loading...

نورالأصفیاء

مسجدومجتمع فرهنگی،آموزشی وپژوهشی حضرت نورالأصفیاء عجل الله تعالی فرجه الشریف

بازدید : 6
دوشنبه 14 بهمن 1403 زمان : 17:51
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

نورالأصفیاء
رهبر معظم انقلاب اسلامی‌صبح امروز در دیدار اساتید، قاریان، و حافظان برتر شرکت‌کننده در چهل و یکمین دوره مسابقات بین‌المللی قرآن و قشرهایی از مردم، قرآن را معجزه جاودانه نبی مکرم اسلام خواندند و تأکید کردند: توکل حقیقی به پروردگار، هر امر محالی را هم محقق می‌کند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با تبریک میلاد اباعبدالله الحسین(ع)، استمرار اعجاز قرآنی و نبوی را برکت عظیمی‌برای انسان و عالم وجود برشمردند و گفتند: هنگام مراجعه و تلاوت قرآن باید توجه کامل داشت که با معجزه رسول خاتم روبه‌رو هستیم.

ایشان لفظ، نظم، مفاهیم، بیان سنت‌های الهی و همه چیز قرآن را معجزه خواندند و گفتند: اگر از این معجزه عظیم بهره‌گیری شود، همه مشکلات بشر برطرف می‌شود و زندگی جوامع بشری سامان می‌یابد.

رهبر انقلاب با اشاره به دسترسی اولیاء و علما و بزرگان به معارف بلند قرآنی، گفتند: برای آحاد بشر نیز همین تعابیر ظاهری و درس‌های مشهود قرآن راهگشاست.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در تبیین مفهوم قرآنی «توکل» گفتند: به فرموده کلام‌الله مجید، هرکس به خدا توکل کند خدا برای او کافی است؛ بنابراین اگر شروط توکل رعایت شود، این وعده الهی حتماً تحقق می‌یابد.

ایشان، اعتماد و یقین به وعده‌های صادق الهی را شرط ذهنی توکل خواندند و افزودند: باید بدون هیچ‌‌گونه سوءظن، یقین داشت که به اذن پروردگار، هر امر محالی ممکن خواهد شد.

رهبر انقلاب پیروزی مردم غزه بر رژیم صهیونیستی و رژیم آمریکا را نمونه‌ای از تحقق امر محال دانستند و گفتند: اگر گفته می‌شد مردم منطقه کوچک غزه با قدرت بزرگی مثل آمریکا می‌جنگند و بر آن پیروز می‌شوند، هیچکس باور نمی‌کرد اما این امر محال به اذن پروردگار محقق شد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای شرط دوم برای تحقق آیه «مَن یَتَوَکّل عَلی الله فَهُوَ حَسبُه» را حضور در میدان عمل برشمردند و گفتند: خداوند در هر کاری، بخشی را بر عهده انسان گذاشته است و اگر علاوه بر یقین ذهنی به وعده‌های پروردگار، این وظایف هم انجام شود، بدون تردید هر کاری حتی اگر محال باشد، ممکن خواهد شد.

ایشان با اشاره به رویارویی استکبار با بسیاری از ملت‌های دنیا و نه فقط ملت ایران، گفتند: فرق ملت ایران با دیگران این است که جرأت گفتن این واقعیت را دارد که آمریکا متجاوز، دروغگو، فریبکار و استعمارگر است و به هیچ اصلی از اصول انسانی پایبند نیست؛ بنابراین، «مرگ بر آمریکا» می‌گوید اما دیگران جرأت بیان این حقایق و ایستادگی در مقابل آمریکا و ادای سهم خود در مبارزه با استکبار را ندارند بنابراین به نتیجه‌ای هم نمی‌رسند.

رهبر انقلاب با تأکید بر ضرورت صبر و مجاهدت برای حصول نتیجه، صبر و تلاش ۴۶ ساله ملت ایران در مقابل صف‌آرایی همه مستکبرین جهان را باعث رشد همه‌جانبه کشور خواندند و افزودند: ملت ایران نه تنها در این رویارویی ضربه ندید بلکه در همه زمینه‌ها رشد و پیشرفت کرد.

ایشان تربیت هزاران جوان و نوجوان قاری و حافظ قرآن در سراسر کشور را نمونه‌ای از پیشرفت‌های معنوی کشور برشمردند و افزودند: در جهات مادی نیز کشور رشد کرده و کارهای گوناگون و بزرگی به دست جوانان انجام شده که این پیشرفت‌ها با توکل به پروردگار تا رسیدن ملت به نقطه اوج و مطلوب خود ادامه خواهد یافت.

در ابتدای این دیدار رئیس سازمان اوقاف و امور خیریه، گزارشی از برگزاری چهل و یکمین دوره مسابقات بین‌المللی قرآن کریم با حضور قاریانی از ۲۶ کشور اسلامی‌در مشهد مقدس بیان کرد.

برپایی دوره‌های حفظ و تلاوت، تفسیر و آموزش، مدیریت دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم و فعالیت‌های متنوع در زمینه ترویج معارف و فرهنگ قرآنی در کشور از محورهای گزارش حجت‌الاسلام والمسلمین خاموشی بود.

در این مراسم همچنین برخی شرکت‌کنندگان برتر مسابقات بین‌المللی اخیر قرآن کریم در مشهد مقدس، آقایان:
- سید محمد حسینی‌پور، نفر اول رشته قرائت
- استاد محمد علی جابین، داور بین‌المللی از کشور مصر
- محمد خاکپور، نفر اول رشته حفظ کل
- محمد حسین محمد، نفر دوم رشته قرائت از کشور مصر
- ‌هاشم روغنی، قاری ممتاز بین‌المللی
و جمعی از نوجوانان ممتاز قرآنی به قرائت فرازهایی از کلام‌الله مجید و اجرای ابتهال پرداختند.


https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif آنچه در ادامه در اختیار مخاطبان قرار میگیرد، «بسته‌های خبری» است که صرفاً جهت بازنشر سریع بیانات رهبر انقلاب اسلامی‌در رسانه KHAMENEI.IR و حساب‌های رسمی‌آن در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده و «متن کامل بیانات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای» طبق روال مرسوم، تا ساعاتی دیگر در این پایگاه در بخش «بیانات» منتشر خواهد شد.

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gifبخش‌هایی از بیانات رهبر انقلاب در این دیدار:


* ما هر وقت به قرآن مراجعه می‌کنیم توجه داشته باشیم که قرآن معجزه پیغمبر است. یعنی خدای متعال به وسیله قرآن اثبات نبوت نبی مکرم اسلام را کرده است، این خیلی مسئله مهمی‌ است.

قرآن همه چیزش معجزه است. لفظ قرآن معجزه است، نظم قرآن معجزه است، مفاهیم قرآن معجزه است، خبر قرآن از گذشته و آینده معجزه است، بیان قرآن از سنت‌های عالم وجود معجزه است، از بطون انسان خبر دادن معجزه است؛ همه چیز قرآن معجزه است. از این معجزه بزرگ باید ما بهره ببریم، استفاده کنیم. اگر از قرآن بهره ببریم زندگی بشر به سامان خواهد رسید، همه مشکلات برطرف خواهد شد.

* قرآن می‌فرماید که مثلا: «وَمَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ»؛ اگر به خدای متعال توکل کردید، یعنی تکیه کردید و اعتماد کردید، خدا کافی است برای شما. توکل به خدا و ترتب اثر بر توکل به خدا دارای یک شرط ذهنی است و یک شرط عملی و واقعی.

شرط ذهنی این است که شما اعتماد داشته باشید به صدق وعده الهی «وَمَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ قِیلًا»؛ این را معتقد باشید. معتقد باشید که وعده الهی، وعده صادق و قاطع، این جزو زمینه‌های ذهنی توکل است. این نباشد توکل پیدا نمیشود. لذا شما ملاحظه میکنید خدای متعال مذمت می‌کند کسانی که سوءظن به خدا دارند «الظَّانِّینَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوْءِ عَلَیْهِمْ دَائِرَةُ السَّوْءِ وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ وَلَعَنَهُمْ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ وَسَاءَتْ مَصِیرًا».

* یک شرط ذهنی توکل این است که یقین داشته باشیم با اذن خدا محال، می‌شود ممکن. چیزی که به نظر محال میرسد، این می‌شود ممکن. این را یقین داشته باشید.

«کَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلِیلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً کَثِیرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ»؛ عده کمی‌می‌توانند بر عده‌ی زیادی پیروز بشوند باذن‌الله. «فَهَزَمُوهُمْ بِإِذْنِ اللَّهِ»؛ یک گروه کمی‌دور و بر طالوت توانستند باذن‌الله غلبه پیدا کنند بر یک دشمن گردن کلفت.

یعنی باذن‌الله غزه غلبه پیدا می‌کند بر رژیم صهیونیستی و رژیم آمریکا! این است دیگر؛ محال نبود؟ اگر به شما میگفتند که بناست غزه یک وجبی با قدرت بزرگی مثل قدرت نظامی‌آمریکا مواجه بشود، روبرو بشود و با هم بجنگند و غزه غلبه کند بر او، شما باور می‌کردید؟ باور نمی‌کردید؛ این جزو محالات است اما باذن‌الله این کار ممکن است. بایستی این را بدانیم که همه محالات موجود عالم با اذن الهی، با اراده الهی قابل تحقق و ممکن است.

بازدید : 13
دوشنبه 14 بهمن 1403 زمان : 17:51
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

نورالأصفیاء
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:

یا ، یا ، ، یا ، ، ،

، ،
،
																				
،
،

، ، ،

برچسب ها
بازدید : 11
دوشنبه 14 بهمن 1403 زمان : 17:51
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

بازدید : 13
چهارشنبه 9 بهمن 1403 زمان : 18:21
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

نورالأصفیاء
در سالروز بعثت پیامبر اسلام حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله صبح امروز رؤسای سه قوه و جمعی از مسئولان نظام، سفرای کشورهای اسلامی‌و قشرهای مختلف مردم با حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی‌دیدار کردند.

رهبر انقلاب در این دیدار بعثت را جریانی مستمر و همیشگی و مهمترین درس آن برای جوامع بشری بویژه مسلمانان را بکارگیری عقل و ایمان به منظور ایجاد تحول فکری و ادراکی دانستند و تأکید کردند: در دوره کنونی، جریان مقاومت که از پیروزی انقلاب اسلامی‌آغاز شد، جلوه‌ای از بعثت است که با بکارگیری عقل و ایمان توانست ملت‌های مسلمان و حتی غیر مسلمانان را بیدار کند و به زانو در آمدن رژیم صهیونیستی در مقابل غزه و لبنان نتیجه همان مقاومت است.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با تبریک عید مبعث به ملت ایران و امت اسلامی‌و همه آزادی‌خواهان و آزادگان جهان، تقارن این عید با ماه بهمن یعنی ماه پیروزی انقلاب اسلامیِ برخاسته از جریان بعثت را گرامی‌داشتند و گفتند: بعثت یکی از بزرگ‌ترین و برترین رخدادهای تاریخ بشریت است چرا که با ایجاد تحول عظیم فکری و ادراکی، تحولی عظیم و بی‌نظیر در مردم آن دوره و ادوار پس از آن ایجاد کرد.

ایشان ابزار پیامبران برای ایجاد تحول در جوامع بشری را دو عنصر عقل و ایمان خواندند و افزودند: پیامبران با بیدار کردن عقل و ایمان موجود در درون انسان‌ها، به بشر برای یافتن راه رشد و صراط مستقیم کمک می‌کنند و علت تأکید مکرر قرآن بر تفکر، تعقل و تدبر همین مسئله است.

رهبر انقلاب، ایمان و رکن اصلی آن یعنی توحید را شاکله جهان‌بینی اسلامی‌و پایه تشکیل جامعه اسلامی‌خواندند و خاطر نشان کردند: بعثت حادثه‌ای دفعی و مخصوص یک روز نیست بلکه جریانی مستمر و همیشگی است که به شرط بکارگیری عقل و ایمان، می‌توان از برکات و درس‌های آن در همه دوره‌ها برای ایجاد تحول فکری و عملی و اصلاح مشکلات استفاده کرد.

ایشان یکی از پیام‌های مهم بعثت برای همه دولتها و ملتهای مسلمان را باور به حقیقتِ «از آنِ خدا دانستن عزت» خواندند و گفتند: با برخورداری از عزت الهی، هیچ دشمن و عامل بیگانه‌ای قادر به اثرگذاری منفی در هیچ از یک ساحت‌های روحی و جسمی‌نخواهد بود.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای نگاه عقلانی به حوادث امروز دنیا را برای همه بخصوص مسئولان ایران بزرگ و اسلامی‌ضروری برشمردند و در تبیین رویکرد استعمار برای غارت جوامع بشری گفتند: تاریخ استعمار نشان‌دهنده سه مرحله‌ی «غارت منابع طبیعی»، «غارت فرهنگی و تخریب فرهنگ‌های اصیل» و «غارت و تصرف هویت ملی و دینیِ» ملت‌ها است و امروز نیز دستگاههای قدرتمند و شیطانی عالم در حال تحمیل هر سه مرحله استعمار علیه ملت‌ها هستند.

ایشان دولت آمریکا را در رأس قدرتهای استکباری و استعمارگر و دولتی تحت نفوذ قدرتمندان مالی جهان خواندند و افزودند: کارتل‌های بزرگ مالی هر روز به شیوه‌ای برای تغییر هویت و مصالح ملت‌ها و گسترش نفوذ استعماری خود در حال نقشه کشیدن هستند و به تعبیر قرآن، هر چه شما را دچار مشکل کند آنها می‌پسندند.

رهبر انقلاب با اشاره به آیاتی از قرآن کریم که بغض و کینه دشمنان اسلام را بزرگ‌تر از آنچه بر زبان و رفتار آنها جاری است می‌داند، گفتند: اینکه نمایندگان کنگره آمریکا برای قاتل و عامل تکه تکه کردن هزاران کودک کف می‌زنند و او را تشویق می‌کنند و یا به کاپیتان ناو آمریکایی که هواپیمای مسافربری ایران با ۳۰۰ سرنشین را سرنگون کرد مدال تشویقی می‌دهند، نمونه‌هایی از باطن خبیث و دشمنی‌ها و کینه‌های آنها است که پشت لبخندهای دیپلماسی پنهان است و باید در مقابل این حقایق، چشمان خود را باز کنیم و به تعبیر قرآن، به دنبال دوستی پنهانی با آنها نباشیم.

