناه، مرا ناامید از استشمام بوی تو کرده است. در بگشای که در میهمانی تو، هر آنچه هستم، باز آورده‏ام که تو خود دعوتم کرده‏ای، یا غفّار الذّنوب!

درخواست توفیق

بارالها! در این ایّام که قرآن را نازل فرموده‏ای، نوری به قلبمان نازل فرما تا روشنی صبح همیشگی حقیقت را دریابیم و ما را در نماز، همچون کسانی قرار ده که مراتب شایسته آن را دریافته و ارکان و جوانب آن را نگه‏دارندگانند؛ آنان که جویای همسایگان و پویای هفت آسمانند. توفیقی عطا فرما تا به آن کس که از ما بریده، بپیوندیم.
بارالها! ما را به کرامتی که برای دوستانت وعده کرده‏ای، سزاوار گردان؛ که تو هر چه را اراده کنی، به‏جا می‏آوری، یا رب العالمین.

امید و جرئت بندگی

یازده ماه را پشت سر نهاده‏ام تا به تو رسیده‏ام و اکنون جز خار و خاشاک، در کوله‏بار ندارم تا سر از خجلت بردارم و اذن دخول به حریم محبتت طلب کنم.
پشت دروازه‏های چشم تو می‏ایستم تا خریدار اشک ندامتم باشی و جرئت بندگی را دیگر باره به من عطا کنی.
مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو
یادم از کشته خویش آمد و هنگام درو
گفتم‌‌‌ای بخت بخفتیدی و خورشید دمید
گفت: با این همه از سابقه نومید مشو

یاد ابرار

ارباب معرفت

در سال 1297 هـ.ق در روستای «چرمهین» اصفهان و در خانه‌ی حاج‌علی پناه پسری به دنیا آمد که نامش را «رحیم» برگزیدند. اجداد آقارحیم ارباب «از مشاهیر نجبا و بزرگ‌زادگانِ روستای چرمهین از روستاهای معروف لنجانِ اصفهان و صاحب مال و ثروت بودند و بدین سبب ایشان به لقب ارباب خوانده می‌شوند».
حاج‌آقا رحیم ارباب شوق فراوانی به فراگیری دانش داشتند. خودشان در این‌باره گفته‌اند:
«از اول شب آماده‌ی مطالعه‌ی کتاب‌های علمی‌می‌شدم و مطالعه طول می‌کشید تا شام حاضر می‌شد و لذّتِ مطالعه‌‌ی کتاب، مهلت به صرف شام نمی‌داد و غذا سرد می‌شد. گاهی مطالعه طول می‌کشید تا صبح می‌شد و بعد از تناول غذای شب و ادای فریضه‌ی صبح، در مجلس درس حاضر می‌شدم و با شوقِ علم‌آموزی، اعتنا به کمبود خواب نداشتم».
علامه شهید مرتضی مطهری)رحمت‌‌الله‌علیه(درباره‌ی استاد گرامی‌شان می‌فرمایند:
«آقای حاج آقا رحیم ارباب اصفهانی از علمای طراز اول ما در فقه، اصول، فلسفه و ادبیات عرب و قسمتی از ریاضیات قدیم می‌باشند».
حضرت آیت‌الله ارباب در مسایل جهانی و خارج از کشور نیز اگر صلاح می‌دانستند، اظهار نظر می‌فرمودند؛ در موقع استقلال الجزایر، فتوایی جهت کمک به مسلمانان و ملت الجزایر و به نفع آنان و علیه دولت فرانسه صادر نمودند.
در خصوص ویژگی‌های اخلاقی حاج آقا رحیم ارباب باید گفت که:
ایشان به اساتید خود، احترام فوق‌العاده می‌گذاشتند مردی بودند که جذبه‌ی معنویشان، کوچک و بزرگ را به تکریم و تعظیم وا می‌داشت. همیشه با طمأنینه راه می‌رفتند و چشم به سوی زمین داشتند. به اندک غذایی قانع بودند، اگر هم به مهمانی می‌رفتند، ساده‌ترین غذا را می‌خوردند.
ایشان هر سال در منزل خود مراسم عزاداری برای امام حسین(علیه السلام) برپا می‌کردند و خود در مقابل درب منزل، شخصاً به شرکت‌کنندگان خوش آمد می‌گفتند و آنها را مورد احترام قرار می‌دادند.
از خصوصیات دیگر ایشان این بود که برای سادات ارزش زیادی قایل بودند و جلوتر از سادات مطلقاً راه نمی‌رفتند.
این آیت معرفت نزدیک به یک قرن زیستند و درباره‌ی راز طولانی بودن عمرشان گفته‌اند:
«من هیچ وقت بد خواه کسی نبودم».
سرانجام در 18 ذی‌الحجه 1396 هـ.ق مصادف با 19 آذرماه 1355 هـ.ش و در روز عید سعید غدیر به دیار باقی عروج نمودند. و پیکر مطهرایشان در تخت‌فولاد اصفهان به خاک سپرده شد.
منبع: گلشن ابرار، جمعی از پژوهشگران حوزه‌ی علمیه‌ی قم، ج2، صفحه‌های 347 تا 362

حکایتها و هدایتها

ادای نذر قرآنی

نقل است که شیخ طبرسی(رحمت الله علیه) که قبر شریف ایشان در مشهد مقدس است، سکته کرد، اطرافیان به گمان اینکه ایشان وفات نموده اند، وی را دفن کردند. لکن او در قبر بهوش آمده و راه بیرون آمدن را بر خود مسدود دید. در آن حال نذر کرد که اگر خداوند متعال او را نجات دهد کتابی در تفسیر قرآن بنویسد. اتفاقا یکی از گورکنها به قصد دزدیدن کفن شیخ، قبر ایشان را نبش (باز) کرد. زمانی که خواست کفن را باز کند و ببرد، شیخ دست او را گرفت و گفت: نترس، من نمرده ام. لکن بر شدت ترس و وحشت کفن دزد افزوده شد. شیخ دوباره گفت نترس، من سکته کرده بودم و الان به هوش آمدم. چون قادر به حرکت نبود، از او خواست او را به دوش بگیرد و به منزل ببرد. کفن دزد ایشان را به منزل رسانید. شیخ طبرسی او را لباسی زیبا پوشانید و پول خوبی به او داد. پس از آن کفن دزد توبه کرد و آن کار زشت را «نبش قبر» که در اسلام حرام است ترک نمود. سپس شیخ طوسی به نذر خود وفا نمود و شروع کرد به تألیف مجمع البیان که اکنون یکی از تفاسیر مهم قرآن شیعیان است.
منبع: کتاب فوائد الرضویه ص 351.

معرفی کتاب

کتاب دعاهای قرآن کریم

نویسنده‌ی این کتاب، پس از سیری در قرآن‌کریم، دعاهای آن را که بر زبان پیامبران، صالحان و اولیای خدا جاری شده است، گردآروده و با اندک توضیحی بیان کرده است.به گفته‌ی مؤلف محترم، طرح این کار از حضرت‌آیت‌الله حسن‌زاده‌آملی(دامت برکاته) بوده است که ایشان را به آن، تشویق کرده است.
مؤلف، آیاتی را که با تعابیر و الفاظی چون: «ربّنا؛‌ای‌پروردگارما!» ،« یا رب ؛پروردگارا!» ویا« اللّهم‌ّ؛بارالها!» و تعابیر مشابه آمده، به ترتیب تاریخی بر زبان آورنده‌گان آنها تنظیم کرده است.
نخستین کسانی که دعایشان نقل می‌شود، حضرت‌آدم و حوا هستند که پس از نافرمانی خدا و پشیمانی از آن، او را مخاطب ساخته، می‌گویند: « ربّنا! ظَلَمنَا أنفُسَنَا، پروردگارا! به‌خودمان ستم‌کردیم».
سپس مؤلف، به ترتیب تاریخی، دعاهای حضرت نوح، ابراهیم، لوط، سربازان طالوت، سلیمان، ایّوب، یوسف، یونس، اصحاب کهف، شعیب، موسی، همسر فرعون، زکریا، عیسی را نقل می‌کند. آن‌گاه، فصلی را به دعاهایی اختصاص می‌دهد که خداوند متعال به رسول اکرم)صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌‌وسلم( آموخت. مؤلف، پیش از نقل هر دعای قرآنی، بستر آن را مشخص می‌کند و روشن می‌سازدکه این دعای‌خاص، با چه انگیزه‌ای و در چه فضایی انجام گرفته است.
مؤلف محترم، طی مقدمه‌ای کوتاه، اهمیت قرآن کریم و دعاهای آن را بیان می‌کند و در پایان کتاب دعاهای قرآن کریم را بر اساس موضوع، در پنجاه و یک موضوع، همچون: صبر، توکل، مناجات با حق تعالی، طلب روزی و قبولی دعا آورده است. طی دعاهای‌کتاب، هرجا مؤلف ضروری دیده است، به استناد احادیث معصومان(سلام الله علیهم) و تاریخ اسلام، پاره‌ای نکات را یادآور شده است.خوانندگان محترم این‌کتاب، از این طریق، با ادعیه‌ی قرآنی و زمینه‌ی آنها به خوبی آشنا می‌شوند.
مؤلف: حسین واثقی ناشر: مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی‌حوزه علمیه قم، 1377

احکام

مبطلات روزه

مبطلات روزه نه چیز است که عبارتند از :
1- خوردن وآشامیدن : اگر روزه دار عمداً چیزی بخورد یا بیاشامد ، روزه اش باطل می‌شود .
2- دروغ بستن بر خداوند متعال و پیامبر ( صلّی الله علیه وآله وسلم ) : اگر روزه دار به گفتن یا به نوشتن یا به اشاره یا به مانند این‌ها به خداوند متعال و پیامبر ( صلّی الله علیه وآله وسلم ) و امامان معصوم ( علیهم السلا م) نسبت دروغ بدهد ، اگرچه فوراً هم بگوید ، دروغ گفتم و یا توبه کند ، روزه اش باطل است .
3- رساندن غبار غلیظ به حلق : رساندن غبار غلیظ به حلق ، روزه را باطل می‌کند چه غبار چیزی باشد که خوردن آن حلال است مثل آرد ، یا غبار چیزی باشد که خوردن آن حرام است مثل گرد وخاک .
4- فروبردن سر در آب : اگر روزه دار عمداً سر را در آب فرو برد ، اگر چه باقی بدن او از آب بیرون باشد ، بنا بر احتیاط واجب باید قضای آن روزه را بگیرد .
5- اماله کردن : اماله کردن با چیز روان اگرچه از روی ناچاری و برای معالجه باشد ، روزه اش را باطل می‌کند ، ولی استعمال شیاف‌هایی که برای معالجه است ، اشکال ندارد .
6- قِی کردن : هرگاه روزه دار عمداً قِی کند ، اگر چه به واسطه‌ی مرض یا غیر آن باشد ، روزه اش باطل می‌شود .
7- باقی ماندن بر جنابت وحیض ونفاس تا اذان صبح : اگر عمداً تا اذان صبح غسل نکند ، یا اگر وظیفه اش تیمم است و عمداً تیمم ننماید ، روزه اش باطل است .
8- جماع : جماع روزه را باطل می‌کند ، اگر چه به اندازه‌ی ختنه گاه داخل شود ، حتی اگر منی هم بیرون نیاید ، روزه باطل است .
9- استمناء : اگر روزه دار استمناء کند یعنی کاری کند که منی از او خارج گردد ،روزه اش باطل است .
منبع:توضیح المسائل مراجع ، سید محمد حسن بنی‌هاشمی‌، صص 957-925 /
نویسنده: سید امیرحسین کامرانی راد
بازدید : 6
سه شنبه 13 اسفند 1403 زمان : 7:16
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

نورالأصفیاء

دعاى روز اوّل

اَللّهُمَّ اجْعَلْ صِیامى فیهِ صِیامَ الصّاَّئِمینَ وَقِیامى فیهِ
خدایا قرار ده روزه ام را در این ماه روزه روزه داران واقعى و شب زنده داریم را
قیامَ الْقاَّئِمینَ وَنَبِّهْنى فیهِ عَنْ نَوْمَةِ الْغافِلینَ وَهَبْ لى جُرْمى فیهِ
نیز همانند شب زنده داران و بیدارم کن در آن از خواب بیخبران و جنایتم را بر من ببخش
یا اِلهَ الْعالَمینَ وَاعْفُ عَنّى یا عافِیاً عَنِ الْمُجْرِمینَ
اى معبود جهانیان و درگذر از من اى درگذرنده از جنایتکاران
منبع: مفاتیح الجنان

حدیث روزه

پایه‏‌هاى اسلام
قال الباقر علیه السلام:
بنى الاسلام على خمسة اشیاء، على الصلوة و الزکاة و الحج و الصوم و الولایه.
امام باقر علیه السلام فرمودند: اسلام بر پنج چیز استوار است، برنماز و زکات حج و روزه و ولایت (رهبرى اسلامى).
فروع کافى، ج 4 ص 62، ح 1

فلسفه روزه

قال الصادق علیه السلام:
انما فرض الله الصیام لیستوى به الغنى و الفقیر.
امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند روزه را واجب کرده تا بدین وسیله دارا و ندار (غنى و فقیر) مساوى گردند.
من لا یحضره الفقیه، ج 2 ص 43، ح 1

حکمت‌های نهج البلاغه

حکمت 1روش برخورد با فتنه‌ها(اخلاقى ، سیاسى)
قَال َ[علیه السلام] کُنْ فِى الْفِتْنَةِ کَابْنِ اللَّبُونِ لَا ظَهْرٌ فَیُرْکَبَ وَ لَا ضَرْعٌ فَیُحْلَبَ.
درود خدا بر او ، فرمود: در فتنه‌ها چونان شتر دو ساله باش، نه پشتى دارد که سوارى دهد و نه پستانى تا او را بدوشند.
حکمت 2شناخت ضد ارزش‌ها (اخلاقى)
وَ قَالَ [علیه السلام] أَزْرَى بِنَفْسِهِ مَنِ اسْتَشْعَرَ الطَّمَعَ وَ رَضِیَ بِالذُّلِّ مَنْ کَشَفَ عَنْ ضُرِّهِ وَ هَانَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ مَنْ أَمَّرَ عَلَیْهَا لِسَانَهُ .
و درود خدا بر او، فرمود : آن که جان را با طمع ورزى بپوشاند خود را پُست کرده ، و آن که راز سختى‌هاى خود را آشکار سازد خود را خوار کرده ، و آن که زبان را بر خود حاکم کند خود را بى ارزش کرده است.
حکمت 3شناخت ضد ارزش‌ها(اخلاقى)
وَ قَالَ [علیه السلام] الْبُخْلُ عَارٌ وَ الْجُبْنُ مَنْقَصَةٌ وَ الْفَقْرُ یُخْرِسُ الْفَطِنَ عَنْ حُجَّتِهِ وَ الْمُقِلُّ غَرِیبٌ فِى بَلْدَتِهِ .
و درود خدا بر او ، فرمود : بْخل ننگ و ترس نقصان است . و تهیدستى مرد زیرک را در برهان کُند مى سازد و انسان تهیدست در شهر خویش نیز بیگانه است.
حکمت 4ارزش‌هاى اخلاقى و ضد ارزش‌ها(اخلاقى ، تربیتى)
وَ قَالَ [علیه السلام] الْعَجْزُ آفَةٌ وَ الصَّبْرُ شَجَاعَةٌ وَ الزُّهْدُ ثَرْوَةٌ وَ الْوَرَعُ جُنَّةٌ وَ نِعْمَ الْقَرِینُ الرِّضَى .
و درود خدا بر او ، فرمود : ناتوانى ، آفت و شکیبایى ، شجاعت و زُهد ، ثروت و پرهیزکارى ، سپرِ نگه دارنده است : و چه همنشین خوبى است راضى بودن و خرسندى .
حکمت 5شناخت ارزش‌هاى اخلاقى (اخلاقى،سیاسی،اجتماعى)
وَ قَالَ [علیه السلام] الْعِلْمُ وِرَاثَةٌ کَرِیمَةٌ وَ الْآدَابُ حُلَلٌ مُجَدَّدَةٌ وَ الْفِکْرُ مِرْآةٌ صَافِیَةٌ .
و درود خدا بر او ، فرمود : دانش، میراثى گرانبها ، و آداب ، زیورهاى همیشه تازه ، و اندیشه ، آیینه اى شفاف است.
حکمت 6ارزش‌هاى رازدارى و خوشرویی (اخلاقى،سیاسی،اجتماعى)
وَ قَالَ [علیه السلام] صَدْرُ الْعَاقِلِ صُنْدُوقُ سِرِّهِ وَ الْبَشَاشَةُ حِبَالَةُ الْمَوَدَّةِ وَ الِاحْتِمَالُ قَبْرُ الْعُیُوبِ وَ رُوِیَ أَنَّهُ قَالَ فِى الْعِبَارَةِ عَنْ هَذَا الْمَعْنَى أَیْضاً الْمَسْأَلَةُ خِبَاءُ الْعُیُوبِ وَ مَنْ رَضِیَ عَنْ نَفْسِهِ کَثُرَ السَّاخِطُ عَلَیْهِ .
و درود خدا بر او ، فرمود : سینه خردمند صندوق راز اوست و خوشرویى وسیله دوست یابى ، و شکیبایى ، گورستان پوشاننده عیب‌هاست . و یا فرمود : پرسش کردن وسیله پوشاندن عیب‌هاست ، و انسان از خود راضى ، دشمنان او فراوانند.
حکمت 7ایثار اقتصادى و آخرت گرایی (اخلاقى ، اقتصادى)
وَ قَالَ [علیه السلام] وَ الصَّدَقَةُ دَوَاءٌ مُنْجِحٌ وَ أَعْمَالُ الْعِبَادِ فِى عَاجِلِهِمْ نُصْبُ أَعْیُنِهِمْ فِى آجَالِهِمْ .
و درود خدا بر او ، فرمود : صدقه دادن دارویى ثمر بخش است ، و کردار بندگان در دنیا ، فردا در پیش روى آنان جلوه گر است.
حکمت 8شگفتى‌هاى تن آدمی‌(علمى ، فیزیولوژى انسانى)
وَ قَالَ [علیه السلام] اعْجَبُوا لِهَذَا الْإِنْسَانِ یَنْظُرُ بِشَحْمٍ وَ یَتَکَلَّمُ بِلَحْمٍ وَ یَسْمَعُ بِعَظْمٍ وَ یَتَنَفَّسُ مِنْ خَرْمٍ .
و درود خدا بر او ، فرمود : از ویژگى‌هاى انسان در شگفتى مانید ، که : با پاره اى " پى " مى نگرد ، و با " گوشت " سخن مى گوید . و با " استخوان " مى شنود ، و از " شکافى " نَفس مى کشد!!
حکمت 9شناخت ره آورد اقبال و ادبار دنیا (اجتماعی، سیاسى)
وَ قَالَ [علیه السلام] إِذَا أَقْبَلَتِ الدُّنْیَا عَلَى أَحَدٍ أَعَارَتْهُ مَحَاسِنَ غَیْرِهِ وَ إِذَا أَدْبَرَتْ عَنْهُ سَلَبَتْهُ مَحَاسِنَ نَفْسِهِ .
و درود خدا بر او ، فرمود : چون دنیا به کسى روى آورد ، نیکى‌هاى دیگران را به او عاریت دهد ، و چون از او روى برگرداند خوبى‌هاى او را نیز بربایند.
حکمت 10روش زندگى با مردم (اخلاقى، اجتماعى)
وَ قَالَ [علیه السلام] خَالِطُوا النَّاسَ مُخَالَطَةً إِنْ مِتُّمْ مَعَهَا بَکَوْا عَلَیْکُمْ وَ إِنْ عِشْتُمْ حَنُّوا إِلَیْکُمْ .
و درود خدا بر او ، فرمود : با مردم آن گونه معاشرت کنید ، که اگر مْردید بر شما اشک ریزند، و اگر زنده ماندید ، با اشتیاق سوى شما آیند.
حکمت 11روش برخورد با دشمن (سیاسى ، اخلاقى)
وَ قَالَ [علیه السلام] إِذَا قَدَرْتَ عَلَى عَدُوِّکَ فَاجْعَلِ الْعَفْوَ عَنْهُ شُکْراً لِلْقُدْرَةِ عَلَیْهِ .
و درود خدا بر او ، فرمود : اگر بر دشمنت دست یافتى ، بخشیدن او را شکرانه پیروزى قرار ده.
حکمت 12آیین دوست یابی (اخلاقى، اجتماعی، تربیتى)
وَ قَالَ [علیه السلام] أَعْجَزُ النَّاسِ مَنْ عَجَزَ عَنِ اکْتِسَابِ الْإِخْوَانِ وَ أَعْجَزُ مِنْهُ مَنْ ضَیَّعَ مَنْ ظَفِرَ بِهِ مِنْهُمْ .
و درود خدا بر او ، فرمود : ناتوان ترین مردم کسى است که در دوست یابى ناتوان است ، و از او ناتوان تر آن که دوستان خود را از دست بدهد.
منبع: نهج البلاغه