ایشان با تأکید بر ضرورت هوشیاری در مواجهات جهانی، تأکید کردند: باید مراقب باشیم که با چه کسی مواجهیم و با چه کسی معامله می‌کنیم و حرف می‌زنیم.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، جریان مقاومت در دوره کنونی را رشحه‌ای از بعثت نبوی و برخاسته از انقلاب اسلامی‌ایران خواندند و با اشاره به پیروزی شگفت‌انگیز غزه گفتند: این منطقه کوچک و محدود توانست رژیم تا دندان مسلح صهیونیستی و متکی به پشتیبانی کامل آمریکا را به زانو درآورد و این پیروزی ناشی از بکار بستن عقل و ایمان و دل بستن به خدا و اعتقاد به عزت الهی است.

ایشان ایستادگی حزب‌الله سرافراز با وجود خسارت از دست دادن شهید نصرالله را نمونه‌ای دیگر از جلوه‌های درخشان مقاومت در عصر حاضر برشمردند و افزودند: مگر چند انسان بزرگ در دنیا در حد و اندازه سیدحسن نصرالله وجود دارد؟ با از دست رفتن چنین شخصیتی و در حالی که دوست و دشمن خیال کردند کار حزب‌الله تمام شد، حزب‌الله نشان داد نه تنها پایان نیافته است بلکه در مواردی با انگیزه بیشتر در مقابل رژیم صهیونیستی ایستادگی کرد.

در ابتدای این دیدار آقای پزشکیان رئیس جمهور، هدف بعثت انبیاء را اقامه حق و عدالت برای از بین بردن اختلافات و درگیری‌ها برشمرد و با اشاره به نخستین اقدام پیامبر اکرم پس از هجرت به مدینه برای ایجاد پیمان برادری میان قبائلِ دارای اختلاف دیرینه گفت: امروز بیش از همیشه ایران، جوامع اسلامی‌و همه ملل به پایبندی به این نگاه احتیاج دارند.

آقای پزشکیان در پایان با اشاره به جنایات قدرتها و ریختن خون مسلمانان و کودکان به بهانه‌های مختلف، خاطرنشان کرد: با وحدت و انسجام مسلمانان، زمینه تحقق عدالت فراهم و خواب ستمکاران برای تداوم جنگ و خونریزی آشفته خواهد شد.

https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif آنچه در ادامه در اختیار مخاطبان قرار میگیرد، «بسته‌های خبری» است که صرفاً جهت بازنشر سریع بیانات رهبر انقلاب اسلامی‌در رسانه KHAMENEI.IR و حساب‌های رسمی‌آن در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده و «متن کامل بیانات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای» طبق روال مرسوم، تا ساعاتی دیگر در این پایگاه در بخش «بیانات» منتشر خواهد شد.

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gifبخش‌هایی از بیانات رهبر انقلاب در این دیدار:


* تبریک عرض می‌کنم عید سعید مبعث را به شما حضار محترم، به همه ملت ایران، به همه امت بزرگ اسلامی‌و به همه آزادی‌خواهان و آزادگان عالم. مبعث پیغمبر اکرم برای آزادگان عالم هم حقیقتاً عید است.

امسال عید مبعث با بهمنِ پیروز همزمان شده امیدواریم که جریان بهمن، جریان انقلاب اسلامی، حرکتی که ما داریم می‌کنیم و نیت بنیانگذار این حرکت تبعیت از پیغمبر و بعثت بوده است، ان‌شاءالله در همین طریق ادامه پیدا کند و راه خودش را پیش ببرد.

* این جریان -جریان دین، جریان بعثت- یک جریان مستمر و همیشگی است. همیشگی‌ست یعنی چه؟ یعنی در همه دوره‌ها می‌شود از برکات بعثت استفاده کرد.

یعنی همان تحولی که در اول بعثت به وجود آمد و خود نبی مکرم اسلام سینه سپر کرد و آمد وسط میدان و کارها را با آن تلاش غیرقابل توصیف، خودش انجام داد، این در همه زمان‌ها به تناسب- تناسب انسان‌ها، با تفاوت ما با آن قله عظیم- ممکن است منتها شرطش چیست؟ شرطش این است که آن دو عاملی را که آن بزرگوار در اختیار گرفت و به کار برد، به کار ببریم: یعنی عقل و ایمان.

اگر عقل و ایمان را ما به کار بیندازیم بعثت به وجود می‌آید، تحرک به وجود می‌اید، تحول به وجود می‌آید. تحول در ذهن، تحول در واقعیتِ زندگی را به وجود می‌آورد، مشکلات برطرف می‌شود، اصلاح می‌شود. درسی که باید از بعثت بگیریم این است.

بازدید : 16
چهارشنبه 9 بهمن 1403 زمان : 18:21
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

نورالأصفیاء
پیامبر اسلام، پیش از آن که مبعوث گردد، بر راه حق بود و هیچگاه پاکی ذاتی خود را به زخارف و ظواهر فریبنده‌ی دنیا نیالود. همیشه بر حق بود و پیروی از حق می‌نمود، و هرگز دچار گمراهی‌هایی که قومش دچار آن بودند نشد، راه خود را یافته و پیوسته تحت عنایت حضرت حق بود.
ابن ابی الحدید در ذیل خطبه قاصعه احادیثی آورده است. از جمله روایتی را از امام محمدباقر(علیه السلام) آورده است. «حضرت در پاسخ این آیه که از ایشان سؤال شد: «عَالِمُ الْغَیْبِ فَلاَ یُظْهِرُ عَلَى غَیْبِهِ أَحَداً * إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ یَسْلُکُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً»(1) فرمود: خداوند فرشتگانی را بر انبیا می‌گمارد، تا آنچه را که انجام می‌دهد آمار گیرند و گزارش دهند. و بر پیامبر اسلام فرشته‌‌‌ای گمارد که والاترین فرشته‌ها بود. از همان زمان که از شیر بازگرفته شد او را به نیکی‌ها و اخلاق پسندیده رهنمون می‌کرد و از زشتی‌ها و کردارهای ناپسند او را باز می‌داشت و همو بود که ندا می‌داد «السلام علیک یا محمّد یا رسول الله» آنگاه که جوانی بیش نبود و هنوز به درجه نبوّت نائل نگشته بود، از همه سوی او را می‌خواندند و مخاطبش قرار می‌دادند، اما هرچه می‌نگریست کسی را نمی‌دید»(2).
ابوجعفر طبری در تاریخ از محمّد بن حنیفه از پدرش علی(علیه السلام) روایت می‌کند که حضرت فرمود: «از رسول خدا شنیدم، می‌گفت: هرگز قصد آنچه را که اهل جاهلیت انجام می‌دادند نکردم جز دوبار، که پس از آن هرگز قصد کار ناشایستی نکردم.
بار اوّل، زمانی بود که گوسفندهای خود را به پسر بچّه‌‌‌ای سپردم و آهنگ شهر مکّه نمودم. به اوّلین خانه که رسیدم، صدای آواز و نِیْ شنیدم، خواستم بنشینم و گوش فرادهم که گوشهایم سنگین گشت و خواب بر من غالب گشت. وقتی بیدار شدم آفتاب مرا گرفته بود. آنگاه بازگشتم، دوستم گفت چه کردی؟ گفتم هیچ! سرگذشت خود را به وی بازگو کردم.
و دیگری، شبی بود که به همان ترتیب به آن کار قصد کردم که همان شیوه‌ی بار اوّل تکرار شد، و آفتاب مرا بیدار نمود، بازگشته و سرگذشت خودم را برای دوستم بازگو نمودم. پس از این دوبار هرگز آهنگ کار ناشایستی نکردم تا آنگاه که خداوند مرا به رسالت مبعوث نمود»(3).
روایات در این زمینه زیاد است که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) پیوسته از همان دوران جاهلیّت عرب هیچگاه گرد هیچ زشتی نگشت و در میان قوم خود به انسانی پاک مشهور گشت. و به هیچ وجه دروغ نمی‌گفت و دست و گوش و چشم او در هر حال خیانت نمی‌کرد. به این جهت به نام «محمّد امین» (صلی الله علیه و آله و سلم) معروف گشت.
از خود حضرت نیز روایتی است که این را نوع سیره نویسان (تقریباً همه‌ی آنها) نوشته اند و آن این است که:
«پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌فرماید: کودکی بیش نبودم که در همسایگی خانه ما- چون حضرت در خانه ابوطالب زندگی می‌کرد و تحت کفالت او قرار داشت- خانه‌‌‌ای را می‌ساختند که خاک و سنگ زیاد آن جا انباشته شده بود، و من هم مثل سایر کودکان در این خاکها بازی می‌کردم. بازی ما به این شکل بود که دامنهای خود را ازخاک پُر می‌کردیم، از این جا به آن جا می‌پریدیم. من در یکی از بازیها دامن خود را پُر از خاک کردم و دامن خود را مقداری بالا بردم که نزدیک بود عورتم پیدا شود در این هنگام صدایی از آسمان از بالای سر شنیدم که می‌گفت: «یا محمّد ارفع ثوبک» یا «ارفع اِزارک» یعنی دامنت را رها کن. حضرت فرمود: سرم را بلند کردم ببینم که کیست تأنّی کردم که ناگاه دست محکمی‌به من اصابت کرد و من به روی، در خاک افتادم و دامنم رها شد. از آن پس دیگر گِرد این جور سرگرمیها هم نگشتم».(4)
اذعان حضرت، این معنی را ثابت می‌کند که وجود مبارکش از روز اوّل تا این حد تحت مراقبت و نظارت آسمانی و الهی بودند و از همان طفولیّت در جامعه‌ی خود- جامعه‌ی عرب بدوی که غرق در گناه و شرک بودند-یک انسانی کاملاً منزّه به بار آید که به هیچ گناهی آلوده نگردد.
با توجه به این که پیامبر بعد از بعثت، در ادراک و عقل و شعور به کمال رسید-چون در سیر تکاملی از لحاظ طبیعت و ظاهر مثل سایر انسانها بود- منتهی پیش از آن نیز پیوسته عقل و هوش و فراست خودش را به کار می‌انداخت و رفتار و کردارش منطقی و حساب شده بود.
در سیره ابن اسحاق آمده است:
«فَشَبَّ رَسُولُ الله (صلی الله علیه و آله و سلم) تِکْلَؤُهُ اللهُ وَ یَحْفَظُهُ وَ یَحُوطُهُ مِنْ اَقْذارِ الْجاهِلیَّةِ وَ معایِبِها لِما یُریدُ بِهِ مِنْ کَرامَتِهِ وَ رسالتةِ حَتّی بَلَغَ اِنْ کانَ رَجُلاً اَفْضَلَ قَوْمِهِ مُرَوَّةً، وَ اَحْسَنَهُمْ خُلْقاً، وَ اَکْرَمَهُمْ حَسَباً، وَ اَحْسَنَهُمْ جَواراً، وَ اَعْظَمَهُمْ حِلْماً، وَ اَصْدَقَهُمْ حدیثاً، وَ اعْظَمَهُمْ اَمانةً، وَ اَبْعَدَ هُمْ عَنِ الفَحشِ وَ الْاَخْلاقِ الَّتی تَدنس الرّجال، تنزهاً او تکرماً حتّی مَااسمُهُ فِی قَوْمِهِ اِلّا الْاَمین؛ لَما جَمَعَ الله (عز وجل) فیه مِنَ الاُمُورِ الصالحةِ»(5).
«خداوند همواره از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) در برابر زشتی‌ها و پلیدیهای جاهلیّت حراست می‌نمود، تا زمانی که اراده کرد به او کراهت و رسالت و نبوّت بزرگی بخشد و مرد نیرومند شد؛ و از لحاظ مردانگی، به بالاترین و بافضیلت ترین افراد قوم خود تبدیل شد. و در بین قوم و عشیره خویش بهترین خُلق و خوی، در حسب و نسب، کریم ترین، در امور اجتماعی، بهترین همسایه، بالاترین بردباری و شکیبایی، راستگوترین افراد، در امانتداری نیز بالا دست نداشت. و خلاصه، از نظر پاکی از همه‌ی آلودگیها، دورترین کس نسبت به آنچه مردان را به زشتی و آلودگی سوق می‌داد، بود. پاکی او به حدّی بود که در میان قوم خود به «امین» لقب گرفت، چون خداوند تمام صفات نیک را در آن جمع کرده بود».
این، روحیّات اخلاقی و سیره پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) قبل از بعثت بود که در روایات به آن اشاره شده بود.