در محضر ولایت

سعى کنید در همه‌ى اوقات - بخصوص در ماه رمضان - تلاوت قرآن را از یاد نبرید. قرآن نباید از زندگى‌تان حذف شود. تلاوت قرآن را حتماً داشته باشید؛ هر چه ممکن است. تلاوت قرآن هم با تأمل و تدبر اثر مى‌بخشد. تلاوت عجله‌اى که همین‌طور انسان بخواند و برود و معانى را هم نفهمد یا درست نفهمد، مطلوب از تلاوت قرآن نیست؛ نه این‌که بى‌فایده باشد - بالاخره انسان همین‌که توجه دارد این کلام خداست، نفس این یک تعلق و یک رشته‌ى ارتباطى است و خود همین هم مغتنم است و نباید کسى را از این‌طور قرآن خواندن منع کرد لیکن تلاوت قرآنى که مطلوب و مرغوب است، نیست. تلاوت قرآنى مطلوب است که انسان با تدبر بخواند و کلمات الهى را بفهمد، که به نظر ما مى‌شود فهمید.
منبع: گزیده بیانات مقام معظم رهبری در دیدار اعضاى هیأت دولت،17/8/84

حکایتها و هدایتها

مسجد بهلول
مسجدی می‌ساختند، بهلول سر رسید و پرسید: چه می‌کنید؟ گفتند: مسجد می‌سازیم؛ گفت: برای چه، پاسخ دادند: برای چه ندارد، برای رضای خدا.
بهلول می‌خواست میزان اخلاص بانیان خیر را به خودشان بفهماند، محرمانه سفارش داد سنگی تراشیدند و روی آن نوشتند «مسجد بهلول» شبانه آن را بالای سر در مسجد نصب کرد. سازندگان مسجد روز بعد آمدندو دیدند بالای در مسجد نوشته شده است «مسجد بهلول» ناراحت شدند، بهلول را پیدا کرده به باد کتک گرفتند که زحمات دیگران را به نام خودت قلمداد می‌کنی؟!
بهلول گفت: مگر شما نگفتید که مسجد را برای خدا ساخته ایم؟ فرضا مردم اشتباه کنند و گمان کنند که من مسجد را ساخته ام، خدا که اشتباه نمی‌کند.
چه بسا کارهای بزرگی که از نظر ما بزرگ است ولی در نزد خدا ذره‌‌‌ای نمی‌ارزد. شاید بسیاری از بناهای عظیم از مساجد و زیارتگاهها، بیمارستانها، مدارس و... چنین سرنوشتی داشته باشد، حسابش با خداست.(1)
منبع: شهید مطهری (رحمت الله علیه) عدل الهی، مجموعه آثار، ج1، ص 303.

درسهای اخلاق

وجدان اخلاقی، عامل ایجاد غیرت و عفت
یکی از عواملی که در نیروی کنترل کننده‌ی جوان نقش بسزایی دارد، وجدان اخلاقی است که به تناسب تمایلات و غرایز جوان، زنده و بسیار حساس و هوشیار است (درست مثل تناسب ترمز اتومبیل با نیروی سرعت و شتاب آن)، به همین جهت نسل جوان، و مخصوصا دخترها، به خاطر جنبه‌های عاطفی خود، به خوبی می‌توانند از آن استفاده کنند.
... جوانان باید در گفتار و کردار و به طور کلی در همه‌ی شؤون زندگی خویش، وجود این نعمت بزرگ را قدر بدانند و از این وسیله‌ی هشدار دهنده، به نحو احسن استفاده کنند. ... از دیدگاه علمای علم اخلاق، یکی از عواملی که غیرت را در مردها و عفت را در خانم‌ها زنده می‌کند و پویا و کارآمد می‌سازد، همین وجدان اخلاقی است. این که ما امروز دردنیای به اصطلاح متمدن غرب، نشانی از غیرت و عفت نمی‌بینیم، به نحوی که فساد و فحشاء، زندگی آنها را در برگرفته و غرب را با مشکلات فراوانی روبرو ساخته، همانا به علت خاموشی زنگ هشدار دهنده وجدان اخلاقی و تباهی نفس لوامه آنان است، آنها چون وجدان اخلاقی را در خود کشته اند غیرت و عفت، دیگر جایی برای ابراز وجود ندارد. پس‌‌‌ای جوان عزیز!‌‌‌ای دختر!‌‌‌ای پسر! اگر راه سعادت را می‌خواهی باید عفت و غیرت، در شما زنده و کارآمد باشد و این میسر نمی‌شود مگر به برکت گوش جان سپردن به نداهای سازنده‌ی وجدان اخلاقی. اگر راه نجات از سقوط حتمی‌را می‌خواهی، باید نیروی کنترل کننده در شما فعال و در حال آماده باش باشد، و این مقدور نیست مگر این که مرتبا از او مدد بگیری و به کارش واداری تا در مواقع حساس و پیش آمدن صحنه‌های شهوت انگیز –که متأسفانه امروزه فراوان جلو می‌آید- چه برای کاسب در برخورد با زن نامحرم، چه در مزاحمت‌های تلفنی، چه در نگاهها و تبسمهای آلوده و بعضا زهر آگین و چه...
به طور روشن و صریح و با قاطعیت هشدار دهد و شما را از خطر بدبختی در دنیا و آخرت آگاه سازد.
منبع: کتاب اخلاق و جوان، حضرت آیت الله العظمی‌مظاهری «دامت برکاته» صفحات 28 – 26.

نکته‌های ناب

یاد خدا
حضرت علی (علیه السلام) می‌فرمایند: هر کس به یاد خداوند سبحان باشد؛ خدا دلش را زنده و عقل و خردش را نورانی می‌فرماید.(1)
دلم بی وصل تو شادی نبینه
به غیر از محنت آزادی نبینه
خراب آباد دل، بی مقدم تو
الهی هرگز آبادی نبینه(2)
مقام پدر
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌فرمایند: دعایی که پدر برای فرزند کند مانند دعایی است که پیامبر برای امت خود می‌کند.(3)
اجر صبر
حضرت امام صادق (علیه السلام) می‌فرماید: هر مؤمنی که به بلایی گرفتار شود و صابر و بردبار باشد، اجر هزار شهید را به او می‌دهند. (4)
صبر تلخ آمد و لیکن عاقبت
میوه‌ی شیرین دهد پر منفعت
گفت حق اندر کتاب مستطاب
صابران را اجر بخشم بی حساب(5)
گوهر وقت
علامه حسن بن یوسف حلی از عمر شریفش حداکثر استفاده را نمود حتی نوشته اند که: او یکی از پرکارترین و پراثرترین فقهای نامدار شیعه است. طبق محاسبه‌‌‌ای که از تعداد تألیفات و همچنین روزهای عمر او کرده اند، می‌توان گفت که ایشان به طور نسبی هر روز هزار سطر می‌نوشته اند.(6)
داد حق عمری که هر روزی از او
کس نداند قیمت آنرا جز او

منابع:

1- غررالحکم، ص 690.
2- باباطاهر.
3- نهج الفصاحه، ص 328.
4- ترجمه‌ی اصول کافی، ج4، ص 146.
5- مولوی.
6- فقهای نامدار شیعه، ص131.