دلائل منکرین عصمت پیامبراسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) قبل از بعثت

دلیل اوّل: آیه شریفه «ضَالّاً فَهَدی»

«أَ لَمْ یَجِدْکَ یَتِیماً فَآوَى‌ * وَ وَجَدَکَ ضَالاًّ فَهَدَى‌ * وَ وَجَدَکَ عَائِلاً فَأَغْنَى»(6).
«آیا ترا یتیم و بی سرپرست نیافت سپس سرپرستی داد، و ترا گمشده یافت و هدایت کرد، و تو را فقیر یافت و بی نیاز نمود».
شبهه‌‌‌ای که از این آیه شده این است که: خداوند به پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) خطاب می‌کند که ما تو را گمراه یافتیم سپس هدایت کردیم یعنی سابق بر آن در گمراهی بوده که هدایت شد. مقصود از این گمراهی چیست؟
جواب: مقصود از گمراهی یک حالت سرگردانی که برای انسان در پهنای زندگی عارض می‌شود، است. انسان فطرةً در زندگی به دنبال راهنماست. چون بالفطره احساس می‌کند به عنایت خدای سبحان نیاز دارد و از جانب حق تعالی باید دستگیری بشود. این گمراهی میل و عطش فطری است؛ که اگر در نهاد انسان عشق و رغبتی به هدایت نبود پاشیدن بذر سلامت و سعادت در انسان بی ثمر بود. همیشه عرضه مقابل تقاضا است اگر تقاضا و خواستار سلامت و هدایت وجود نداشت، عرضه آن چیز عبث است، اما انسان چه وقت تقاضامند عنایت پروردگار است؟ چه وقت در راه تکامل قدم برمی‌دارد و جدّیت می‌کند؟ آن وقتی که بشر خود را ناقص و محتاج ببیند، آن وقت است که به دنبال راهنما می‌رود.
پس این که پیامبر «ضال» بود، معنایش این است که پیامبر دارای سرشتی مثل سایر مردم و در حدّ مردم بود، با عقل و هوشیاری و هوشمندی چون دیگران. امّا او یک صفت بارزتری نیز در نهادش داشت که در جستجوی آن دست به کار شد، و آن رانمی‌دید مگر در گرو عنایت خاصّ حق تعالی تا شامل او گردد.
پس سرگردانی و حیرت در پهنای زندگی ممکن است برای هر انسان هوشمندی پدید آید. مگر نه این است که خداوند پیوسته ناظر بر رفتار و کردار و پندار مؤمنان است تا گرایش به گمراهی در آنان نزج نگیرد؟ این کدام گمراهی است؟ انسان بسان یک کودک خردسالی است که اگر توجّه مربّی همواره بالای سرش نباشد انتظار لغزش در او آنی پس آنی می‌رود همان طور که انسان تا عنایت الهی نباشد مراتب سیر تکاملی را نمی‌تواند طی کند.
«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی هَدَانَا لِهذَا وَ مَا کُنَّا لِنَهْتَدِیَ لَوْ لاَ أَنْ هَدَانَا اللَّهُ»(7).
«ستایش خدایی را که ما را بر این مقام رهنمایی کرد که اگر هدایت و لطف الهی نبود ما خودبخود به این مقام راه نمی‌یافتیم».
پس مقصود از ضلالت، حیرت و سرگردانی در عرصه زندگی است که در جستجوی راهنمای حقیقی است؛ آنگاه خود را به راهنما عرضه می‌کند، آن را می‌پذیرد، یعنی اگر ما این دین و شریعت و آیین و عنایت را به تو نمی‌دادیم، تو در پی آن بودی و ما به تو رهنمون گشتیم.
همین تعبیر «ضالّ» در قرآن در رابطه با حضرت موسی(علیه السلام) آمده است. وقتی حضرت موسی(علیه السلام) آن مرد قبطی و فرعونی را به قتل رساند؛ بعد از کسب مقام رسالت، پیش فرعون رفت و فرعون را به دین جدیدی دعوت نمود، فرعون گذشته حضرت موسی(علیه السلام) را یادآور شد و جریان قتل قبطی را به میان آورد، که حضرت موسی(علیه السلام) در جواب او فرمود:
«قَالَ فَعَلْتُهَا إِذاً وَ أَنَا مِنَ الضَّالِّینَ‌»(8).
«وقتی که من آن (قتل قبطی) را انجام دادم گمراه بودم».
گمراهی در اینجا نیز به معنای حیرت زده و سرگردان است. به این معنا که وقتی آن قتل را انجام دادم شخصی سرگردان بودم که در پی نور الهی و هدایت بودم که هنوز آن نور که نور نبوّت بود در من پرتو نیفکنده بود.
و شاهد ما دنبال کلام حضرت موسی است که می‌فرماید:
«فَفَرَرْتُ مِنْکُمْ لَمَّا خِفْتُکُمْ فَوَهَبَ لِی رَبِّی حُکْماً وَ جَعَلَنِی مِنَ الْمُرْسَلِینَ‌»(9).
«از ترس شما فرار کردم تا آن که خدای من مرا علم و حکمت عطا فرمود و از پیغمبران خود قرار داد».

دلیل دوّم: آیه شریفه «ما کُنتَ تَدْرِی مَا الْکِتابُ وَ لَا الاِیمانُ»

«وَ کَذلِکَ أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنَا مَا کُنْتَ تَدْرِی مَا الْکِتَابُ وَ لاَ الْإِیمَانُ وَ لکِنْ جَعَلْنَاهُ نُوراً نَهْدِی بِهِ مَنْ نَشَاءُ مِنْ عِبَادِنَا وَ إِنَّکَ لَتَهْدِی إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ‌»(10).
«ما روح خود را بفرمان خویش برای وحی به تو فرستادیم که قبل از آن نمی‌دانستی که قرآن و راه ایمان و شرع کدام است و لکن ما آن کتاب و شرع را نور گردانیدیم که هر کس از بندگان خود را بخواهیم به آن نور هدایت می‌بخشیم و اینک تو خلق را به راه راست، هدایت خواهی کرد».
عدّه ای-نعوذ بالله-این آیه را دلیل کافر بودن رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) قبل از بعثت دانسته اند، و گفته اند: حق تعالی می‌فرماید ما بر تو روح فرستادیم، و تو در آن حدّی نبودی که بدانی کتاب و ایمان چیست؟
از مطالب گذشته جواب شبهه فوق روشن شده و آن این که اگر «لولا اَنْ هَدانَا الله» هدایت ما نبود. البته چنین است، چون هیچکس بدون عنایت الهی از خود چیزی نخواهد داشت که عرضه کند و بدون اذن حضرت حق قادر نیست اظهار وجود و فضل کند. و خداوند است که فضل و عنایت خود را شامل حال انسانها قرار می‌دهد و آنها را هدایت می‌کند.
پس مقصود از «ما کُنتَ تَدْرِی مَا الْکِتابُ وَ لَا الاِیمانُ» این است که اگر هدایت ما نبود شما چیزی از خود نداشتید. چون سرآغاز فلسفه وجودی و قدرت شما را نور ما تشکیل می‌دهد و ما بودیم که نور هدایت را در قلب کسی که خواهان آن بودیم، قرار دادیم و به راه آوردیم.

دلیل سوّم: مراد از «لَمِنَ الغافِلینَ»

«نَحْنُ نَقُصُّ عَلَیْکَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ بِمَا أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ هذَا الْقُرْآنَ وَ إِنْ کُنْتَ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الْغَافِلِینَ‌» (11)
«ما بهترین حکایات را با وحی بر تو می‌گوییم و هرچند پیش از این وحی، از آن آگاه نبودی».
شبهه‌‌‌ای که در این آیه شده این است که: مراد از «لَمِنَ الغَافِلینَ» چیست؟ و خواستند بگویند که پیامبر نیز جزء گمراهان حقیقی مانند قومش بوده است.
جواب: این آیه این مطلب را در بر ندارد. قرآن کتابی است که بیشترین پیامهای اجرایی و غیر آن را به صورت داستان و قصّه به پیامبران خود منتقل می‌کند. پیامبر اسلام نیز از این قاعده مستثنی نیست و همانند دیگر رسولان از جنس بشر بوده و قوای دِماغی حضرت منهای آیات قرآن، در یک سطح مساوی با سایر آحاد بشر می‌باشد؛ که برخی از مسائل اخلاقی و علمی‌را به خودی خود می‌فهمد، امّا اضافه بر آن را از سوی خداوند به تفصیل در مقام نبوّت دریافت می‌کند.
پس خداوند به نوع بشر این عنایت را دارد همچنین به پیام آوران الهی. همان طور که فرزندان آدم قادر نیستند تمام دانستنیهای عالم را دریابند پیامبران هم چنین بودند، ولی به محض این که از سوی خدا برگزیده شدند، بسیاری از نادانسته‌ها را آموختند. بر این مبنا جا دارد که بگوییم رسولان حق غافل بودند تا زمانی که مورد عنایت حق تعالی قرار گرفتند. پس اینان گمراه و یا در کیش پدرانشان نبودند و یا از جایی به دست نمی‌آید که اینان قبل از رسالت بی بیراهه بودند.

شریعت پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) قبل از بعثت

نظر علما و دانشمندان شیعه و اهل سنت راجع به اینکه پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) قبل از بعثت به چه دین و آیینی تعبد داشته اند، مختلف است.

دیدگاه اوّل:

گروهی به استناد ظاهر آیه شریفه «ما کُنتَ تَدْرِی مَا الْکِتابُ وَ لَا الاِیمانُ»، می‌گویند پیامبر قبل از بعثت، ایمان به خدا نداشته و موحد نبوده است و همچنین به استناد آیه شریفه «وَ وَجَدَک ضالّاً فَهَدی» گفته اند: پیامبر قبل از بعثت در ضلالت و گمراهی و کفر به سر می‌برده است. این دو آیه در مبحث قبل توضیح داده شد.

دیدگاه دوم:

این گروه معتقدند که پیامبر قبل از بعثت، ایمان به خدا داشته اند و موحّد بوده اند ولی تابع هیچ شریعتی از شرایع گذشته نبوده اند، بلکه به تکلیف خود عمل می‌نموده اند. چنان که شیخ طوسی در «عدة الاصول»، علامه طباطبایی در «المیزان»، مرحوم طبرسی در «مجمع البیان»، علامه مجلسی در «بحارالانوار»، علّامه حلّی، سید مرتضی در «الذریعه» و از دانشمندان اهل سنّت، زمخشری در تفسیر «الکشاف»، امام فخررازی در تفسیر «کبیر» و ابن ابی الحدید معتزلی در «شرح نهج البلاغه» قائل به این قول شده اند. محکم ترین دلیلشان این است که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) بر تمام انبیاء برتری داشته و افضل از آنان است و از نظر عقل تبعیت کردن افضل از مفضول صحیح نیست.(12)
علامه حلّی در این باره می‌گوید:
«هَلْ کانَ رَسُولُ اللهِ مُتَعَبّداً بِشَریعَةٍ مِنْ شَرایِعِ الاَنْبیاءِ قَبْلَهُ».‌ «آیا پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) متعبّد به شریعتی از شرایع انبیاء قبل از خود بود؟» در پاسخ پرسش خود می‌گوید: «لایمکن» ممکن نیست که پیامبر اسلام پیرو شریعتی از شرایع سابق باشد؛ چون اگر پیامبر افضل انبیاست، و به شریعتی از شرایع پای بند باشد، لازمه این معنا این خواهد بود که پیامبر افضل است و از مفضول- که دین‌های موجود عصر خود باشد- تبعیّت کرده، حال آن که این نشاید. پس نتیجه می‌گیریم، حضرت رسول نه تابع دین ابراهیم بود، نه تابع دین نوح، نه شریعت موسی و نه تابع شریعت عیسی(علیه السلام)، بلکه به شریعت اسلام که شریعت خودش بود متعبّد و مقیّد بود. منتهی قبل از این که اسلام ظهور پیدا کند و رسول خدا از جایگاه رسالت و بعثت مأمور به تبلیغ شود، تمامی‌دانستنیهای بایسته مندرج در اسلام، بر حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) الهام شده بود. حضرت محمّد مصطفی(صلی الله علیه و آله و سلم) اصول اسلام را قبل از بعثت می‌دانست و به شریعت خودش عمل می‌کرد».
این حرف از سوی این آقایان مطرح شده است، امّا دلیل قانع کننده‌‌‌ای جز همین که نباید افضل از مفضول متابعت کند به دست نداده اند.

دیدگاه سوم:

عدّه‌‌‌ای از محقّقان بر این عقیده اند که: پیش از این که اسلام به عنوان دین و شریعت نو مطرح شود پیامبر اسلام همچنان تابع شرایع گذشته بود. قاعدتاً پیامبر اسلام مثل سایر مردم جهان باید از شریعتی که زنده است پیروی کند. زیرا پیروی از شریعت، پیروی از آورنده شریعت نیست بلکه پیروی از صاحب شریعت، یعنی خداست. یعنی این جور نیست که بگوییم حضرت ابراهیم، حضرت عیسی(علیه السلام) و حضرت موسی(علیه السلام) متبوع بودند و اصل، و پیامبر اسلام تابع.
آنهایی که معتقدند پیامبر گرامی‌اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) پیرو یکی از ادیان سابق بوده به چهار گروه تقسیم می‌گردند:
بعضی می‌گویند: رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) تابع دین نوح بود، برخی گویند تابع دین ابراهیم، و برخی دیگر معتقدند که تابع دین موسی و گروهی تابع دین عیسی به حساب می‌آورند. و همه برای ایده خود دلیل دارند، ولی سرآمد همه دیدگاهها که نظر محقّقان باشد، قائلند که پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) تابع دین ابراهیم (علیه السلام) بوده است، چون دین ابراهیم اُمّ الادیان است، و خدا نیز صاحب همه آنها، دلیل آن آیاتی است که این نظریه را مورد تأیید خود قرار می‌دهند. از جمله:
«وَ قَالُوا کُونُوا هُوداً أَوْ نَصَارَى تَهْتَدُوا قُلْ بَلْ مِلَّةَ إِبْرَاهِیمَ حَنِیفاً وَ مَا کَانَ مِنَ الْمُشْرِکِینَ‌»(13).
«جمعی گفتند: نصرانی شوید تا هدایت یابید. برخی گفتند: یهودی شوید تا راه نجات پیدا کنید. (لکن خدا به پیامبرش می‌گوید:) بگو، نه! ما ابراهیمی‌می‌شویم و از آئین خالص ابراهیم(علیه السلام) پیروی می‌کنیم، و او هرگز از مشرکان نبود».
لذا خدا به پیامبرش رهنمود می‌دهد،‌‌‌ای رسول ما اعلان کن و بگو: ما مسلمانان دلداده ابراهیم و پیرو ملّت او هستیم. «وَ مَا کانَ مِنَ المُشْرِکینَ» و از گمراهان و فریب خوردگان آیین شرک و الحاد نیستیم.
«وَ مَنْ أَحْسَنُ دِیناً مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ وَ اتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْرَاهِیمَ حَنِیفاً وَ اتَّخَذَ اللَّهُ إِبْرَاهِیمَ خَلِیلاً»(14).
«دین و آیین چه کسی بهتر است؟ آن کس که خود را تسلیم خدا کند، و نیکوکار باشد، و پیرو آیین خالص و پاک ابراهیم گردد، و خدا ابراهیم را به دوستی خود انتخاب کرد».
«قُلْ إِنَّنِی هَدَانِی رَبِّی إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ دِیناً قِیَماً مِلَّةَ إِبْرَاهِیمَ حَنِیفاً وَ مَا کَانَ مِنَ الْمُشْرِکِینَ‌»(15).
«بگو خدا مرا هدایت کرد و زیر چتر حمایت و عنایت خویش قرار داد و پیرو دینی استوار، که همان آیین ابراهیم یکتاپرست است رهنمون نمود و از مشرکین نشد».
و در سوره‌ی نحل می‌فرماید:
«ثُمَّ أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ أَنِ اتَّبِعْ مِلَّةَ إِبْرَاهِیمَ حَنِیفاً وَ مَا کَانَ مِنَ الْمُشْرِکِینَ‌»(16).
«سپس وحی کردیم به سوی تو که پیروی کن آیین ابراهیم یکتاپرست را، و از مشرکین و گمراهان کناره گیری کن».
پس حضرت رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) قبل از بعثت پیرو شریعت ابراهیم بود.

پی نوشت‌ها :

1. جن(72)، آیه 27-26.
2. شرح نهج البلاغه (ابن ابی الحدید)، ج13، ص 208-207.
3. تاریخ طبری، ج2، ص 279، (سیره ابن اسحق، ج1، ص 80-79. این کتاب مختصری از سیره ابن هشام است. محمّد بن اسحق از علمای بزرگ شیعه است. او اولین سیره نویس و اولین کسی است که در این زمینه قدم برداشت و قلم به دست گرفت و به نام تاریخ نویس شیعه در تاریخ شهرت یافت. ابن اسحاق بزرگترین مورخ و سیره نویس و سرشناس عالم تشیع بود. تاریخ طبری و تمام سیره نویسان از این کتاب توشه برگرفتند. اما فقط یک جزء از این سیره چاپ شد).
4. شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج13، ص 208-207.
5. سیره ابن اسحاق، ج1، ص 78، سیره ابن هشام، ج1، ص 194، روض الاُنُف، ج1، ص 208.
6. ضحی(93)، آیه 8-6.
7. اعراف(7)، آیه 43.
8. شعراء(26)، آیه 20.
9. شعراء(26)، آیه 21.
10. شوری(42)، آیه 52.
11. یوسف(12)، آیه 3.
12. الذریعة، ج1، ص 2 تا ص 596، عدة الاصول، ج2، ص 61-60.
13. بقره(2)، آیه 135.
14. نساء(4)، آیه 125.
15. انعام(6)، آیه 161.
16. نحل(16)، آیه 123.

منبع مقاله :
معرفت، محمد‌هادی؛ (1389)، تنزیه انبیاء (از آدم تا خاتم)، قم: انتشارات ائمه(ع)، چاپ دوم
بازدید : 17
چهارشنبه 9 بهمن 1403 زمان : 18:21
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

نورالأصفیاء
رسول خدا صلى اللّه علیه وآله از همان روز نخستِ بعثت اعلام فرمود که امامت و تعیین امام تنها به دست خداوند سبحان است و به همگان خبر داد که امامت هم چون رسالت و نبوّت است و تمام شرایط و ویژگى‌هاى آن را نیز دارد، چنان که پیش از این متذکّر آن شدیم.
بنا بر این پیامبر خدا صلى اللّه علیه وآله در سخت ترین شرایط و دشوارترین زمان‌ها; در ابتداى دوران رسالت بر این سخن پافشارى مى فرمود. هنگامى که خداوند متعال به آن حضرت امر نمود:
(فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ);۱
آن چه را مأموریت دارى آشکار ساز.
رسول خدا صلى اللّه علیه وآله پس از نزول این آیه رسالت و نبوّت خویش را بر قبایل عرب عرضه مى کرد و آن‌ها را به اسلام دعوت مى فرمود. در موردى آن حضرت نبوّت خویش را به قبیله اى عرضه کرد و آن‌ها را به اسلام فرا خواند، آنان درخواست کردند که بیعت با پیامبر خدا صلى اللّه علیه وآله و تبعیت و یارى آن حضرت را به شرطى بپذیرند که جانشینى رسول خدا پس از او در میان آن‌ها باشد.
امّا رسول خدا صلى اللّه علیه وآله در همین زمان نیز با آن که بیش از هر زمانى به یار و یاور ـ حتّى به یک نفر تا چه رسد به یک قبیله و عشیره با مردان و دلاوران بسیار ـ نیاز داشت، در پاسخ آن‌ها فرمود:
الأمر إلى اللّه...;
این کار ـ یعنى جانشینى پس از من ـ تنها به دست خداست.
با این که آن حضرت مى توانست وعده‌هایى مختصر به آن‌ها بدهد و به گونه اى آن‌ها را جذب نماید و با آنان کنار بیاید.

براى نمونه این روایت را ملاحظه کنید!

ابن اسحاق، یکى از نویسندگان نامدار کتاب‌هاى تاریخ و سیره، در کتاب سیره۲ خود مى نویسد:
روزى پیامبر صلى اللّه علیه وآله نزد قبیله عامر بن صعصعه آمد و آنان را به ایمان به خداوند عزّ وجلّ فرا خواند و نبوّت خویش را بر آنان عرضه فرمود.
مردى از آنان به نام بحیره بن فراس عرضه داشت: به خدا سوگند! اگر این جوانِ قریشى در اختیار من بود، تمام عرب را به چنگ خود درمى آوردم.
آن گاه به پیامبر رو کرد و گفت: اگر ما با تو بر آن چه مى خواهى بیعت کنیم، سپس خدا تو را بر مخالفانت پیروز گرداند، آیا پس از تو حکومت در دست ما خواهد بود؟
پیامبر فرمود: الأمر إلى اللّه یضعه حیث یشاء;
این کار به دست خداست و براى هر که بخواهد قرار مى دهد.
آن مرد پاسخ داد: مى خواهى ما را دم تیغ دیگر قبایل عرب قرار دهى و آن گاه که پیروز شدى این کار در دست دیگران باشد؟ ما به کار تو نیازى نداریم.
از این رو از پذیرش دعوت رسول خدا صلى اللّه علیه وآله سر باز زدند.۳
هم چنین در سیره حلبیه چنین آمده است: روزى پیامبر خدا صلى اللّه علیه وآله دعوت خود را بر قبیله بنوحنیفه و بنوعامر بن صعصعه عرضه کرد.
یکى از آنان گفت: فکر مى کنى اگر ما با تو بر آن چه که مى خواهى بیعت کنیم، سپس خدا تو را بر مخالفانت پیروز گرداند، آیا این حکومت پس از تو در دست ما خواهد بود؟
پیامبر فرمود: الأمر إلى اللّه یضعه حیث یشاء;
این کار به دست خداست براى هر که بخواهد قرار مى دهد.
آن مرد پاسخ داد: پس مى خواهى ما با دیگر قبایل عرب بجنگیم؟
در روایتى دیگر آمده است: آن مرد گفت: پس مى خواهى گردن‌هاى ما را هدف تیرهاى عرب قرار دهى و آن گاه که پیروز شدى این کار در دست دیگران باشد؟ ما به کار تو نیازى نداریم.
بدین ترتیب همگى از پذیرش دعوت رسول خدا صلى اللّه علیه وآله سر باز زدند.۴
ملاحظه مى کنید که رسول خدا صلى اللّه علیه وآله در سخت ترین موقعیّت‌ها و حساس ترین زمان‌ها نیز که تمام قبایل عرب و در رأس آن‌ها قریش به جنگ با آن حضرت برخاسته بودند و او را به گونه‌هاى مختلف مى آزردند، مى فرمود:
الأمر إلى اللّه یضعه حیث یشاء; این کار به دست خداست براى هر که بخواهد قرار مى دهد.
این همان معناى کلام خداست که مى فرماید: (اللّهُ أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسالَتَهُ);۵
خدا آگاه تر است که رسالتش را در کجا قرار دهد.

پی نوشت :

۱ . سوره حجر: آیه ۹۴.
۲ . این روایت در سیره ابن هشام نیز که خلاصه اى از سیره ابن اسحاق است، آمده است.
۳ . سیره ابن هشام: ۱ / ۲۸۹.
۴ . السیره الحلبیه: ۲ / ۴.
۵ . سوره انعام: آیه ۱۲۴.

منبع: پایگاه اطلاع رسانی سبطین
/خ/راسخون
بازدید : 834
چهارشنبه 6 خرداد 1399 زمان : 0:22
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

نورالأصفیاء
نورالأصفیاء
حوزه /روز اوّل این ماه، روز عید فطر است که از اعیاد بزرگ اسلامی‌وعید روزه داران واقعى است همانها که اعمال آنان پذیرفته شده و گناهانشان بخشوده گردیده; لذا باید این روز را عید بگیرند.

سرویس علمی‌فرهنگی خبرگزاری « حوزه »،به مناسبت فرا رسیدن ماه شوالالمکرم پس از یک ماه بندگی خالصانه خدا در ماه مبارک رمضان تقویم این ماه وبرخی اعمال آن را منتشر می‌کند .

روز اوّل این ماه،

روز عید فطر است که از اعیاد بزرگ اسلامى است.

هشتم شوّال:

روز ویران کردن قبور ائمّه بقیع توسّط گروه متعصّب و گمراه وهّابى در سال 1344 هجرى قمرى است.

وهّابیّون که گروهى اندک، متعصّب و نادان در میان مسلمانان به شمار مى روند داراى عقاید افراطى عجیبى هستند و با همه مذاهب اسلامى در امورى به مخالفت برخاسته اند که از جمله آنها، توسّل به اولیاءاللّه، ساختن ضریح و گنبد براى آنان و مسأله شفاعت است. از همین رو، بناى قبور امامان بقیع و حمزه سیّدالشّهدا و دیگر بزرگان اسلام و قبور صحابه و حتّى قبر پدر بزرگوار پیامبر(صلى الله علیه وآله) را در مدینه و دیگر شهرها تخریب نمودند، و در پى تخریب ضریح و گنبد رسول گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله) نیز بودند که بر اثر واکنش‌هاى شدید جهان اسلام، از آن دست کشیدند.

آنان به سبب همین عقاید جاهلانه و خشک، با تأسّف بسیار آثار تاریخى اسلامى فراوانى را در حرمین شریفین تخریب کردند; آثار ارزشمندى که مى توانست سبب پیوند نسل حاضر با تاریخ گذشته اسلام باشد. متأسّفانه همه آنها از دست رفت.

بیست و پنجم شوّال:

روز رحلت امام صادق(علیه السلام) پیشواى بزرگ مذهب ما (در سال 148 هجرى) است.(1)

فضیلت ماه شوّال

این ماه نخستین ماه از ماههاى حج است; زیرا «عمره حجّ تمتّع» را مى توان در سه ماه، شوّال، ذى القعده و ذى الحجّه انجام داد و قبل از آن جایز نیست (هرچند عمره مفرده را مى توان در تمام سال انجام داد) و این خود دلیل بر اهمّیّت و فضیلت این ماه است.

ماهى است که خداوند بندگان خویش را به سوى خانه خود دعوت کرده است و آنان نیز با گوش جان نداى او را شنیده و به سوى او از نقاط دور و نزدیک به حرکت در مى آیند (این سه ماه را «اشهر الحج» مى نامند، ولى ماه شوّال جزء ماههاى حرام نیست).

وجود عید بزرگ اسلامى فطر در ابتداى این ماه نیز، فضیلت مهمّ دیگرى براى این ماه به شمار مى آید.

شب اوّل ماه (شب عید فطر)

از شب‌هاى بسیار مبارک است و در فضیلت و اهمّیّت آن، همین بس که در بعضى از روایات آمده است، اهمّیّت آن کمتر از شب قدر نیست، و در روایات توصیه به عبادت و احیاى این شب شده است.

براى این شب چند عمل ذکر شده است:

اوّل: غسل است به هنگامى که آفتاب غروب کند.

دوم: این شب را به نماز و دعا و استغفار زنده نگه دارد و در مسجد بیتوته کند، یعنى شب را در آن جا سپرى نماید و به عبادت مشغول باشد، همانگونه که امام على بن الحسین(علیهما السلام) چنین مى کرد.

سوم: امام صادق(علیه السلام) فرمود: پس از نماز مغرب و نماز عشا و نماز صبح و نماز عید، این ذکرها را بگوید:

اَللهُ اَکْبَرُ، اَللهُ اَکْبَرُ، لا اِلـهَ اِلاَّ اللهُ، وَاللهُ اَکْبَرُ، اَللهُ اَکْبَرُ، و للهِِ الْحَمْدُ،

اَللهُ اَکْبَـرُ عَلى ما هَـدانـا، وَلَهُ الشُّکْرُ عَلى ما أَوْلانا.

چهارم: طبق روایتى از امام صادق(علیه السلام) پس از خواندن نماز مغرب و نافله آن، دست‌ها را به سوى آسمان بلند کند و بگوید:

یا ذَا الْمَنِّ وَالطَّوْلِ، یا ذَا الْجُودِ، یا مُصْطَفِىَ مُحَمَّد وَناصِرَهُ،

صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَاغْفِرْ لى کُلَّ ذَنْب اَحْصَیْتَهُ، وَهُوَ عِنْدَکَ فى کِتاب مُبین.

آنگاه به سجده برود و صد مرتبه بگوید: أتُوبُ إلَى اللّهِ. سپس هر حاجتى که دارد از خداوند طلب کند که‌‌ان‌شاء اللّه برآورده خواهد شد.

پنجم: زیارت امام حسین(علیه السلام) در این شب فضیلت بسیار دارد (زیارت مخصوصه آن حضرت در شب عید فطر، در بخش زیارات ـ صفحه 416 ـ ).

ششم: ده رکعت نماز بخواند (که چگونگى آن در اعمال شب آخر ماه رمضان ذکر شده است).

هفتم: این ذکر را که در شب جمعه نیز گفتنش مستحب است، ده بار بگوید:

یا دائِمَ الْفَضْلِ عَلَى الْبَرِیَّةِ، یا باسِطَ الْیَدَیْنِ بِالْعَطِیَّةِ، یا صاحِبَ الْمَواهِبِ السَّنیَّةِ،

اى کسى که فضل و بخشش بر خلق دائمى است و اى آن که دو دست احسانت به عطابخشى باز است اى دارنده بخششهاى ارجمند

صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِهِ خَیْرِ الْوَرى سَجِیَّةً، وَاغْفِرْ لَنا یا ذَالْعُلى فی هذِهِ الْعَشِیَّةِ.

درود فرست بر محمّد و آلش که بهترین مردمند در سرشت و نهاد، و بیامرز ما را اى خداى بلندمرتبه در این شب.

نهم: چهارده رکعت نماز بخواند (هر دو رکعت به یک سلام) و در هر رکعتى، سوره حمد و آیة الکرسى و سه مرتبه سوره قل هو الله را بخواند. در روایت است هر کس چنین کند، خداوند در برابر هر رکعتى ثوابهاى بسیار زیادى به او مى دهد.

دهم: مرحوم «شیخ طوسى» در «مصباح المتهجّد» فرموده است: در پایان شب نیز غسل کن و تا طلوع صبح در مصلاّیت (محل خواندن نماز) بنشین (و ذکر خدا بگو).