سیره‏ عملی امام خمینى (رحمت الله علیه) در ماه رمضان

عالمان ربانی، چلچراغ‏هاى پر فروغى هستند که در هرعصرى، در آسمان علم و عمل مى‏درخشند، و با کسب نور و گرما از خورشید رسالت و امامت، بر زمینیان تجلى مى‏کنند و آنان را به سوى منابع نور و برکت دودمان وحى، رهنمون مى‏سازند، و بر بال عرفان ناب محمدى صلى الله علیه وآله نشانده، بر مشکات ملکوت، عروج مى‏دهند.
در میان دین باوران کفر ستیز، چهره محبوب قرن، فقیه تیزبین سیاست مدار، فیلسوف، عارف ژرف نگر، عالم متخلق و رهبر و بنیان گذار جمهورى اسلامى، حضرت امام خمینى رضوان الله علیه، از موقعیتى والا و ویژه برخودار است، زیرا روزها و ساعت‏ها و لحظه‏هاى عمر او، با مراقبه و محاسبه سپرى شد و صدها آیه قرآن را مجسم ساخت و عینیت ‏بخشید. در این مبحث به سیره عملی امام می‌پردازیم تا ره توشه‌‌‌ای برای عاشقان ماه رمضان باشد.
حضرت امام (ره) توجه ویژه‏اى نسبت ‏به ماه رمضان داشته و بدین جهت، ملاقات‏هاى خودشان را در ماه رمضان تعطیل مى‏کردند و به دعا و تلاوت قرآن و... مى‏پرداختند.
و خودشان مى‏گفتند: «خود ماه مبارک رمضان، کارى است (1) .
یکى از اعضاى دفتر ایشان، دراین باره مى‏گوید:
پنجاه سال است که نماز شب امام، ترک نشده است. امام در بیمارى و در صحت و در زندان و در خلاصى و در تبعید، حتى بر روى تخت ‏بیمارستان قلب هم نماز شب خواندند
یکى از یاران امام، در این باره گفته است :
در این ماه، ایشان شعر نمى‏خواندند و نمى‏سرودند و گوش به شعر هم نمى‏دانند . خلاصه، دگر گونى خاصى متناسب با این ماه در زندگى خود ایجاد مى‏کردند، به گونه‏اى که این ماه را، سراسر، به تلاوت قرآن مجید و دعا کردن و انجام دادن مستحبات مربوط به ماه رمضان سپرى مى‏کردند. (2)
ایشان، به هنگام سحر وافطار، بسیار کم مى‏خوردند، به گونه‏اى که خادم‏شان فکر مى‏کردند که امام، چیزى نخورده است (3)
حضرت امام رحمة الله علیه درباره رمضان چنین مى‏سرایند:
ماه رمضان شد، مى و میخانه بر افتاد عشق و طرب و باده، به وقت ‏سحر افتاد
افطار به مى کرد برم پیر خرابات
گفتم که تو را روزه، به برگ و ثمر افتاد
با باده، وضو گیر که در مذهب رندان
در حضرت حق این عملت ‏بارور افتاد (4)
عبادت و تهجد
از جمله برنامه‏هاى ویژه‏ حضرت امام (ره) در ماه مبارک رمضان ، عبادت و تهجد بود. امام عبادت را ابزار رسیدن به عشق الهى مى‏دانستند و به صراحت ‏بیان مى‏کردند که در وادى عشق، نباید به عبادت به چشم وسیله‏اى براى رسیدن به بهشت نگاه کرد (5)
اکثر آشنایان امام نقل مى‏کنند که ایشان از سن جوانى، نماز شب و تهجد، جزء برنامه‏هایشان بود.
بعضى از نزدیکان ایشان مى‏گفتند که وقتى در ظلمت و تاریکى نیمه‏ شب، آهسته وارد اتاق امام مى‏شدم، معاشقه امام را با ایزد احساس مى‏کردم و مى‏دیدم که با خضوع و خشوعى خاص، نماز مى‏خواندند و قیام و رکوع و سجود را بجا مى‏آوردند که حقا وصف ناپذیر بود. با خودم فکر مى‏کردم که شب امام، حقیقتا، لیلة القدر است (6) .
یکى از اعضاى دفتر ایشان، دراین باره مى‏گوید:
پنجاه سال است که نماز شب امام، ترک نشده است. امام در بیمارى و در صحت و در زندان و در خلاصى و در تبعید، حتى بر روى تخت ‏بیمارستان قلب هم نماز شب خواندند (7) .
امام توجه خاصى به نوافل داشتند و هرگز، نوافل را ترک نمى‏کردند. نقل شده است که امام، در نجف اشرف، با آن گرماى شدید، ماه مبارک رمضان را روزه مى‏گرفت و با این که در سنین پیرى بودند و ضعف بسیار داشتند، تا نماز مغرب و عشاء را به همراه نوافل به‏جاى نمى‏آوردند، افطار نمى‏کردند! و شب‏ها تا صبح، نماز و دعا مى‏خواندند و بعد از نماز صبح، مقدارى استراحت مى‏کردند و صبح زود، براى کارهایشان آماده مى‏شدند (8)
خانم زهرا مصطفوى مى‏گوید:
راز و نیاز امام و گریه‏ها و ناله‏هاى نیمه شب ایشان، چنان شدید بود که انسان را بى اختیار، به گریه مى‏انداخت (9)
یکى از اساتید قم نقل مى‏کرد: شبى میهمان حاج آقا مصطفى بودم. ایشان، خانه‏ جداگانه‏اى نداشتند و در منزل امام زندگى مى‏کردند. نصف شب از خواب بیدار شدم و صداى آه و ناله‏اى شنیدم، نگران شدم که مگر اتفاقى افتاده است، حاج آقا مصطفى را بیدار کردم و گفتم: «ببین چه خبر است!» . ایشان نشست و گوش داد و گفت: «صداى امام است که مشغول تهجد و عبادت است‏» (10)
یکى از همراهان امام در نجف، اظهار مى‏کرد که امام خمینى در ماه مبارک رمضان، هر روز ده جزء قرآن مى‏خواندند ، یعنى در هر سه روز، یک بار قرآن را ختم مى‏کردند
در ماه مبارک رمضان، این شب زنده دارى و تهجد، وضعیت دیگرى داشت. یکى از محافظان بیت مى‏گوید در یکى از شب‏هاى ماه مبارک رمضان، نیمه شب، براى انجام کارى مجبور شدم از جلوى اتاق امام گذر کنم. حین عبور، متوجه شدم که امام، زار زار گریه مى‏کردند! هق هق گریه‏ امام که در فضا پیچیده بود، واقعا مرا تحت تاثیر قرار داد که چگونه امام، در آن موقع از شب، با خداى خویش راز و نیاز مى‏کند. (11)
آخرین ماه مبارک رمضان دوران حیات امام، به گفته‏ ساکنان بیت، از ماه مبارک رمضان‏هاى دیگر متفاوت بود! به این صورت که امام همیشه، براى خشک کردن اشک چشم‏شان دستمالى را همراه داشتند، ولى در آن ماه مبارک رمضان، حوله‏اى را نیز همراه برمى‏داشتند تا به هنگام نمازهاى نیمه شب‏شان، از آن استفاده کنند! (12)
توجه ویژه به قرآن
امام خمینى (ره) توجه خاصى به قرآن داشتند، به ‏طورى که روزى، هفت ‏بار قرآن مى‏خواندند!
امام در هر فرصتى که به ‏دست مى‏آوردند، ولو اندک، قرآن مى‏خواندند. بارها دیده شد که امام، حتى در دقایقى قبل از آماده شدن سفره - که معمولا به بطالت مى‏گذرد - قرآن تلاوت مى‏کنند ! (13) امام بعد از نماز شب تا وقت نماز صبح، قرآن مى‏خواندند . (14)
یکى اطرافیان امام مى‏گوید:
امام در نجف، چشم‏شان درد گرفت و به دکتر مراجعه کردند. دکتر بعد از معاینه‏ چشم امام گفت: «شما باید چند روزى قرآن نخوانید و به چشم‏تان استراحت ‏بدهید» . امام خندیدند و فرمودند: «دکتر، من، چشم را براى قرآن خواندن مى‏خواهم! چه فایده‏اى دارد که چشم داشته باشم و قرآن نخوانم؟ شما یک کارى کنید که من بتوانم قرآن بخوانم. » (15)
و در ماه رمضان یکى از همراهان امام در نجف، اظهار مى‏کرد که امام خمینى در ماه مبارک رمضان، هر روز ده جزء قرآن مى‏خواندند ، یعنى در هر سه روز، یک بار قرآن را ختم مى‏کردند . (16)
علاوه بر آن، هر سال چند روز قبل از ماه مبارک رمضان ، دستور مى‏دادند که چند ختم قرآن براى افرادى که مد نظر مبارکشان بود، قرائت ‏شود . (17)
گزیدهایى از توصیه‏ها و سفارش‏هاى امام به مناسبت ماه مبارک رمضان
شما در این چند روزى که به ماه رمضان مانده، به فکر باشید، خود را اصلاح کرده، توجه به حق تعالى پیدا نمایید.
از کردار و رفتار ناشایسته خود ، استغفار کنید! اگر خداى نخواسته، گناهى مرتکب شده‏اید، قبل از ورود به ماه مبارک رمضان ، توبه کنید! زبان را به مناجات حق تعالى عادت دهید! مبادا در ماه مبارک رمضان، از شما غیبتى، تهمتى و خلاصه گناهى سر بزند و در محضر ربوبى، با نعم الهى و در مهمان سراى بارى تعالى، آلوده به معاصى باشید! شما اقلا، به آداب اولیه‏ روزه عمل نمایید و همان ‏طورى که شکم خود را از خوردن و آشامیدن نگه مى‏دارید، چشم و گوش و زبان را هم از معاصى باز دارید! از هم اکنون بنا بگذارید که زبان را از غیبت، تهمت، بدگویى و دروغ نگهداشته، کینه، حسد و دیگر صفات زشت ‏شیطانى را از دل بیرون کنید!
امام در هر فرصتى که به ‏دست مى‏آوردند، ولو اندک، قرآن مى‏خواندند. بارها دیده شد که امام، حتى در دقایقى قبل از آماده شدن سفره - که معمولا به بطالت مى‏گذرد - قرآن تلاوت مى‏کنند
اگر با پایان یافتن ماه مبارک رمضان، در اعمال و کردار شما هیچ گونه تغییرى پدید نیامد، و راه و روش شما با قبل از ماه صیام فرقى نکرد، معلوم مى‏شود روزه‏اى که از شما خواسته‏اند ، محقق نشده است.
اگر دیدید کسى مى‏خواهد غیبت کند، جلوگیرى کنید و به او بگویید! «ما، متعهد شده‏ایم که در این سى ‏روز ماه مبارک رمضان، از امور محرمه خود دارى ورزیم.» و اگر نمى‏توانید او را از غیبت ‏باز دارید، از آن مجلس خارج شوید! ننشینید و گوش کنید! باز تکرار مى‏کنم تصمیم بگیرید در این سى روز ماه مبارک رمضان، مراقب زبان، چشم، گوش و همه‏ اعضاء و جوارح خود باشید.
توجه بکنید که به آداب ماه مبارک رمضان عمل کنید; فقط، دعا خواندن نباشد، دعا به معناى واقعى‏اش باشد . (18)

پی نوشت :

1- پا به پاى آفتاب، ج 1، ص 286 .
2- برداشت‏هایى از سیره‏ امام خمینى( ره) ، ج 3 ، ص 90 .
3- همان، ص 89 .
4- روزنامه‏ جمهورى اسلامى، مورخ 8/1/69 .
5- روزنامه جمهورى اسلامى، 20 / 11 / 64 .
6- امام در سنگر نماز، ص 83 / هزار و یک نکته، حسین دیلمى، نکته 129 .
7- هزار و یک نکته، حسین دیلمى، حبیب و محبوب، ص 53 / سیماى فرزانگان، ص 180 .
8- سیماى فرزانگان، ص 159 / برداشت‏هایى از سیره‏ امام خمینى( ره) ، ج 3 ، ص 99 .
9- برداشت‏هایى از سیره‏ امام خمینى (ره) ، ج 3 ، ص 132 .
10- همان، ص 286 .
11- هزار و یک نکته، حسین دیلمى، نکته 104 / جلوه‏اى از خورشید ، ص 90 .
12- برداشت‏هایى از سیره‏ امام خمینى ، ج 3 ، ص 126 .
13- پا به پاى آفتاب، ج 1، ص 270 .
14- برداشت‏هایى از سیره‏ امام خمینى ، ج 3 ، ص 198 .
15- همان، ص 7.
16- همان .
17- پا به پاى آفتاب، ج 1 ص 181 .
18- سیماى فرزانگان، صص 159 و 161 برداشتهایى از سیره‏ امام خمینى، ج 3 ، ص 8 ./نویسنده: سید امیرحسین کامرانی

بازدید : 3
سه شنبه 13 اسفند 1403 زمان : 7:16
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