فضیلت و اعمال روز عید فطر

روز عید فطر روز بسیار مهمّى براى مسلمانان است; زیرا پس از یک ماه روزه و تهجّد و عبادت، براى گرفتن پاداش الهى آماده مى شوند; لذا این روز، از سویى سبب شادى و سرور است، چراکه هر مسلمانى از انجام وظیفه الهى خوشحال و مسرور است; ولى از سویى چون روز دریافت جوائز الهى است، انسان در حالت خوف و دلهره به سر مى برد از این که نمى داند اعمال یک ماهه او تا چه اندازه مورد قبول قرار گرفته است؟

امام باقر(علیه السلام) از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) نقل کرده است که آن حضرت فرمود: هنگامى که روز اوّل شوّال فرا مى رسد، منادى ندا مى دهد: اى مؤمنان براى دریافت جوائز و پاداش‌هاى خود بشتابید! آنگاه امام(علیه السلام) فرمود: جایزه‌هاى خداوند مانند جایزه‌هاى پادشاهان نیست (یعنى جایزه او بسیار بزرگ و معنوى و قبولى طاعات و رضوان الهى است).

در پایان نیز تأکید فرمود: «روز اوّل شوال روز دریافت جایزه‌هاست!».

اعمال روز اوّل شوّال

اوّل: تکبیراتى است که در اعمال شب عید فطر ذکر شد، و بعد از نماز صبح و نماز عید فطر آن را بخواند.

دوم: پیش از نماز عید، زکات فطره را جدا سازد; اگر دسترسى به مستحق دارد بپردازد و الاّ کنار بگذارد، براى هر نفر یک صاع (حدود سه کیلو) از گندم یا موادّ غذایى دیگر که در آن شهر غذاى غالب مردم محسوب مى شود.

زکات فطره واجب مؤکّد است و شرط قبولى روزه ماه رمضان است، و خداوند نیز در قرآن آن را مقدّم بر نماز (عید) شمرده است و مى فرماید: «(قَدْ اَفْلَحَ مَنْ تَزَکّى وَذَکَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلّى); به یقین آن کس که زکات دهد و یاد پروردگارش را کند سپس نماز بخواند، رستگار است!».

سوم: غسل کردن است و وقت آن به فرموده «شیخ طوسى» بعد از طلوع فجر است تا زمان بجا آوردن نماز عید.

قبل از غسل این دعا را بخواند:

اَللّهُمَّ اِیماناً بِـکَ، وَتَصْدیـقاً بِکِتابِکَ، وَاتِّباعَ سُنَّةِ نَبیِّکَ مُحَمَّد صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ.

آنگاه بسم اللّه بگوید و غسل کند. پس از پایان غسل بگوید:

اَللّـهُمَّ اجْعَلْهُ کَفّارَةً لِذُنُوبى، وَطَهِّرْ دینى، اَللّـهُمَّ اَذْهِبْ عَنِّى الدَّنَسَ.

چهارم: به فرموده «شیخ طوسى» در این روز نیکوترین لباسش را بپوشد و خود را معطّر سازد و با وقار و سکینه به سمت مصلاّى عید حرکت کند.

پنجم: پیش از نماز عید، در ابتداى روز افطار کند و بهتر آن است که افطارش با خرما باشد. «شیخ مفید»(رحمه الله) فرموده است: مستحبّ است مقدار کمى از تربت سیّد الشّهدا، امام حسین(علیه السلام) را تناول نماید که شفاى هر دردى است.

ششم: پس از طلوع آفتاب براى نماز عید حرکت کند (همان گونه که از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) نقل شده است) و دعاهایى را که از طریق معصومین(علیهم السلام) وارد شده است، بخواند; از جمله آن که امام باقر(علیه السلام) فرمود: در عید فطر و عید قربان و جمعه وقتى که براى رفتن به نماز مهیّا شدى، این دعا را بخوان:

اَللّـهُمَّ مَنْ تَهَیَّأَ فى هذَا الْیَوْمِ اَوْ تَعَبَّأَ، اَوْ اَعَدَّ وَاسْتَعَدَّ لِوِفادَة اِلى مَخْلُوق، رَجآءَ رِفْدِهِ وَنَوافِلِهِ، وَفَواضِلِهِ وَعَـطـایـاهُ،

فَـاِنَّ اِلَـیْـکَ یـا سَیِّدى تَهْیِئَتى وَتَعْبِئَتى، وَاِعْدادى وَاسْتِعْدادى، رَجآءَ رِفْدِکَ وَجَوائِزِکَ، وَنَوافِلِکَ وَفَواضِلِکَ، وَفَضآئِلِکَ وَعَطایاکَ،

وَقَدْ غَدَوْتُ اِلى عید مِنْ اَعْیادِ اُمَّةِ نَبیِّکَ، مُحَمَّد صَلَواتُ اللهِ عَلَیْهِ وَعَلى آلِهِ،

وَ لَمْ اَفِدْ اِلَیْکَ الْیَوْمَ بِعَمَل صالِح اَثِقُ بِهِ قَدَّمْتُهُ، وَلا تَوَجَّهْتُ بِمَخْلُوق اَمَّلْتُهُ،

وَلکِنْ اَتَیْتُکَ خاضِعاً، مُقِرّاً بِذُنُوبى، وَاِسآئَتى اِلى نَفْسى،

فَیا عَظیمُ یا عَظیمُ یا عَظیمُ، اِغْفِرْ لِىَ الْعَظیمَ مِنْ ذُنُوبى، فَاِنَّهُ لایَغْفِرُ الذُّنُوبَ الْعِظامَ اِلاَّ اَنْتَ، یا لا اِلهَ اِلاَّ اَنْتَ، یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ.

هفتم: نماز عید. خواندن نماز عید در زمان ما مستحب است و آن دو رکعت است; در رکعت اوّل سوره حمد و سوره اعلى (یا هر سوره دیگرى که مایل باشد) بخواند و بعد از آن پنج تکبیر بگوید و بعد از هر تکبیر این قنوت را بخواند:

اَللّـهُمَّ اَهْلَ الْکِبْرِیآءِ وَالْعَظَمَةِ، وَاَهْلَ الْجُودِ وَالْجَبَرُوتِ، وَاَهْلَ الْعَفْوِ وَالرَّحْمَةِ، وَاَهْلَ التَّقْوى وَالْمَغْفِرَةِ،

اَسْئَلُکَ بِحَقِّ هذَا الْیَومِ، اَلَّذى جَعَلْتَهُ لِلْمُسْلِمینَ عیداً، وَلِمُحَمَّد صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ ذُخْراً [وَشَرَفا] وَمَزِیداً،

اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَاَنْ تُدْخِلَنى فى کُلِّ خَیْر اَدْخَلْتَ فیهِ مُحَمَّداً وَآلَ مُحَمَّد،

وَاَنْ تُخْرِجَنى مِنْ کُلِّ سُوء اَخْرَجْتَ مِنْهُ مُحَمَّداً وَآلَ مُحَمَّد، صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلَیْهِمْ،

اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ خَیْرَ ما سَئَلَکَ مِنْهُ عِبادُکَ الصّالِحُونَ، وَاَعُوذُ بِکَ مِمَّا اسْتَعاذَ مِنْهُ عِبادُکَ الصّالِحُونَ.

(درصورت عدم توانایى براین قنوت، هرگونه قنوت دیگرى نیز مى تواند بخواند) سپس تکبیر ششم را بگوید و به رکوع برود و بعد از رکوع و سجده، برخیزد و رکعت دوم را شروع کند; در رکعت دوم، بعد از سوره حمد، سوره والشّمس یا سوره دیگرى را بخواند; آنگاه چهار تکبیر بگوید و بعد از هر تکبیر همان قنوت را بخواند، سپس تکبیر پنجم را بگوید و به رکوع و سجود برود و نماز را تمام کند. بعد از نماز، تسبیحات حضرت زهرا(علیها السلام) را بگوید و آنگاه دعاهایى که نقل شده است را بخواند که یکى از آنها دعاى چهل و ششم «صحیفه سجّادیه» است.

مستحب است نماز عید، زیر آسمان باشد و بعد از نماز براى برادران دینى جهت قبولى اعمال دعا کند.

هشتم: دعاى ندبه را بخواند، که در بخش دعاهاى معروف (صفحه 189) آمده است مرحوم محدّث قمى مى گوید: به فرموده «سیّد بن طاووس»، پس از دعا به سجده برود و بگوید:

اَعُوذُ بِکَ مِنْ نار حَرُّها لایُطْفى،وَجَدیدُها لایَبْلى،وَعَطْشانُها لایُرْوى

سپس گونه راست را بر محلّ سجده بگذارد و بگوید:

اِلهى لاتُقَلِّبْ وَجْهى فِى النّارِ بَعْدَ سُجُودى، وَتَعْفیرى لَکَ بِغَیْرِ مَنٍّ مِنّى عَلَیْکَ، بَلْ لَکَ الْمَنُّ عَلَىَّ

آنگاه گونه چپ را بگذارد و بگوید:

اِرْحَمْ مَنْ اَسآءَ وَاقْتَرَفَ وَاسْتَکانَ وَاعْتَرَفَ

سپس به حال سجده برگردد و بگوید:

اِنْ کُنْتُ بِئْسَ الْعَبْدُ، فَاَنْتَ نِعْمَ الرَّبُّ، عَظُمَ الذَّنْبُ مِنْ عَبْدِکَ،فَلْیَحْسُنِ الْعَفْوُ مِنْ عِنْدِکَ یا کَریمُ.

در پایان صد مرتبه بگوید:

اَلْعَفْوَ الْعَفْوَ.

منبع : مفاتیح نوین

بازدید : 1093
يکشنبه 3 خرداد 1399 زمان : 0:22
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

نورالأصفیاء

بسم الله

نورالأصفیاء

نماز عید در عصر غیبت
249. به نظر جناب‌عالى، نماز عید فطرو قربان و نماز جمعه، از کدام نوع از واجبات ‏است؟
ج) در عصر حاضر نماز عید فطرو قربان واجب نیست، بلکه مستحبّ است، ولى نماز جمعه واجب تخییرى است .

امامت نماز عید از طرف غیر منصوب
250. آیا در حال حاضر و بسط ید ولى فقیه، اقامه نماز عید فطرو قربان فقط توسط ولى فقیه و نمایندگان وى که مجاز به اقامه هستند باید انجام شود یا این‌ که ائمه جماعات هم در مساجد و جاهاى دیگر مى‌‌توانند اقامه نمایند؟
ج) اقامه نماز عید براى‌ غیر منصوبان از طرف ولى فقیه به قصد رجا، نه به قصد ورود، اشکال ندارد اگرچه بهتر است که غیر از منصوب از طرف ولى فقیه کسى متصدّى اقامه‌ى آن نشود .

اقامه نماز عید توسط ائمه جماعات مساجد
251. در گذشته معمول بودکه هر امام جماعتى نماز عید فطررا در مسجد خودش اقامه مى‌‏کرد، آیا در حال حاضر اقامه نماز عید فطر و قربان توسط ائمه جماعات جایز است؟
ج) جایز است نمایندگان ولى فقیه که از طرف وى مجاز در اقامه نماز عید هستند و همچنین ائمه جمعه منصوب از طرف او نماز عید را در عصر حاضر به‌صورت جماعت اقامه نمایند، ولى احوط این است که غیر آنان آن را فرادى بخوانند و به جماعت خواندن آن به قصد رجاء نه به قصد ورود، اشکال ندارد. بله، اگر مصلحت اقتضا کند که یک نماز عید در شهر برگزار شود، بهتر است که غیر از امام جمعه منصوب از طرف ولى فقیه، کسى متصدى اقامه آن نشود .

گفتنِ اقامه قبل از نماز عید فطر
252. آیا نماز عید فطراقامه دارد؟
ج) اقامه ندارد .

253. اگر امام جماعت براى نماز عید فطر، اقامه به‌جا آورد، نماز او و سایر نمازگزاران چه حکمى‌ دارد؟
ج) به صحّت‏ نماز عید امام جماعت و مأمومین ضررى نمى‌‏رساند .

رسیدن به رکعت دوم نماز جمعه یا عید
254. اگر کسى به رکعت دوم نماز عید فطریا قربان و رکعت دوم نماز جمعه برسد چه وظیفه‌اى دارد؟
ج) باقى نماز را خودش به‌جا آورد .

کم یا زیاد کردن قنوتهاى نماز عید
255. آیا کم و زیاد کردن قنوت‌‏هاى نماز عید باعث بطلان آن مى‌‏شود؟
ج) اگر مراد از کم و زیاد نمودن، کوتاه یا طولانى خواندن قنوت‌‏ها است این کار موجب بطلان نمى‌‏شود و اگر مراد کم یا زیاد نمودن تعداد آن‌ها است، باید نماز را همان‌طور که در کتب فقهى بیان شده، به‌جا آورد .

شک در قنوت نماز عید
256. اگر شخصى در تعداد قنوت‌هاى نمازهاى عید سعید فطر و قربان شک کند که آیا پنج قنوت خوانده یا چهار قنوت، نمازش چه حکمى‌ دارد؟
ج) اگر از محل آن تجاوز نکرده، بنا را بر اقلّ بگذارد .

تأخیر انداختن عید براى حفظ وحدت
257. آیا جایز است براى حفظ وحدت نماز عید را تا روز بعد تأخیر انداخت؟ مخصوصاً که برخى روایات دلالت بر جواز اقامه نماز عید در روز دوم و سوم دارند .
ج) به‌هرحال، انجام آن به قصد رجا در روز دوم مانعى ندارد .

قضاى نماز عید فطر
258. آیا نماز عید فطرقضا دارد؟
ج) قضا ندارد .


زمان کنار گذاشتن فطره
234. زمان کنار گذاشتن فطره و پرداخت آن چه موقع است؟
ج) بعد از اثبات حلول ماه شوال مى‌‌تواند آن را کنار بگذارد اگر نماز عید فطرمى‌‏خواند، بنابر احتیاط واجب باید پیش از نماز پرداخت کند یا کنار بگذارد و اگر نماز عید نمى‌‏خواند، تا ظهر روز عید فطر مهلت دارد .

کنار گذاشتن فطره و تصرف در آن
235. اگر شخص فطره را کنار بگذارد، مى‌‏تواند از آن استفاده کند و بعد به جاى آن مال دیگرى بگذارد؟
ج) خیر، باید همان را که کنار گذاشته، براى فطره بدهد

پرداخت زکات فطره پیش از ماه رمضان
236. آیا جایز است پیش از ماه رمضان، فطره را به فقیر داد؟
ج) خیر، کفایت نمى‌‏کند؛ ولى مى‌‏تواند آن را به عنوان قرض به او بدهد و در روز عید فطر، طلب خود را بابت فطره حساب کند .

انتقال زکات فطره‏
237. جایز است زکات فطره را در شهر دیگرى بدهیم؟
ج) اگر در محل و شهر خودش مستحق پیدا نشود، مى‌‏تواند آن را به شهر دیگرى ببرد .

پرداخت زکات فطره قبل از عید
238. اگر در کشور دیگرى افراد مستحق و نیازمندترى باشند، آیا پرداخت زکات فطره چند روز قبل از عید براى رساندن به این مستحقّین جایز است؟ اگر این کار به‌صورت تلفنى به شخصى باشد که وقتى به کشورم بازگشت معادل آن‌چه را به مستحقین داده به وى بدهم، چه‌طور؟
ج) وکیل کردن دیگرى جهت پرداخت فطریه از طرف شما مانعى ندارد، و در وکالت بین آن‌چه ذکر شد تفاوتى وجود ندارد؛ ولى واجب است زکات فطره در وقت خودش داده شود .

فراموشى در پرداخت زکات فطره
239. فراموش کرده‌ایم زکات فطره بپردازیم، حکم آن چیست؟
ج) اگر زکات فطره نپرداخته‌اید، از شما ساقط نمى‌‌شود و واجب است آن را ـ بدون نیّت ادا یا قضا ـ جدا کرده و بپردازید .

جنس زکات فطره
236 لازم نیست زکات فطره از قوت غالب داده شود بلکه اگر از گندم، جو، خرما، برنج و مانند اینها داده شود، کفایت مى‏‌کند .

فطره زن ناشزه
237 فطره زن ناشزه به عهده شوهر است مگر آنکه نان‌خور شخص دیگرى باشد .

فطره میهمان
238 میهمانى که فقط شب عید فطربه خانه کسى مى‌‌رود، فطره‌اش به عهده صاحب‌خانه نیست .

239 میهمانى که نان‌خور میزبان محسوب مى‌‌شود اگر زکات فطره خود را با اجازه میزبان و از طرف او بپردازد، از عهده میزبان ساقط مى‏‌شود .

دادن فطره به واجب‌النفقه
240 اگر فرزندان فقیر باشند، پدر و مادر باید مخارج واجب آنان را بپردازند و نمى‌توان چیزى از زکات فطره را بابت مخارج زندگى به آنها داد ولى براى اداى دین و یا مایحتاجى که تأمین آن بر پدر واجب نیست اشکال ندارد .

مصرف زکات فطره
241 مصرف زکات فطره، همان مصرف زکات مال است ولى احتیاط آن است که با وجود فقیر در محل، به مصارف دیگر نرسد .

بازدید : 940
يکشنبه 3 خرداد 1399 زمان : 0:22
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

نورالأصفیاء

دعای روز بیست و نهم

اَللّهُمَّ غَشِّنى فیهِ بِالرَّحْمَةِ وَارْزُقْنى فیهِ التَّوْفیقَ وَالْعِصْمَةَ وَطَهِّرْ قَلْبى مِنْ غَیاهِبِ التُّهَمَةِ یا رَحیماً بِعِبادِهِ الْمُؤْمِنینَ
خدایا فراگیر مرا در این ماه به مهر خود و روزیم کن در آن به توفیق و خودنگهدارى و پاک کن دلم را از تیرگیهاى تهمت اى مهربان نسبت به بندگان مؤ من خود

منبع: مفاتیح الجنان

زلال وحی

کتاب کامل

قرآن مجید مشتمل است‏بر هدف کامل انسانیت و آنرا بکامل‏ترین وجهی بیان میکند زیرا هدف انسانیت که با واقع بینی سرشته شده جهان بینی کامل و بکار بستن اصول اخلاقی و قوانین عملی است که مناسب و لازمه همان جهان بینی باشد و قرآن مجید تشریح کامل این مقصد را بعهده دارد.
خدای متعال در وصف آن میفرماید: «یهدی الی الحق و الی طریق مستقیم‏» (1) ترجمه:(هدایت میکند قرآن مجید بسوی حق- در اعتقاد- و بسوی راهی راست- در عمل-) و باز در جایی دیگر پس از ذکر تورات و انجیل می‌فرماید: «و انزلنا الیک الکتاب بالحق مصدقا لما بین یدیه من الکتاب و مهیمنا علیه‏» (2) ترجمه: (و فرو فرستادیم اینکتاب را بسوی تو بحق در حالی که کتاب آسمانی را در برابر خود دارد تصدیق مینماید و مسلط و نگهبانست نسبت‏به آن (.
و باز در اشتمال قرآن بحقیقت‏شرایع انبیاء گذشته میفرماید: «شرع لکم من الدین ما وصی به نوحا و الذی اوحینا الیک و ما وصینا به ابراهیم و موسی و عیسی‏» (3) ترجمه: (تشریع کرد برای شما امت محمد آنچه را که بنوح سفارش کرد و آنچه را که بتو وحی کردیم و آنچه را که بابراهیم و موسی و عیسی سفارش کردیم) .
و بطور جامع میفرماید: «و نزلنا علیک الکتاب تبیانا لکل شی‏ء» (4) ترجمه:) و تدریجا فرو فرستادیم بسوی تو این کتاب را در حالی که بیان‏کننده هر چیزی است.)
محصل آیات قبلی اینست که قرآن مجید بحقیقت مقاصد همه کتب آسمانی مشتمل است و زیاده،و اینکه هر چیزی را که بشر در پیمایش راه سعادت و خوشبختی از اعتقاد و عمل بآن نیازمند می‌باشد درین کتاب بطور تام و کامل بیان شده است.

پی نوشت‌ها:

1- سوره احقاف آیه 30
2- سوره مائده آیه 52
3-سوره شوری آیه 13
4-سوره نحل آیه 89

منبع: قرآن در اسلام، علامه سید محمد حسین طباطبایی(رحمت الله علیه)

کلام نور

آزردن

حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌فرمایند: هر که مؤمنی را بیازارد، بی گمان مرا آزرده است. (1)
حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌فرمایند: هر که مؤمنی را اندوهناک سازد و سپس دنیا را به او بدهد، گناهش بخشوده نشود و در برابر آن پاداشی نبیند. (2)
حضرت امام علی (علیه السلام) می‌فرمایند: نفس مؤمن از او در رنج است اما مردمان از وی آسوده اند. (3)
حضرت امام سجاد (علیه السلام) می‌فرمایند: آزار نرساندن، نشانه‌ی کمال خرد و مایه‌ی آسایش دو گیتی است. (4)
حضرت امام صادق (علیه السلام) می‌فرمایند: خداوند بزرگ فرموده است هر که بنده‌ی مرا بیازارد، با من اعلان جنگ دهد. (5)
حضرت امام صادق (علیه السلام) می‌فرمایند: هر که دست از آزار مردم بردارد، یک دست از آنها نگه داشته و مردم دستهای بسیار از (آزار) او نگه می¬دارند.(6)

پی نوشت‌ها:

1- بحارالانوار، ج67، ص 72.
2- بحارالانوار، ج75، ص 150.
3- الحضان، ص 620.
4- تحف العقول، ص 283.
5- اصول کافی، ج 2، ص 17.
6- الحضان، ص 17.

ادب

حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌فرمایند: ادب نیکو، زیور خرد است. (1)
حضرت امام علی (علیه السلام) می‌فرمایند: بهترین شرافت و افتخار خانوادگی، ادب نیکو است. (2)
حضرت امام صادق (علیه السلام) می‌فرمایند: خدای بزرگ پیامبر خود را تربیت کرد و چون ادب را در او به کمال رساند، فرمود: «همانا تو دارای خلقی عظیم هستی» آنگاه کار دین و امت را به او سپرد تا بندگانش را اداره کند. (3)
حضرت امام صادق (علیه السلام) می‌فرمایند: بهترین میراث پدران برای فرزندان، ادب است نه مال و ثروت؛ زیرا ثروت از بین می‌رود و ادب می‌ماند. (4)
حضرت امام علی (علیه السلام) می‌فرمایند: ادب نیکو، سبب تزکیه اخلاق است. (5)

پی نوشت‌ها:

1- بحارالانوار، ج77، ص 131.
2- غررالحکم، ح 2949.
3- اصول کافی، ج1، ص 266.
4- اصول کافی، ج8، ص 150.
5- غررالحکم، ح 5520.

خوشبختی

حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌فرمایند: خوشبخت ترین مردم، کسی است که با مردم به بزرگواری رفتار کند. (1)
حضرت امام علی (علیه السلام) می‌فرمایند:خوشبخت ترین مردم کسی است که نفس او متقاضی طاعت خدا باشد. (2)
حضرت امام علی (علیه السلام) می‌فرمایند: خالی بودن دل از کینه و حسادت، از خوشبختی بنده است. (3)
حضرت امام سجاد (علیه السلام) می‌فرمایند: از سعادت آدمی‌است که محل کسب و کارش در شهر خودش باشد و همنشینانش مردان صالح باشند و فرزندی داشته باشد که کمک او باشد.(4)
حضرت امام علی (علیه السلام) می‌فرمایند: بالاترین خوشبختی، استواری در دین است. (5)
حضرت امام صادق (علیه السلام) می‌فرمایند: خوشبخت کسی است که در نفس خود فراغتی یابد و به کار اصلاح آن بپردازد. (6)
حضرت امام علی (علیه السلام) می‌فرمایند: کوشش در راه اصلاح توده‌ی مردم، از کمال خوشبختی است. (7)

پی نوشت‌ها:

1- بحارالانوار، ج74، ص 185.
2- غررالحکم، ح 3396.
3- غررالحکم، ح 5083.
4- الحضال، ص 159.
5- غررالحکم، ح 2869.
6- بحارالانوار، ج78، ص 203.
7- غررالحکم، ح 9361.

مشورت

حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌فرمایند:‌‌‌ای علی! کسی از خدا طلب خیر کند، سرگردان نشود و کسی که مشورت کرد، پشیمان نگشت. (1)
حضرت امام علی (علیه السلام) می‌فرمایند: هر کس که پای بند رأی خود شد، به هلاکت رسید و هر که با دیگران مشورت کرد، شریک عقل آنان شد. (2)
حضرت امام سجاد (علیه السلام) می‌فرمایند: راهنمایی کردن مشورت کننده، گزاردن حق نعمت است. (3)
حضرت امام صادق (علیه السلام) می‌فرمایند: در کارت با کسانی مشورت کن که از خدا می‌ترسند. (4)
حضرت امام کاظم (علیه السلام) می‌فرمایند: همنشینی با اهل دین شرف دنیا و آخرت است و مشاورت با خردمند خیر خواه، محنت و برکت و هدایت است و توفیقی است از خداوند. پس چنانچه شخص عاقل و خردمند تو را راهنمایی کرد، مبادا سرپیچی کنی که هلاک خواهی شد. (5)

پی نوشت‌ها:

1- امالی شیخ طوسی، ص 136.
2- نهج البلاغه حکمت، 161.
3- تحف العقول، ص 283.
4- بحارالانوار، ج75، ص 58.
5- بحارالانوار، ج78، ص 313.

بخل

حضرت رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌فرمایند: بخیل ترین مردم کسی است که در سلام کردن بخل ورزد. (1)
حضرت رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌فرمایند: بخیل واقعی کسی است که نام من نزد او برده شود و صلوات نفرستد. (2)
حضرت امام علی (علیه السلام) می‌فرمایند: آدم بخیل، خزانه دار وارثان خود است. (3)
حضرت امام علی (علیه السلام) می‌فرمایند: بخل ورزیدن به آنچه در دست داری، بد گمانی به معبود است.(4)
حضرت امام علی (علیه السلام) می‌فرمایند: بخل در بردارنده بدیهای هر عیبی است و افساری است که (بخیل) بوسیله‌ی آن به سوی هر بدی کشانده می‌شود. (5)
حضرت امام صادق (علیه السلام) می‌فرمایند: انسان بخیل، آسایش ندارد.(6)
حضرت امام کاظم (علیه السلام) می‌فرمایند: بخیل کسی است که در پرداخت آنچه خدا بر او واجب کرده است بخل ورزد. (7)

پی نوشت‌ها:

1- بحارالانوار، ج77، ص 209.
2- بحارالانوار، ج73، ص 306.
3- غررالحکم، ح 464.
4- غررالحکم، ح 1258.
5- بحارالانوار، ج73، ص 307.
6- بحارالانوار، ج73، ص 303.
7- بحارالانوار، ج96، ص 16.