نورالأصفیاء

بسم الله

نورالأصفیاء
اعمال مشترک شب و روز رمضان
قسم اول اعمالی است که در هر شب و روز این ماه به جا آورده می‌شود، و آنها چند امر است:
1. خواندن این دعا بعد از هر نماز فریضه: اللهُمَّ ارْزُقْنی حَجَّ بَیْتِکَ الْحَرامِ، الخ. 2. خواندن این دعا نیز بعد از هر فریضه یا عَلِیُّ یا عَظیمُ، الخ. 3. آنکه بخواند بعد از هر فریضه دعایی را که شیخ کفعمی‌و شهید از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت کرد ه اند: اللهُمَّ اَدْخِلْ عَلی اَهْلِ الْقُبُورِ السُّرُورَ، اللهُمَّ اَغْنِ کُلَّ فَقیرٍ... 4. در این ماه قرآن بسیار بخواند و اگر روزی یک ختم بخواند، خوب است و بعضی از ائمه علیهم السلام در این ماه چهل ختم قرآن و زیاده می‌کردند، و اگر هر ختمی‌را ثوابش را به روح مقدس یکی از چهارده معصوم علیهم السلام هدیه کند، ثوابش مضاعف گردد و در قیامت با ایشان باشد. 5. در شب و روز این ماه ذکر صلوات و استغفار و «لا اله الا الله» را بسیار بگوید و نوافل شب و روز را به جا آورد. شعر نخواند و چشم و گوش و زبان خود را نیز روزه دارد از محرمات، که روزه مجرد امساک از طعام و شراب نیست.[‍1]

اعمال شب
قسم دوم اعمالی است که در شب‌های ماه رمضان باید به جا آورد، و آن نیز چند چیز است:
1. افطار است و مستحب است که بعد از نماز شام افطار کند، مگر آنکه ضعف بر او غلبه کرده باشد یا جمعی منتظر او باشند. 2. افطار کند بر چیز پاکیزه‌‌‌ای از حلال، و بهتر آن است که به خرمای حلال افطار کند تا ثواب نمازش چهارصد برابر گردد و به خرما و آب و به رطب و به لبن و به حلوا و به نبات و به آب نیم گرم، به هر کدام افطار کند نیز خوب است. 3. آنکه در وقت افطار دعاهای وارده آن را بخواند، از جمله آنکه بگوید: اللهُمَّ لَکَ صُمْتُ وَ عَلی رِزْقِکَ اَفْطَرْتُ وَ عَلَیْکَ تَوَکَّلْتُ. 4. در وقت افطار سوره «إِنّا أَنْزَلْناهُ» را بخواند. 5. در وقت افطار تصدق کند و افطار دهد روزه داران را، اگرچه به چند دانه خرما یا شربتی آب باشد.
و بدان که از چیزهایی که در شب‌های ماه رمضان باید به جا آورده شود هزار رکعت نماز است در مجموع این ماه، به این ترتیب که در دهه اول و دهه دوم در هر شبی بیست رکعت خوانده شود، هر دو رکعت به یک سلام، به این طریق که هشت رکعت آن را بعد از نماز مغرب بخواند و دوازده رکعت آن را بعد از نماز عشا، و در دهه آخر در هر شب سی رکعت بخواند، باز هشت رکعت آن را بعد از نماز مغرب و بیست و دو رکعت دیگر را بعد از نماز عشا، و مجموع این نمازها هفتصد رکعت می‌شود و باقی مانده را که سیصد رکعت باشد، در شب‌های قدر بخواند، یعنی شب نوزدهم صد رکعت و شب بیست و یکم صد رکعت و شب بیست و سیم صد رکعت؛ پس مجموع هزار رکعت شود. به ترتیب دیگر نیز نقل کرده اند و آنچه ذکر شد، موافق مشهور بود.[2]

اعمال سحر
قسم سوم در اعمال سحرهای ماه مبارک رمضاناست و آن نیز چند چیز است:
1. سحور خوردن، و ترک نکند سحور را اگر چه به یک دانه خرمای زبون یا شربت آب باشد و بهترین سحورها سویق و خرماست و وارد شده که حق تعالی و ملائکه صلوات می‌فرستند بر آنها که استغفار می‌کنند در سحرها و سحور می‌خورند. 2. سوره «إِنّا أَنْزَلْناهُ» را در وقت سحور بخواند که هرکه این سوره مبارکه را در وقت افطار کردن و سحور بخواند در مابین این دو وقت، ثواب کسی داشته باشد که در راه خدا در خون خود بغلتد. 3. دعای ابوحمزه ثمالی را در سحرها بخواند. 4. دعای اللهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ مِنْ بَهائِکَ بِاَبْهاهُ را بخواند.
و بدان که علما فرموده اند که: اگر نیت روزه را بعد از سحور بکند بهتر است و از اول شب تا آخر شب نیت می‌توان کرد و همین که می‌داند و قصد دارد که فردا از برای خدا روزه می‌گیرد و امساک از مفطرات می‌کند بس است، و شایسته است که در سحرها، نماز شب را ترک نکند و تهجد به عمل آورد.[3]

اعمال مخصوص شب اول رمضان
شب اول: در آن چند عمل است:
1. چون رؤیت هلال کرد، اشاره به هلال نکند، بلکه رو به قبله کند و دست‌ها را به آسمان بلند کند و دعای رؤیت هلال را بخواند. 2. بخواند دعای 43 صحیفه کامله را در وقت رؤیت هلالِ هر ماه و خصوص هلال این ماه. 3. در این شب ابتدا کند به خواندن هزار رکعت نماز این ماه، به نحوی که گذشت. 4. آنکه در نماز نافله این شب و سایر شب‌های این ماه سوره «اِنّا فَتَحْنا» بخواند. 5. دو رکعت نماز کند در این شب، در هر رکعت «حمد و سوره انعام» بخواند و سؤال کند که حق تعالی از او کفایت شرور کند. 6. بخواند دعای 44 صحیفه کامله را که در وقت دخول ماه رمضان حضرت سجاد علیه السلام می‌خواند. [4]

اولین شب قدر
شب نوزدهم: اولِ شب‌های قدر است، و شب قدر همان شبی است که در تمام سال، شبی به خوبی و فضیلت آن نمی‌رسد و عمل در آن بهتر است از عمل کردن در هزار ماه، و در آن شب تقدیر امورات سال می‌شود و ملائکه و روح که اعظم ملائکه است در آن شب به اذن پروردگار به زمین نازل می‌شوند و به خدمت امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف مشرف می‌شوند. آنچه برای هر کس مقدر شده است بر امام علیه السلام عرض می‌کنند. و از برای مخفی بودن آن شب حکمت‌های بسیار و فواید عبادت کردن در آن شب بی شمار است. و اعمال شب‌های قدر بر دو نوع است: یکی آنکه در هر سه شب باید کرد. دیگر آنکه مخصوص به هر شبی. اما اول، پس آن چند چیز است:
1. غسل است و بهتر آن است که مقارن غروب آفتاب غسل کند که نماز مغرب را با غسل بخواند. 2. دو رکعت نماز است در هر رکعت بعد از حمد، هفت مرتبه توحید و بعد از فراغ، هفتاد مرتبه «اَسْتَغْفِرُ اللهَ وَ اَتُوبُ اِلَیْهِ». 3. قرآن مجید را بگیرد و بگشاید و بگذارد در مقابل خود و بگوید: اَللّهُمَّ اِنِّی اَسْئَلُکَ بِکِتابِکَ الْمُنْزَلِ وَ ما فیهِ وَ فیهِ اسْمُکَ الْأَکْبَرُ وَ اَسْمآؤُکَ الْحُسنی وَ ما یُخافُ وَ یُرْجی اَنْ تَجْعَلَنی مِنْ عُتَقائِکَ مِنَ النّارِ. پس هر حاجت دارد بخواهد. 4. آنکه مصحف شریف را بگیرد و بر سر گذارد و بگوید: اللّهُمَّ بِحَقِّ هَذَا الْقُرْآن ِوَ بِحَقِّ مَنْ اَرْسَلْتَهُ بِهِ وَ بِحَقِّ کُلِّ مُؤْمِنٍ مَدَحْتَهُ فیهِ وَ بِحَقِّکَ عَلَیْهِمْ فَلا اَحَدَ اَعْرَفُ بِحَقِّکَ مِنْکَ. پس ده مرتبه بگوید: «بِکَ یا اللهُ» و ده مرتبه «بِمُحَمَّدٍ» پس هر یک از معصومین را نام برده و ده مرتبه بگوید تا به حجت بن الحسن علیه السلام برسد. آن وقت حاجت خود را از خدا بخواهد. 5. زیارت کند امام حسین علیه السلام را، و زیارت مخصوصه آن حضرت را. 6. احیا بدارد این شب‌ها را. 7. صد رکعت نماز کند و اگر بتواند در هر رکعت بعد از حمد ده مرتبه توحید بخواند و بعد از هر دو رکعت، دعای آن را که شیخ و سید نقل کرده اند، بخواند. 8. دعای جوش کبیر بخواند. 9. بخواند این دعا را که کفعمی‌از امام زین العابدین علیه السلام روایت کرده که در این سه شب می‌خوانده در حال قیام و قعود و رکوع و سجود: اَللُهُمَّ اِنِّی اَمْسَیْتُ لَکَ عَبْداً وَ آخِراً الخ.
و علامه مجلسی فرموده که: بهترین دعاها و اعمال در این شب‌ها طلب آمرزش و دعا برای مطالب دنیا و آخرت خود و پدر و مادر و خویشان خود و برادران مؤمن زنده و مرده ایشان است و اذکار و صلوات بر محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله آنچه مقدور شود.
و اما دوم: یعنی اعمال مخصوصه این شب. پس چند چیز است:
1. صد مرتبه: اَسْتَغْفِرُ اللهَ رَبّی وَ اَتَُوبُ اِلَیْهِ. 2. صد مرتبه: اَللّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ اَمیرِالْمُؤْمِنینَ. 3. بخواند دعای «یا ذَا الَّذی کانَ» که در آخر فصل اول ذکر شد. 4. بخواند «اَللّهُمَّ اَجْعَلْ فیما تَقْضی وَ تُقدِّرُ» الخ. و نماز امشب پنجاه رکعت است با حمد و پنجاه مرتبه «اذا زلزلت»، و گویا مراد آن باشد که در هر رکعت یک مرتبه بخواند؛ زیرا که مشکل است که در مثل چنین شبی با این همه اعمال، دو هزار و پانصد مرتبه «اذا زلزلت» خواندن[5]
ضربت خوردن حضرت علی علیه السلام
در صبح روز نوزدهم سنه 40، حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را ضربت زدند، و مجمل واقعه آنکه در سال چهلم گروهی از خوارج در مکه جمع شدند و مذاکره «نهروان» کردند و بر کشتگان نهروان بگریستند و سه نفر با هم معاهده کردند که در یک شب امیرالمؤمنین علیه السلام و عمروعاص و معاویه را بکشند. ابن ملجم کشتن علی علیه السلام را بر ذمت نهاد و وارد کوفه شد و قُطام بنت اخضر را ملاقات کرد، و آن زنی بود از خوارج که امیرالمؤمنین علیه السلام پدر و برادر او را در نهروان کشته بود و چون در نهایت حسن و جمال بود، ابن ملجم او را خواستگاری کرد. قطام گفت: مهر من سه هزار درهم است با غلام و کنیزی و کشتن علی بن ابی طالب علیه السلام . ابن ملجم گفت: چگونه علی را بکشم؟ گفت: غفلةً او را می‌کشی. و وردان بن مجالد را که از قبیله خودش بود، برای یاریِ ابن ملجم طلبید و ابن ملجم نیز شبیب بن بجره خارجی را هم دست کرد و در انتظار بودند تا شب نوزدهم ماه رمضان رسید. در آن شب، قطام در مسجد خیمه زده بود و مشغول اعتکاف بود. آن سه ملعون به عزیمت قتل علی علیه السلام به مسجد آمدند. قطام بافته‌‌‌ای چند از حریر بر سینه‌های ایشان بست و شمشیرهای به زهر آب داده به ایشان داد تا حمایل کردند و بیامدند به نزدیکِ آن دری که امیرالمؤمنین علیه السلام از آن در داخل مسجد می‌شد، نشستند و کسی از راز ایشان مطلع نبود، جز اشعث بن قیس که او نیز با ایشان متفق بود و به یاری ایشان آمده بود. همین که وقت صبح حضرت امیر علیه السلام داخل مسجد شد و صدای نازنینش بلند شد به «یا اَیُّهَا النّاسُ اَلصَّلوةُ» که ابن ملجم و همراهانش شمشیرها کشیدند و بر آن حضرت حمله آوردند و گفتند: «اَلْحُکْمُ لِلّهِ لا لَکَ یا عَلی!»
شمشیرِ شبیب خطا کرد و شمشیر ابن ملجم بر فرق همایون آن حضرت جا کرد و شکافت و خون جاری شد و محاسن شریفش که در عزای پیغمبر خضاب نشده بود، به خون خضاب شد، و واقع شد آنچه خدا و رسول صلی الله علیه و آله به آن خبر داده بودند و امیرالمؤمنین در انتظار آن بود و آسوده شد آن جناب از صدمات دنیا و از غَدْر و مکر معاویه و عمروعاص و از بی وفایی کوفیان غَدّرا.[6]
شب بیستم: نمازش هشت رکعت است به هر سوره‌‌‌ای که میسر شود. و در روز بیستم سنه 8 فتح مکه واقع شد و رسول خدا صلی الله علیه و آله به مسجد الحرام آمد و با محجن (عصا) خود استلام فرمود و آهنگ تخریب اصنام و اوثان فرمود و این هنگام سیصد و شصت بت در اطراف خانه کعبه نصب بود.[7]