حکمت‌های شگرف

حکمت 337نهج البلاغه: ضرورت عمل گرایى(اخلاقى، تربیتى)
قَالَ المام علیٌ [علیه السلام] الدَّاعِى بِلَا عَمَلٍ کَالرَّامِى بِلَا وَتَرٍ .
حضرت علی (علیه السلام) فرمودند: دعوت کنندة بى عمل، چون تیر انداز بدون کمان است.
حکمت 338 : اقسام علم (علمى)
وَ قَالَ [علیه السلام] الْعِلْمُ عِلْمَانِ مَطْبُوعٌ وَ مَسْمُوعٌ وَ لَا یَنْفَعُ الْمَسْمُوعُ إِذَا لَمْ یَکُنِ الْمَطْبُوعُ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: علم دو گونه است: علم فطرى و علم اکتسابی؛ اگر هماهنگ با علم فطری نباشد سودمند نخواهد بود.
حکمت 339 : قدرت و حاکمیت اندیشه(سیاسى)
وَ قَالَ [علیه السلام] صَوَابُ الرَّأْیِ بِالدُّوَلِ یُقْبِلُ بِإِقْبَالِهَا وَ یَذْهَبُ بِذَهَابِهَا .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: استوارى رأى با کسى است که قدرت و دارایى دارد، با روى آوردن قدرت، روى آورد، و با پشت کردن آن روى بر تابد.
حکمت 340: ارزش پاکدامنى و شکر گزارى (اخلاقى، سیاسى)
وَ قَالَ [علیه السلام] الْعَفَافُ زِینَةُ الْفَقْرِ وَ الشُّکْرُ زِینَةُ الْغِنَى .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: پاکدامنى زیور تهیدستى ، و شکر گزارى زیور بى نیازى (ثروتمندى) است.
حکمت 341: روز دردناک ظالم(سیاسى)
وَ قَالَ [علیه السلام] یَوْمُ الْعَدْلِ عَلَى الظَّالِمِ أَشَدُّ مِنْ یَوْمِ الْجَوْرِ عَلَى الْمَظْلُومِ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: روز انتقام گرفتن از ظالم سخت تر از ستمکارى بر مظلوم است.
حکمت 342: راه بى نیازى(اخلاقى، اجتماعى)
وَ قَالَ [علیه السلام] الْغِنَى الْأَکْبَرُ الْیَأْسُ عَمَّا فِى أَیْدِى النَّاسِ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: برترین بى نیازى و دارایى، نومیدى است از آنچه در دست مردم است.
حکمت 343 : شناخت مردم و ضد ارزش‌ها(سیاسى، علمى)
وَ قَالَ [علیه السلام] الْأَقَاوِیلُ مَحْفُوظَةٌ وَ السَّرَائِرُ مَبْلُوَّةٌ وَ کُلُّ نَفْسٍ بِما کَسَبَتْ رَهِینَةٌ وَ النَّاسُ مَنْقُوصُونَ مَدْخُولُونَ إِلَّا مَنْ عَصَمَ اللَّهُ سَائِلُهُمْ مُتَعَنِّتٌ وَ مُجِیبُهُمْ مُتَکَلِّفٌ یَکَادُ أَفْضَلُهُمْ رَأْیاً یَرُدُّهُ عَنْ فَضْلِ رَأْیِهِ الرِّضَى وَ السُّخْطُ وَ یَکَادُ أَصْلَبُهُمْ عُوداً تَنْکَؤُهُ اللَّحْظَةُ وَ تَسْتَحِیلُهُ الْکَلِمَةُ الْوَاحِدَةُ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: گفتارها نگهدارى مى شود، و نهان‌ها آشکار، و هر کسى در گرو اعمال خویش است، و مردم گرفتار کمبودها و آفت‌هایند جز آن را که خدا نگهدارد؛ در خواست کنندگانش مردم آزار، و پاسخگویان به زحمت و رنج دچارند ، و آن کس که در اندیشه از همه برتر است با اندک خشنودى یا خشمى از رأى خود باز مى گردد. و آن کس که از همه استوار تر است از نیک نگاهى ناراحت شود یا کلمه او را دگرگون سازد.
حکمت 344 : ضرورت توجه به فنا پذیرى دنیا(اخلاقى، اقتصادى)
وَ قَالَ [علیه السلام] مَعَاشِرَ النَّاسِ اتَّقُوا اللَّهَ فَکَمْ مِنْ مُؤَمِّلٍ مَا لَا یَبْلُغُهُ وَ بَانٍ مَا لَا یَسْکُنُهُ وَ جَامِعٍ مَا سَوْفَ یَتْرُکُهُ وَ لَعَلَّهُ مِنْ بَاطِلٍ جَمَعَهُ وَ مِنْ حَقٍّ مَنَعَهُ أَصَابَهُ حَرَاماً وَ احْتَمَلَ بِهِ آثَاماً فَبَاءَ بِوِزْرِهِ وَ قَدِمَ عَلَى رَبِّهِ آسِفاً لَاهِفاً قَدْ خَسِرَ الدُّنْیا وَ الْآخِرَةَ ذلِکَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبِینُ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: اى مردم از خدا بترسید، چه بسا آرزومندى که به آروزى خود نرسید، و سازندة ساختمانى که در آن مسکن نکرد، و گردآورنده اى که زود آنچه را گرد آورده ، رها خواهد کرد، شاید که از راه باطل گرد آورده و یا حق دیگران را بازداشته ، و با حرام به هم آمیخته ، که گناهش بر گردن اوست، و با سنگینى بار گناه در مى گذرد، و با پشیمانى و حسرت به نزد خدا مى رود که:
"در دنیا و آخرت زیان کرده و این است زیانکارى آشکار"
حکمت 345 : یکى از راه‌هاى پاک ماندن(معنوى)
وَ قَالَ [علیه السلام] مِنَ الْعِصْمَةِ تَعَذُّرُ الْمَعَاصِى .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: دست نیافتن به گناه نوعى عصمت است.
حکمت 346: مشکلات در خواست کردن(اخلاقى، اجتماعى)
وَ قَالَ [علیه السلام] مَاءُ وَجْهِکَ جَامِدٌ یُقْطِرُهُ السُّؤَالُ فَانْظُرْ عِنْدَ مَنْ تُقْطِرُهُ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: آبروى تو چون یخى جامد است که در خواست آن را قطره قطره آب مى کند، پس بنگر که آن را نزد چه کسى فرو مى ریزی؟.
حکمت 347 : جایگاه ستایش(اخلاقى، اجتماعى)
وَ قَالَ [علیه السلام] الثَّنَاءُ بِأَکْثَرَ مِنَ الِاسْتِحْقَاقِ مَلَقٌ وَ التَّقْصِیرُ عَنِ الِاسْتِحْقَاقِ عِیٌّ أَوْ حَسَدٌ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: ستودن بیش از آنچه که سزاوار است نوعى چاپلوسى ، و کمتر از آن ، درماندگى یا حسادت است.
حکمت 348: سخت ترین گناه(اخلاقى)
وَ قَالَ [علیه السلام] أَشَدُّ الذُّنُوبِ مَا اسْتَهَانَ بِهِ صَاحِبُهُ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: سخت ترین گناه ، آن است که گناهکار آن را کوچک بشمارد.

عزیزآل یاسین

علائم ظهور

یکی از علائم حتمی‌ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) خروج دجال است و دجال خروج نمی‌کند مگر این که علائمی‌پیدا شود. حضرت علی (علیه السلام) خطبه خواندند و پس از حمد و ثنای الهی سه بار فرمودند: «سلونی ایها الناس قبل‌‌ان‌تفقدونی؛‌‌‌ای مردم پیش از آن که مرا از دست بدهید، هرچه می‌خواهید از من بپرسید.»
در این وقت صعصعه بن صوحان از جا برخاست و گفت: یا امیرالمؤمنین دجال کی خواهد آمد؟ حضرت فرمودند: به خدا قسم در این باره، سائل و مسؤول «تو و من» یکسان هستیم (یعنی این از اسراری است که فقط خداوند متعال می‌داند) ولی این را بدان که آمدن دجال علاماتی دارد که پشت سر هم به وقوع می‌پیوندد، که عبارتند از:
مردم نماز را بمیرانند و امانت را ضایع و دروغ گفتن را حلال و ربا بخورند و رشوه بگیرند و ساختمان‌ها را محکم سازند و دین را به دنیا بفروشند و سفیهان را به کار بگمارند و پیوند خویشان را قطع نمایند و هواپرستی را پیشه‌ی خود سازند و ظلم و ستم باعث فخر فاسق می‌گردد. شهادت باطل آشکار می‌شود و اعمال زشت و گفتار بهتان آمیز و گناه و طغیان و تجاوز علنی گردد و زنان نوازنده آلات طرب و موسیقی به دست گرفته و نوازندگی کنند. احکام دین را برای غیر دین بیاموزند و کار دنیا را بر آخرت مقدم دارند. در این هنگام اصبغ بن نباته بر خواست و عرض کرد یا امیرالمؤمنین دجال کیست؟ حضرت فرمودند: بدان که دجال، ضائدبن صید است و شقا وتمند کسی است که ادعای او را تصدیق کند و سعادتمند کسی است که او را تکذیب کند و در پیشانی او نوشته شده است« این کافر است» و هر شخصی با سواد و بی سواد آن را می‌خواند و او چشم راست ندارد و چشم دیگر او در پیشانی اوست.
خداوند او را در تلی معروف به «تل افیق» سه ساعت از روز جمعه برآمده به دست کسی که عیسی بن مریم (علیه السلام) پشت سر او نماز می‌گذارد (حضرت مهدی (علیه السلام)) می‌کشد.
منبع: مهدی موعود (علیه السلام) علی دوانی، صفحات 962 الی 966.

مواعظ جاوید

تبلیغات

معنای تبلیغات
تبلیغات، که همان شناساندن خوبی‌ها و تشویق به انجام آن و ترسیم بدی‌ها و نشان دادن راه گریز و منع از آن است، از اصول بسیار مهم اسلام عزیز است. این مسأله که نظام در اهداف خود جدی است و با هیچ کس شوخی ندارد و در صورت به خطر افتادن ارزش‌های اسلامی‌با هر کس در هر موقعیت قاطعانه برخورد می‌نماید، باید به عنوان یک اصل خدشه ناپذیر برای تمام دست اندرکاران و مردم تبلیغ گردد. (1)
سلاح تبلیغات
ما باید در همه‌ی امور هماهنگی را حفظ نماییم، مخصوصا هماهنگی در تبلیغات که از اهم امور است، باید بیشتر حفظ شود باید سعی کنید وحدت و هماهنگی را به صورتی حفظ نمایید که هر گونه تبلیغات سوء را از بین ببرید سلاح تبلیغات، برنده تر از کاربرد سلاح در میدان‌های جنگ است؛ باید از اسلحه‌ی تبلیغات دشمن بیشتر ترسید. (2)
امروز مخالفت همه جانبه‌ی ابرقدرت‌هاست با این ملت در همه‌ی مظاهر اسلامی‌اش و ما باید بیدار باشیم و توجه داشته باشیم. تبلیغات اینها برای ما ضررش بشتر از جنگ‌هاست. (3)
مسأله‌ی پر اهمیت
تبلیغات مسأله‌ی است پر اهمیت و حساس، یعنی دنیا با تبلیغات حرکت می‌کند. آن قدری که دشمنان ما از حربه‌ی تبلیغات استفاده می‌کنند، از طریق دیگری نمی‌کنند و ما هم باید به مسأله‌ی تبلیغات بسیار اهمیت بدهیم و از همه‌ی چیزهایی که هست، بیشتر به آن توجه کنیم. باید تبلیغات فرهنگی ما خصوصا در رادیو و تلویزیون بیشتر باشد.
... شما باید با تبلیغ فرهنگ اسلامی، به دروغ پراکنی‌های صداهای خارجی پاسخ دهید. (4)

منابع:

1- صحیفه‌ی نور، ج21، ص 113.
2- صحیفه‌ی نور، ج16، ص 81.
3- صحیفه‌ی نور، ج13، ص 157.
4- صحیفه‌ی نور، ج17، ص 157.

در محضر ولایت

در دعاى وداع ماه مبارک رمضان - که دعاى چهل‌وپنجم صحیفه‌ى سجادیه است - امام سجّاد علیه‌الصّلاةوالسّلام به ذات مقدّس ربوبى عرض مى‌کند: « انت الّذى فتحت لعبادک باباً الى عفوک»؛ تو آن کسى هستى که به روى بندگانت، درى به عفو خودت باز کردى. «و سمیته التوبة»؛ و اسم آن باب را باب توبه گذاشتى. «و جعلت على ذلک الباب دلیلا من وحیک لئلا یضلّوا عنه»؛ و یک راهنما هم از قرآن و وحى براى این در گذاشتى تا بندگان تو این در را گم نکنند. بعد از جملاتى مى‌فرماید: «فما عذر من اغفل دخول ذلک المنزل بعد فتح الباب و اقامة الدلیل»؛ انسان، دیگر عذرش چیست که از این درِ گشوده و از این مغفرت الهى، استفاده نکند! راه مغفرت الهى هم، استغفار - یعنى طلب مغفرت - است. از خدا باید مغفرت را بخواهید.
منبع: بیانات مقام معظم رهبری در خطبه‌هاى نماز جمعه‌ى تهران

تبادل فرهنگی و تهاجم فرهنگی

تهاجم فرهنگی با تبادل فرهنگی متفاوت است... در تبادل فرهنگی، هدف باور کردن فرهنگ و کامل کردن فرهنگ ملی است. ولی در تهاجم فرهنگی، هدف ریشه کن کردن و از بین بردن فرهنگ ملی است. در تبادل فرهنگی، ملت گیرنده فرهنگ، چیزهای مطبوع و دلنشین و خوب و مورد علاقه را می‌گیرد. مثلا ملت ما وقتی می‌رود به اقصی نقاط شرق آسیا و می‌بیند که مردم آنجا مردمی‌هستند دارای وجدان کار، علاقه مند، مشتاق به کار، وقت شناس، دارای نظم و انضباط، دارای محبت بین خود و دارای حسن ادب و احترام و این خصوصیات را از آن‌ها بگیرد، خیلی خوب است در تهاجم فرهنگی چیزیهایی را که به ملت مورد تهاجم می‌دهند، خوب نیست و بد است. مثلا وقتی اروپاییها تهاجم فرهنگی را به کشور ما شروع کردند، روحیه‌ی وقت شناسی ، شجاعت، خطر کردن در مسایل، تجسس و کنجکاوی علمی‌را برای ما نیاوردند، نخواستند تا با تعلیمات و تبلیغات و پی گیری، ملت ایران یک ملت دارای وجدان کار و وجدان علمی‌بشود. آنها فقط بی بند و باری جنسی را وارد کشور ما کردند.
... تبادل فرهنگی از طرف ماست ولی تهاجم فرهنگی از طرف دشمن انجام می‌گیرد تا فرهنگ خودی را ریشه کن کند.... تبادل فرهنگی هنگام قوت و توانایی یک ملت انجام می‌گیرد. ولی تهاجم فرهنگی در روزگار ضعف یک ملت به وقوع می‌پیوندد.
منبع: رهبر معظم انقلاب اسلامی‌در دیدار با اعضای دانشکده‌ی صدا و سیمای جمهوری اسلامی‌ایران، 15/ 9/ 70.

جایگاه مجلس خبرگان

ملت عزیز باید توجه داشته باشند که مجلس خبرگان، پایگاه و جایگاه بسیار رفیع و با عظمتی دارد در حساس ترین و خطرناک ترین لحظات زندگی ملت و نظام ما، این مجلس است که باید به داد ملت برسد، این منتخبان ملتند که باید در آن لحظه خطیر دین خودشان را به ملت ایفا کنند. (1)
این مجلس محترم که مجمع گروهی از علماء بزرگ و مجتهدین و برجستگان درآگاهی و تعهد اسلامی‌و انقلابی است، حساسترین وظایف را در نظام جمهوری اسلامی‌برعهده دارد و ضامن بقا و استمرار نظام اسلامی‌در خطیر ترین لحظات است.(2)
از آنجا که جایگاه والای این مجلس معظم در حفظ تداوم و سلامت نظام اسلامی‌برتر از همه‌ی مجالس و مراکز تصمیم گیری در این نظام است، دشمنان اسلام و ایران سعی خود را بر این متمرکز کرده اند که با تبلغیات مسموم و شبه افکنی‌های انبوه، اراده‌ی ملت را در برگزاری با شکوه انتخابات آن سست کنند و این مجلس را از پشتوانه‌ی آراء مردم محروم سازند. (3)
شرکت در انتخابات مجلس خبرگان را مثل یک واجب شرعی، واجب و لازم بشمارید و تمام آحاد ملت که مشمول این شرایط هستند، در انتخابات شرکت کنند، تا دشمن بداند که جمهوری اسلامی، به برکت این جوانان و این ملت و به برکت پیروزی‌هایی که خدای متعال به او داده، همچنان با صلابت و قدرتمند ایستاده است.(4)

منابع:

1- حدیث ولایت، ج5، ص 154.
2- حدیث ولایت، ج5، ص 259.
3- بیانات مقام معظم رهبری 3/ 12/77.
4- حدیث ولایت، ج5، ص 232.