دومین شب قدر
شب بیست و یکم: فضیلتش زیادتر است از شب نوزدهم و باید اعمال آن شب را از غسل و احیا و زیارت امام حسین علیه السلام و نماز هفت «قل هو الله» و قرآن سر گرفتن و صد رکعت نماز و دعای جوشن و غیرها در این شب به عمل آورد. و نماز امشب هشت رکعت است به حمد و هر سوره‌‌‌ای که میسر است و از این شب شروع می‌شود به دعاهای شب‌های دهه آخر و آن بر دو قسم است:
یکی آنکه در هر شب مکرر می‌شود، مانند دعایی که مُرازم از حضرت امام صادق علیه السلام نقل کرده: اللّهُمَّ اِنَّکَ قُلْتَ فی کِتابِکَ الْمُنْزَلِ، الخ. و این دعا که ابن ابی عمیر از آن جناب نقل کرده: اَعُوذُ بِجَلالِ وَجْهِکَ الْکَریمِ أنْ یَنْقَضِیَ عَنّی شَهْرُ رَمَضانَ اَوْ یَطْلُعَ الْفَجْرُ مِنْ لَیْلَتی هذِهِ وَ لَکَ قِبَلی ذَنْبٌ اَوْ تَبِعَةٌ تُعَذِّبُنی عَلَیْهِ یَوْمَ اَلْقاکَ.
دوم: دعاهای مخصوصه هر شب است و آن نیز دو قسم است: یکی آن است که مشایخ نقل کرده اند که دعای امشب اولش این است: «یا مُولِجَ اللَّیْلِ فِی النَّهارِ» و این دعا مشهور و در زاد المعاد نیز هست، و دیگر دعایی است که سید ابن باقی روایت کرده و او در مصباح کفعمی‌است، هرکه خواهد به آنجا رجوع کند. و بدان که در هر شب از این دهه، غسل وارد است و در این دهه، اعتکاف سنت است و بهترین اوقات اعتکاف است و در روایت دعائم است که حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرمودند که: اعتکاف در دهه آخر ماه رمضان مقابل دو حج و دو عمره است. و بدان که در این شب حضرت رسول صلی الله علیه و آله به معراج رفت و حضرت عیسی علیه السلام در این شب به آسمان بالا برده شد. در این شب حضرت موسی علیه السلام و حضرت یوشع بن نون وصیِّ آن جناب از دنیا رحلت فرمودند. در این شب واقع شد شهادت مولای ما امیرالمؤمنین علیه السلام .
شیخ مفید فرموده که: در این شب تجدید می‌شود احزان آل محمد صلی الله علیه و آله و در این شب غسل کند و صد رکعت نماز به جا آورد و صلوات بسیار بفرستد و سعی و کوشش کند در نفرین بر ظالمان آل محمد صلی الله علیه و آله و لعن بر قاتل امیرالمؤمنین علیه السلام . [8]
و چون روز بیست و یکم قتل امیرالمؤمنین علیه السلام است، مناسب است زیارت آن جناب، و کلمات حضرت خضر علیه السلام در این روز که به منزله زیارت آن حضرت است. شب بیست و دوم: نمازش هشت رکعت است به حمد و هر سوره که خواهد و غسل و دعاهای این شب را به عمل آورد. [9]

سومین شب قدر
شب بیست و سوم: از دو شبِ قدر سابق افضل است و از احادیث بسیار مستفاد می‌شود که شب قدر همین شب است و در این شب جمیع امور بر وفق حکمت مقدر می‌گردد. و از برای این شب، غیر از اعمالی که با دو شب سابق مشترک است، چند عمل دیگر است:
1. خواندن سوره عنکبوت و روم که حضرت صادق علیه السلام قسم یاد فرمود که خواننده این دو سوره در این شب از اهل بهشت است. 2. خواندن سوره «حم دخان». 3. خواندن «انا انزلناه» هزار مرتبه. 4. آنکه تکرار کند در این شب، بلکه در تمام اوقات، این دعا را که برای وجود مبارک امام عصر عج الله تعالی فرجه الشریف وارد شده: اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواُتکَ عَلَیْهِ وَ عَلی ابائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَ فی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قآئِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّی تُسْکِنَهُ اَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتُّعَهُ فیها طَویلاً. 5. آنکه غیر از غسل اول شب، غسلی نیز در آخر شب کند.
و بدان که از برای غسل و احیای این شب و زیارت امام حسین علیه السلام و صد رکعت نماز فضیلت بسیار و تأکید شده و روایت است که «حضرت صادق علیه السلام » سخت مریض شده بود، چون شب بیست و سیم ماه مبارکرسید، موالیِ خود را امر فرمود که حرکتش دادند به مسجد و آن شب را در مسجد بود تا به صبح. و نماز امشب هشت رکعت است به حمد و هر سوره که میسر شود. علامه مجلسی فرموده که: هر مقدار قرآن که ممکن باشد در این شب بخوانند و دعاهای صحیفه کامله را بخوانند، خصوصاً دعای مکارم الاخلاق و دعای توبه، و روزهای این شب‌ها را نیز باید حرمت داشت و به عبادت و تلاوت و دعا به سر آورد. زیرا که در احادیث معتبره وارد شده است که روز قدر در فضیلت مثل شب قدر است، انتهی.
و بدان که سید در اقبال فرموده که: در این شب مضایقه نکند انسان از دعا کردن برای برادران، و فرموده که: من بعد از تصنیف کتاب اقبال در یکی از شب‌های جلیله ماه رمضان در وقت سحر مشغول به دعا بودم برای کسانی که واجب بود یا نیکو بود مقدم داشتنِ ایشان را به دعا. پس در خاطرم گذشت که سزاوار است منکرین اقدس الهی و مستخفین به حرمت حضرت باری جلّ شأنه مقدم داشته شوند در دعا، و دعا شود در حق ایشان به هدایت از ضلالت به جهت آنکه مفاسدِ آثار کفر و ضلالت ایشان بیشتر و ضرر ایشان اعظم است. پس الحال که ممکن نیست مرا دفع ایشان به جهاد و منع ایشان از الحاد و فساد، پس دعا کنم در حق ایشان به هدایت. پس در آن وقتِ سحر دعا کردم در حق هر ضال و گمراهی به آنکه هدایت یابند از راه باطل و به راه حق در آیند. پس تأیید فرمود این مطلب را که دعای در حق گمراهان باشد به شفاعتِ حضرت ابراهیم علیه السلام در حق قوم لوط و دعای حضرت رسول صلی الله علیه و آله در حق کفّار قوم خود: اللّهُمَّ اغْفِرْ لِقَوْمی‌فَاِنَّهُمْ لا یَعْلَمُونَ، با آنکه اذیت آن حضرت می‌کردند و آنکه حضرت عیسی علیه السلام فرموده که: بوده باشد مثل خورشید که می‌تابد بر بِرّ و فاجر.و گذشت که در روایات وارد شده است که روز قدر در فضیلت مثل شب قدر است، پس قدر این روز را نیز بدان. [10]

پی نوشت‌ها :

1. همان، صص 11 و 12.
2. همان، صص 12 و 13.
3همان، صص 14 و 15.
4. همان، صص 17 ـ 20.
5. فیض العلام، صص 40 ـ 42.
6. همان، صص 42 و 43.
7. همان، ص 44.
8. همان، صص 46 و 47.
9. همان، ص 48.
10. فیض العلام، صص 48 ـ 51.
منبع: ،مرکز پژوهش‌های صدا وسیما ،گنجینه ، شماره (85)، قم: 1389
http://www.rasekhoon.netالمبارک

بازدید : 3
سه شنبه 6 اسفند 1403 زمان : 22:01
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

نورالأصفیاء
بسم الله الرّحمن الرّحیم (۱)

خیلی خوش آمدید آقایان محترم؛ و خیلی متشکّریم از این توضیحات خوبی که هم جناب آقای اعرافی دادند، هم جناب آقای حاج آقا سعید [جوادی] گفتند راجع به این کتاب شریف، و استفاده کردیم. آنچه باید در معرّفی این کتاب گفته بشود، همینهایی بود که آقایان گفتند؛ چیز زیادتری نداریم.

من دو سه مطلب را [عرض میکنم]: یک مقوله، مقوله‌ی شخص آیت‌الله آقای جوادی است؛ یک مقوله، مقوله‌ی تفسیر تسنیم است؛ یک مقوله هم مقوله‌ی رواج تفسیر قرآن ــ حالا فراتر از علوم قرآنی؛ نفْس تفسیر قرآن ــ در حوزه‌های علمیّه است.

راجع به آیت‌الله آقای جوادی، به نظر من حوزه واقعاً وام‌دار ایشان است؛ ایشان کار بزرگی انجام دادند. اینکه انسان از یک جای کوچکی شروع کند تفسیر قرآن را و چهل سال آن را ادامه بدهد، این کار آسانی نیست؛ یعنی انسان وقتی فکر کند، خواهد دید کار خیلی بزرگی است استقامت بر این کار، خسته نشدن در این کار، تردید پیدا نکردن در ادامه‌ی این کار، بلکه شاید ــ من البتّه توفیق پیدا نکردم این را نگاه کنم بفهمم ــ احتمالاً شوق و ذوق مفسّر محترم نسبت به آیات در گذشت زمان بیشتر هم شده باشد؛ احتمالاً باید این‌جور باشد. و اینکه انسان مبتهج به این کار ــ کار روی قرآن ــ باشد، خیلی باارزش است. صحبت شده بود با ایشان راجع به همین کار تفسیری ایشان، خود ایشان مبتهج بودند به این کار و میگفتند این یک « المیزان» امروز است؛ تعبیر ایشان این بود؛ میگفتند این المیزاناست، منتها المیزانباب امروز، برای امروز. انسان که نگاه میکند، [میبیند] واقعش هم همین‌جور است. بنابراین، کار ایشان کار واقعاً باارزشی است. البتّه فعّالیّتهای علمی‌ایشان در زمینه‌های علوم عقلی و نقلی مهم است و جای تقدیر دارد، لکن هیچ کدام از آنها به نظر من با این کارِ تفسیریِ با این تفصیل، قابل مقایسه نیست؛ یعنی به نظر من این کار، هم از کارهای فلسفی ایشان، [هم] از کارهای عرفانی ایشان، [و هم] از کارهای فقهی ایشان مهم‌تر و والاتر است. خداوند ان‌شاءالله به ایشان اجر بدهد، عمر ایشان را طولانی کند و این نشاطی را که موجب شد ایشان بتوانند این کار را در این مدّت طولانی ادامه بدهند، ان‌شاءالله خداوند در ایشان حفظ کند. شاید بخواهند مراجعه کنند؛ پیش می‌آید که انسان گاهی مراجعه میکند، نظرش در مورد یک مسئله‌ای تغییر پیدا میکند، یک چیزی را اضافه میکند؛ ان‌شاءالله این نشاط در ایشان ادامه پیدا کند.

و امّا راجع به مقوله‌ی تفسیر تسنیم؛ به نظر من این تفسیر از افتخارات شیعه است. من واقعاً میتوانم این‌جور تعبیر کنم که از افتخارات شیعه است. تفسیر به معنای خاصّ خودش در این کتاب خیلی خوب انجام گرفته، [یعنی] آیه تبیین شده، قوّت تفکّر عقلانی مؤلّف کمک کرده که برخی از مفاهیم ظریف، لطیف و دست‌نیافتنی در آیات، فهمیده بشود. من البتّه خیلی توفیق نداشتم مراجعه کنم به [این] تفسیر؛ گاهی چرا، لکن دیشب و امروز برای اینکه حاضرالذّهن باشم، گفتم یک جلد از آن تفسیر را بیاورند من نگاه کنم، تصادفاً جلد چهلم، سوره‌ی یوسف [بود]. انسان نگاه میکند، واقعاً سرشار از مطالب دانستنی‌ای است که میشد اینها را انسان ندیده بگیرد؛ مثلاً فرض کنید [اینکه] «رؤیا» چیست؛ حقیقت رؤیا، بحث درباره‌ی حقیقت رؤیا. همان سبک کاری که مرحوم آقای طباطبائی در المیزانانجام دادند تحت عنوان بحث فلسفی یا بحث مثلاً اجتماعی؛ منتها این، در سطح عظیمِ این تفسیر بزرگ، گسترده است؛ یعنی اگر فرض کنیم آن کاری که حالا نسبت به المیزانآن کار [انجام] شده، [مشابه آن] بنا باشد مباحث غیر تفسیری را از این کتاب استخراج کنند و جمع کنند، خودش یک دایرةالمعارف میشود؛ یک مجموعه‌ی بزرگی از معارف میشود که قابل استفاده است، در موضوعات مختلف، مثلاً فرض کنید به مناسبت یک کلمه در یک آیه.

و برای اینکه این استفاده خوب انجام بگیرد، به نظر من این تفسیر احتیاج دارد به یک فهرست فنّی کامل. من نمیدانم حالا در این زمینه کاری شده یا نه. تفسیر، فهرست لازم دارد؛ این تفسیر، فهرست فنّی لازم دارد تا هم موضوعات بیان بشود، هم ترتیب حروف با [ترتیب] الفبایی ملاحظه بشود که اگر انسان مثلاً فرض کنید که راجع به فلان موضوع میخواهد بداند در این تفسیر چه هست، بتواند بزودی پیدا کند آنها را و استفاده کند. بنابراین هم تفسیر است، هم به یک معنا دایرةالمعارف است. بنابراین انصافاً‌ تفسیر تسنیمجزو افتخارات شیعه است، جزو افتخارات حوزه است و ما خدا را شکر میکنیم بر اینکه این کار انجام گرفت.

من شنیده‌ام، بعضی از طولانی بودن تفسیر ــ هشتاد جلد بودن آن ــ گلایه‌مندند و میگفتند که این تفسیر را خوب است کوتاه کنیم، خلاصه کنیم. من به نظرم این کار نه ممکن است، نه جایز است. یعنی این کار، تفسیر را از آن هویّت خودش می‌اندازد . کتاب تفسیر ــ بخصوص با این تفصیل ــ کتابی نیست که انسان بخواهد از اوّل بنشیند تا آخر بخواند که انسان بگوید هشتاد جلد است، طولانی است نمیتوانیم بخوانیم؛ کتاب مرجع است؛ انسان یک آیه‌ای را میخواهد بفهمد، یک سوره‌ای را میخواهد بفهمد، یک موضوعی را میخواهد بفهمد، مراجعه میکند؛ این ۸۰ جلد باشد، ۱۰۰ جلد باشد، ۱۸۰ جلد باشد، فرقی نمیکند. بنابراین کوتاه کردن تفسیر [جایز نیست]. حالا امروز به نظرم به من گفتند که بنا است آن قسمتهای خلاصه‌ی تفسیری را که آن اوّل هر آیه ذکر شده، اینها را جمع کنند؛ خب یک چیزی خواهد شد امّا نه، به نظرم می‌آید اسم آقای جوادی و اسم تفسیر تسنیمرا با این کارها کوچک نکنیم؛ بگذاریم تفسیر همین‌طور به همین شکل باشد. منتها فهرست میخواهد، فهرست لازم دارد؛ تفسیر حتماً بدون فهرست کم‌استفاده خواهد شد؛ باید فهرست بشود. این هم راجع به مسئله‌ی تسنیم.

و امّا مقوله‌ی تفسیر قرآن در حوزه‌ها. انصافاً حوزه‌ها در این زمینه کم‌کارند؛ حوزه‌های مختلف ما، در طول زمان، خیلی کم‌کاری در این زمینه داشته‌اند. مجاهدت بزرگ را مرحوم آقای طباطبائی کرد که با اینکه هیچ معمول نبود، ایشان آمدند درس تفسیر شروع کردند و همین، مبدأ توجّه به قرآن و مفاهیم قرآنی و مانند اینها در حوزه شد. ایشان در مدرسه‌ی حجّتیّه [درس تفسیر داشتند]. بنده البتّه توفیق نداشتم که آن درس را بروم، [امّا] آقای جوادی آن وقت مدرسه‌ی حجّتیّه بودند، به نظرم میرفتند. یک عدّه‌ای میرفتند درس ایشان، لکن درس کوچکی بود؛ یعنی در مسجدِ مدرسه‌ی حجّتیّه، یک گروهی ــ شاید چهل پنجاه یا به نظرم سی چهل نفر ــ می‌نشستند، لکن شروع مهمّی بود؛ آقای طباطبائی (رضوان الله علیه) کار بزرگی را آغاز کرد و پایه‌گذاری کرد. قبل از ایشان، در حوزه‌ی قم هم خبری نبود، در حوزه‌ی نجف هم به طریق اولیٰ خبری نبود. در حوزه‌ی نجف، خب میدانید دیگر مرحوم بلاغی یک چیز مختصری و بعضی دیگر از آقایان یک چیز مختصری در این زمینه دارند؛ ولی آن کاری که توقّع میرود از یک حوزه‌ای که میخواهد علوم اسلام را بیان کند، اصلاً فاصله‌ی حوزه‌های ما با آن خیلی زیاد است.

نتیجه چه میشود؟ نتیجه این میشد که علمای بزرگ و معروف ما خیلی اوقات با مفاهیم قرآنی آشنایی نداشتند. من یکی از علمای خیلی خوب، مرد فاضل، ملّا و بسیار آدم خوب را می‌شناختم ــ زمان جوانی ما ــ ایشان میگفت ما نجف که بودیم، خب مشغول درس و بحث بودیم و مشغول کارهایمان بودیم و بنویس و بگو و تبادل کن و مباحثه کن و برو و بیا و مانند اینها؛ وقتی آمدیم از نجف به ایران، من تصادفاً تفسیر صافی [۲] را پیدا کردم ــ آن آقا میگفت ــ تفسیر صافیرا نگاه کردم، دیدم عجب مطالبی در این کتاب هست! حالا شما ببینید چقدر مطالب در تفسیر صافیوجود دارد که یک مجتهدِ ملّای سالها درس‌خوانده‌ی در نجف را متعجّب کند؛ وضع حوزه‌های ما این‌جوری بود.
بنده قبل از انقلاب، یک سروکار مختصری با کارهای قرآنی داشتم، به طلبه‌ها میگفتم؛ میگفتم وضع حوزه‌ی ما این‌جوری است که از «بدان‌ ایّدک الله» [۳] که شروع میکنیم تا وقتی اجازه‌ی اجتهاد میگیریم، در طول این سالها، میتوانیم حتّی یک بار احتیاج پیدا نکنیم به اینکه بلند شویم از روی طاقچه قرآن را برداریم نگاه کنیم! یعنی این درسهای ما هیچ سروکاری با قرآن ندارد، مگر همان مقداری که در کتاب ادبیّات، در مغنییا در سیوطیو مانند اینها، آیات قرآن هست؛ وَالّا نه در فقهمان، نه در ادبیّاتمان، نه در تحقیقات اصولی‌مان، احتیاجی به این پیدا نمیکنیم که بلند شویم قرآن را برداریم نگاه کنیم ببینیم مثلاً چه آیه‌ای در قرآن درباره‌ی این موضوع میشود پیدا کرد یا قرآن چه گفته! این عیب حوزه است.

خب، حالا راه افتاده ــ ایشان [۴] میگویند دویست درس تفسیر در حوزه هست! خیلی خوب است، این بسیار خوب است، یعنی یک مژده‌ای است؛ بنده این را نمیدانستم که الان دویست درس تفسیر در حوزه‌ی قم هست ــ منتها کاری کنید که این مراجعه‌ی به تفسیر و درس تفسیر یک فرهنگ باثبات بشود؛ [این کار] نقص شمرده نشود. یعنی ملّاییِ در فقه، یا حالا در درجه‌ی بعد، ملّاییِ در فلسفه که یک افتخار است، ملّاییِ در تفسیر هم به معنای ملّا شدن باشد، لااقل مثل ملّایی در فقه؛ یعنی این‌جوری باید باشد. حالا البتّه چون نظام زندگی انسان متوقّف به فقه است، بایستی در مورد فقه یک مقداری تعبیر انسان محترمانه‌تر باشد؛ لکن حالا مثلاً اصول با این طول و تفصیلی که دارد، یک نفری که ملّای در اصول است، یک رتبه‌ای در ذهنیّت عامّ حوزه‌ها دارد؛ آیا آن کسی هم که در تفسیر تسلّط دارد بر آیات قرآن و معانی آیات و مفاهیم آیات و اشارات آیات، همین اندازه در ذهنیّت عمومی‌حوزه ارج و قرب دارد؟ این را باید درست کرد.

مراجعات برادران اهل سنّت به قرآن خوب است، منتها آنها هم حالا یا بیش از تفسیر یا لااقل به قدر تفسیر، به مسائل حاشیه‌ای کم‌اهمّیّت قرآن پرداخته‌اند؛ چقدر کتاب در باب «وقف و ابتدا» در [قرائت] قرآن هست! مثلاً فرض بفرمایید چقدر کتاب در باب تجوید هست! و امثال اینها. مسائل قرآنی اینها نیست؛ مسئله‌ی قرآن، فهم آیات کریمه‌ی قرآن است که خب در این زمینه ما انصافاً کم‌کاریم و در شیعه این کار کم انجام گرفته؛ بحمدالله امروز این کار احیا شد. حالا خدا را شکر میکنیم که در این برهه، تفسیر تسنیمبه وجود آمد و مایه‌ی افتخار شد. میشود تفسیر تسنیمرا سر دست گرفت و نشان داد به دنیای اسلام که ما این را داریم.

یکی از کارها، ترجمه‌ی عربی تفسیر است که این کار هم لازم است. حالا اینکه اصل کار به فارسی نوشته بشود خب یک فلسفه‌ای داشته، عیبی هم ندارد، خوب است لکن دنیای اسلام امروز بیشتر با عربی آشنا هستند و نمیشود ما یک کتاب خوب را داشته باشیم و توقّع داشته باشیم که دنیای اسلام آن را بفهمد، بداند، بشناسد، لکن به زبان عربی نباشد؛ این توقّع درستی نیست. به نظر من یک گروهی، یک جمعی عرب‌زبان که زبان مادری‌شان عربی است و مسلّط به ادبیّات عربند، باید بنشینند این کتاب را بتدریج اگر تا حالا نشده [ترجمه کنند]. خیلی خوب. [۵] بله، این کار، کار لازمی‌است. اگر چنانچه کار، خوب از آب دربیاید، یعنی زبان، زبان خوبی برای مخاطب عربی باشد و بعضی از خصوصیّاتی که از لحاظ روانی مهم است، تفسیر، انتشارِ سریع پیدا خواهد کرد؛ یعنی در حوزه‌های عربی، این زود رواج پیدا خواهد کرد. مردمان صاحب فکر هم هستند [که استفاده میکنند].

مرحوم آشیخ‌هادی فضلی (رحمة الله ‌علیه) که ایشان از علمای عربستان بودند، به من گفت که الان در دانشگاه‌های حجاز، اساتید بزرگ حجاز، کتابهای فقهی شیعه را تهیّه میکنند و میخوانند؛ یعنی همینهایی که چاپ شده. تشکّر میکرد که [بر روی] اینها کار شده، تصحیح شده، چاپ شده. چون آخر کتاب ریاض [۶] را مثلاً به آن شکل قدیمی‌کسی رغبت نمیکند باز کند، امّا وقتی ریاضرا با این شکل فرض کنید که چاپ کردند، یا جواهر [۷] را مثلاً به این شکل درآوردند، طبعاً او علاقه‌مند میشود. ایشان میگفت که علاقه‌مند شده‌اند و به شیعه اعتقاد پیدا کرده‌اند. مرحوم آقای فضلی در دانشگاه هم تدریس داشت و میگفت اساتید بزرگ در عالم تسنّن در آنجایی که حالا ایشان تدریس میکرد ــ در دانشگاه‌های منطقه‌ی شرقیّه و غیر آنها ــ همه‌ مجذوبند. این کتاب آن‌جوری خواهد شد؛ یعنی اگر چنانچه یک ترجمه‌ی خوبی انجام بگیرد، این دست آنها برسد، دیگر رهایش نمیکنند؛ یعنی دست به دست خواهد گشت؛ در دنیای اسلام ان‌شاءالله میگردد.

تشکّر میکنیم از خداوند متعال که این توفیق را به آقای جوادی (دامت ‌برکاته) داد که ایشان این کار را انجام دادند؛ تشکّر میکنیم از آیت‌الله آقای جوادی که این زحمت را کشیدند؛ تشکّر میکنیم از شماها که دنباله‌ی این کار را گرفتید، تحقیق کردید و کار کردید. و ان‌شاءالله امیدواریم که همه،‌ اجر و ثواب دنیوی و اخروی خودتان را ببرید. سلام ما و تشکّر ما را هم خدمت ایشان برسانید.

والسّلام علیکم و رحمة ‌الله و برکاته

بازدید : 5
دوشنبه 5 اسفند 1403 زمان : 1:31
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

نورالأصفیاء
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی‌در پیامی‌به مناسبت برگزاری مراسم تشییع و تدفین مجاهد کبیر شهید سیّدحسن نصرالله و همچنین سیّدهاشم صفیّ‌الدّین با تجلیل از این دو شهید بزرگ مقاومت، تأکید کردند: دشمن بداند که مقاومت در برابر غصب و ظلم و استکبار، تمام‌شدنی نیست و تا رسیدن به سرمنزل مقصود ادامه خواهد یافت.
متن پیام رهبر انقلاب به این شرح است:

بسم الله الرّحمن الرّحیم

قال الله عزّ و جل: وَ لِلّٰهِ العِزَّةُ وَ لِرَسولِهِ وَ لِلمُؤمِنینَ وَ لٰکِنَّ المُنافِقینَ لا یَعلَمون. (۱)
مجاهد کبیر و زعیم پیشتاز مقاومت در منطقه، حضرت سیّدحسن نصرالله (اعلی الله مقامه)، اکنون در اوج عزّت است. بدن پاک او در سرزمین جهاد فی‌سبیل‌الله به خاک سپرده میشود، ولی روح و راه او هر روز سرافرازتر از پیش جلوه خواهد کرد ان‌شاءالله، و راه را به رهروان نشان خواهد داد.

دشمن بداند که مقاومت در برابر غصب و ظلم و استکبار، تمام‌شدنی نیست و تا رسیدن به سرمنزل مقصود ادامه خواهد یافت باذن‌الله.

نام نیک و چهره‌ی نورانی جناب سیّدهاشم صفیّ‌الدّین (رضوان الله علیه) نیز ستاره‌ی درخشان تاریخ این منطقه است. او یاور نزدیک و جزء جدانشدنی رهبری مقاومت در لبنان بود.

سلام خدا و بندگان صالحش بر این دو مجاهد سرافراز و بر دیگر مبارزان شجاع و فداکار که در برهه‌ی اخیر به شهادت رسیدند، و بر همه‌ی شهدای اسلام. و سلام ویژه‌ی من به شما فرزندان عزیزم، جوانان سلحشور لبنان.

سیّدعلی خامنه‌ای
۱۴۰۳/۱۲/۳


. سوره‌ی منافقون، بخشی از آیه‌ی ۸؛ «... و[لی] عزّت از آنِ خدا و از آنِ پیامبرِ او و از آنِ مؤمنان است، لیکن این دورویان نمیدانند.»

تعداد صفحات : 3

آمار سایت
  • کل مطالب : 33
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 13
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 24
  • بازدید کننده امروز : 17
  • باردید دیروز : 10
  • بازدید کننده دیروز : 8
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 96
  • بازدید ماه : 394
  • بازدید سال : 2249
  • بازدید کلی : 80697
  • کدهای اختصاصی