بسیج مردم و مسؤولان

دو بسیج عمده در این کشور لازم است:
یک، بسیج مردم به خصوص جوان‌هاست. باید برای آماده سازی خود و احیای خود و احیای عزت کشور و ملت و برافراشته نگهداشتن پرچم اسلام بسیج بشوند؛ چون همه‌ی مشکلات این کشور در سایه‌ی اسلام و عمل به قوانین اسلام، حل خواهد شد.
جوان‌ها خودسازی کنند –هم خودسازی علمی، هم خودسازی اخلاقی و معنوی و دینی، هم خود سازی جسمی- و روحیه و امید خود را برای دفاع از این کشور حفظ کنند که این سرمایه‌ی بسیار بزرگی است؛ نقطه‌ی مقابل آن چیزی است که دشمن مایل است در ایران اتفاق بیفتد.
مسؤولات هم باید بسیج دوم را تشکیل دهند؛ بسیج در راه خدمت. مسؤولان اجرایی کشور باید توانایی خود را در گشودن گره‌های کار مردم نشان بدهند. باید مبارزه با چپاولگران مفسدان اقتصادی را – هرکجا لانه کرده باشند – به طور جدی دنبال کنند و سفره‌های فساد اقتصادی را جمع کنند. امکانات به اندازه کافی در اختیار مسؤولان کشور هست برای این که بتوانند کارها را انجام بدهند؛ شرطش این است که کار را وجهه‌ی همت اصلی قرار بدهند. به مسایل اصلی کشور بپردازند.
... مسایل اصلی کشور، مسأله‌ی اقتصادی و مسأله‌ی علمی‌و ارتقای پایه‌های علمی‌دانشگاه‌ها و همان جنبش نرم افزاری است همچنین مسأله‌ی حفظ روحیه و فرهنگ دینی جوان‌هاست.
منبع: بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با دانشجویان و دانش آموزان 13/8/81.

شمیم هدایت

مواعظ استاد

سؤال: برای این که در نماز توجه و حضور قلب داشته باشیم، چه باید کرد؟
جواب: باید‌‌ان‌شاءالله، با اطاعت خدا کم کم جهات ایمانی برای شما روشن شود، یعنی وجدان کنید که خدایی هست، نه این که فقط بشنوید. شنیدن تنها، چندان فایده‌‌‌ای ندارد.
سؤال: چگونه باید جهات ایمانی را وجدانی کرد؟
جواب: از طریق بندگی خدا، یعنی باید عبادت کرد. باید به دستگاه خدای اخلاص پیدا کرد و کاری را برای خدا انجام داد، حرف برای خدا زد، حرکت برای خدا کرد. در این صورت آنچه دیگران نمی‌فهمند، شما می‌فهمید.
سؤال: مراقبت در نماز یعنی چه؟
جواب: مراقبت در نماز این است که به اوقات نماز اهتمام ورزید. یک مراقبت و محاسبه‌‌‌ای هم مال خود آدم است و آن این است که انسان در هر شبانه روز فکر کند که امروز از صبح که حرکت کرده ایم تا به حال که می‌خوابیم، چند کار خوب کرده ایم و چند کار بد کرده ایم، چقدر حقوق مردم را تضییع کرده ایم و چقدر حفظ کرده ایم. این مراقبت مربوط به انسان است. اساس، کار، کار خود شماست.
منبع: مواعظ استاد اخلاق حضرت آیت الله بهاءالدینی (رحمت الله علیه) ،برگرفته از کتاب سلوک معنوی

درسهایی از استاد شهید علامه مطهری رحمت الله علیه

احترام به همسر، رفتار متواضعانه با پدر و برخورد دوستانه با فرزندان، از ویژگیهای اخلاقی علامه شهید دکتر مطهری (رحمت الله علیه) است که بیایید چگونگی احترام به همسر، پدر و پسر را از استاد بیاموزیم.
نامه به پسر:
فرزندعزیزم، نور چشم مکرم، آقای علی آقا مطهری و فقه الله لما یحب و یرضی
از خداوند متعال سلامت و موفقیت و حسن عاقبت تو را مسألت دارم. احوال ما عموما بحمدالله خوب است. غالبا ذکری ازشما هست. امیدوارم در امتحان‌هایت موفقیت کامل به دست آوری. فرزند عزیزم، دوستان و رفقایت، بالخصوص هم اتاقهایت را از طرف من سلام برسان. اگر با هم به تهران آمدید آنها را به منزل بیاور، موجب خوشحالی و مسرت ماست. در انتخاب دوست و رفیق فوق العاده دقیق باش که مار خوش خط و خال فراوان است، همچنین در مطالعه کتابهایی که بدستت می‌افتد.
بر اطلاعات اسلامی‌و انسانی ات بیفزا. اگر جلسات خوبی در تبریز هست شرکت کن. اگر کتابی ازاین دست لازم شد پیغام بده تا برایت بفرستم. حتی الامکان از تلاوت روزی یک حزب قرآن که فقط پنج دقیقه طول می‌کشد مظایقه نکن و ثوابش را هدیه روح مبارک حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بنما که موجب برکت عمر و موفقیت است‌‌ان‌شاءالله ...
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته (1)
نامه به پدر:
روحی فداک از خداوند صحت و سلامتی وجود مقدس آن قبله گاهی و جمیع متعلقین را مسألت می‌نمایم. حالات اینجانبان هم بحمدالله خوب است و ملالی نیست. بنده هشت روز است که تهران آمده ام به همان منظوری که در عریضه سابقه تذکر دادم و البته اگر منبر طرف توجه واقع شود، اینجا از همه جا بهتر است، هر چند اینجا خیلی مدت لازم است و ابتدا مصادف با استفاده کم خواهد شد. امیدوارم از فضل الهی که بتوانیم استقامت کنم و لطف الهی شامل حال بشود و بالاخره طوری بشود که نتیجتا بنده ایام تحصیل بتوانم با رفاهیت تحصیل کنم و مانعی پیش نیاید. هدف اصلی بنده همان ادامه به تحصیل و تدریس در حوزه علمیه است و این را از هر جهت برای خودم اصلح می‌دانم. البته دعای شما هم همراه من خواهد بود. حالات اخوی هم بحمدالله خوب است و ظاهر این است که ایشان تا هشتم تیر تهران بمانند. خودشان این طور صلاح می‌دانند و می‌گویند که به محمد باقر گفته ام که مرتبا پست به پست کاغذ بنویسد و البته غفلت نکند. بنده هم قول می‌دهم هفته‌‌‌ای یک کاغذ بفرستم و شما هم زود به زود جواب بنویسید. خدمت والده و اخویها و همشیره و جمیع دوستان سلام برسانید و السلام.(2)

پی نوشت‌ها:

1- مرتضی مطهری، 19، 2، 56.
2- مرتضی مطهری، 14 شعبان 70.

نکته‌های ناب

تربیت حسینی

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌فرمایند: الا وان الإحابة تحت قبّته و الشفاء فی تربته؛ بدانید که اجابت دعا در زیر گنبد حرم او (امام حسین (سلام الله علیه)) و شفاء در تربت اوست. (1)
حضرت امام صادق (سلام الله علیه) می‌فرمایند: حنکوا اولادکم بتربة الحسین (سلام الله علیه) فإنها امان؛ کام کودکانتان را با تربیت امام حسین (سلام الله علیه) بردارید زیرا موجب امنیت کودکان است. (2)
این امام همام در جایی دیگر می‌فرمایند: فی طین قبر الحسین الشفاء من کلّ داء و هو الدّواء الاکبر؛ شفای هر دردی در تربت مزار امام حسین (سلام الله علیه) است. و آن بزرگ ترین درمان است. (3)
حضرت امام رضا (سلام الله علیه) در این باره می‌فرمایند: کلّ طین حرام (اکله) کالمیته و الدّم... ما خلاطین قبر الحسین(سلام الله علیه) فإنّه و شفاء من کلّ داء؛ (خوردن) هر خاکی، مانند مردار و خون ... حرام است. غیر از تربت مزار حضرت امام حسین (سلام الله علیه) که دوای هر دردی است.(4)

پی نوشت‌ها:

1- مستدرک الوسایل، ج 10، ص 335.
2- کامل الزیارات، ص 462.
3- وسایل الشیعه، ج 14، ص 524.
4- امالی طوسی، ص 319.

حقوق معلم بر شاگرد

حضرت امام سجاد (علیه السلام) می‌فرمایند: حق آموزگارت (برتو) این است که او را بزرگ شماری، و حرمت مجلس و محضر او را نگه داری و با دقت به سخنانش گوش بسپاری، و بدو روکنی، و صدای خود را بر روی او بلند نکنی، و هر گاه کسی از وی سؤالی کرد تو جواب ندهی تا او خود جواب دهد، و در محضر او با کسی صحبت نکنی، و در مجلس او زبان به غیبت کسی نگشایی، و...
پس، هرگاه این حقوق را بجا آوری فرشتگان خدای عزو جل درباره ات گواهی دهند که تو بخاطر خداوند عز و جل نزد آن استاد رفته‌‌‌ای و دانش او را فراگرفته ایی نه برای حرف مردم.
منبع: من لایحضره الفقیه، ج2، ص620.

دل نوشته

در پناه مهربانی تو

فهیمه موحدی
خدای من!
روح پاکی که تو با همه مهربانی‏ات، آن‏گاه که من غرق در عدم بودم به من بخشیدی، از دنیا رنگ گرفته است؛ خسته و خاک‏آلود شده است. سخت بر قلبم سنگینی می‏کند غم‏بار امانتی که بر دوشم نهادی و من امانت‏دار خوبی برایت نبوده‏ام؛ اکنون، شرمسار و سرافکنده، به تو باز می‏گردانم این آینه غبار گرفته را؛ یاری‏ام کن تا از غبار گناه بتکانمش!

مرا ببخش

خدیجه پنجی
خدایا! از کثرت گناه، پای آمدنم نیست به حریم تو.
چه بسیار مرا خوانده‏ای و نیامدم، نواختی و گریختم، عهد بستی و شکستم!
من با تلی از گناهان کوچک و بزرگ آمده‏ام. نگاهم به بن‏بست رسیده، روزنه‏ای نیست، نوری نیست. دست‏هایم، سرگردان آسمان‏ها شده‏اند.
هوای عصیان، ذره ذره وجودم را از هم می‏پاشد. دیگر در محدوده خودم نمی‏گنجم. بوته خاری شده‏ام رها در هر سو، خلیده در چشم‏های جهان، رانده شده از تمام درها؛ نه جایی دارم برای آسودن، نه شانه‏ای برای گریستن. شب در من مچاله شده است. همه از من گریزانند. بوی تند گناهانم، هوا را مسموم می‏کند. راهی نیست، جز جاده‏های روشن خانه تو. به قدم‏هایم قدرت بازگشت بده تا یک‏بار دیگر، سر بر دامان مهربانی‏ات بگذارم.
کاش برگی زرد و خشکیده بودم بر دورترین شاخه هستی. اما لحظه‏ای از قلمرو اطاعت تو، پا فراتر نمی‏گذاشتم! کاش رودخانه‏ای بودم خروشان که هروله کنان، تمام جهان را به جست‏وجوی تو می‏آمدم!
کاش پرنده‏ای بودم آشیان گزیده بر درختان دوردست، تا هر صبح و شام، به آوازی از تسبیح تو جان اهالی را زنده می‏کردم!
خدایا! مرا در زلال مهربانی‏ات تطهیر کن!
بگذار پروانه‏وار، بر مدار روشن کرامتت بچرخم!
در من هزار هزار فانوس مغفرت روشن کن!
هزار پنجره از اشتیاق، به روی جانم باز کن!
کوتاهی دستانم را به بلندی ستاره‏های اجابت برسان.
زنگار برگیر از آیینه وجودم!
بر بدی‏هایم لباس عفو بپوشان!
بر عیب‏هایم پرده بپوشان!
به زانوانم توان ایستادن بده!
مرا کمال ببخش تا شایسته سجده فرشتگان گردم.

یاد ابرار

اسوه عارفان

آیت الله حاج سید علی آقا قاضی فرزند حاج سید حسین قاضی است. ایشان در سیزدهم ماه ذی الحجة الحرام سال 1282هـ.ق. در تبریز متولد ، بعد از بلوغ و رشد به تحصیل علوم ادبیه و دینیه مشغول گردید و مدتی در نزد پدر بزرگوار خود و میرزا موسی تبریزی و میرزا محمد علی قراچه داغی درس خواند.
پدرایشان به علم تفسیر علاقه و رغبت خاص داشته است، چنانکه سید علی آقا خودش تصریح کرده که تفسیر کشاف را خدمت پدرش خوانده است. همچنین ایشان ادبیات عربی و فارسی را پیش شاعر نامی‌و دانشمند معروف میرزا محمد تقی تبریزی معروف به «حجة الاسلام» و متخلص به « نیر» خوانده و از ایشان اشعار زیادی به فارسی و عربی نقل می‌کرد و شعر طنز ایشان را که هزار بیت بود از بر کرده بود و می‌خواند.
ایشان در سال 1308هـ.ق. در سن 26 سالگی به نجف اشرف مشرف شد و تا آخر عمر آن جا را موطن اصلی خویش قرار داد.
آیت الله سید علی آقا قاضی از زمانی که وارد نجف اشرف شد، دیگر از آنجا به هیچ عنوان خارج نشد مگر یک بار برای زیارت مشهد مقدس حدود سال1330 هـ ق به ایران سفر کرد و بعد از زیارت به تهران بازگشت و مدت کوتاهی در شهرری در جوار شاه عبدالعظیم اقامت گزید.
پس از اقامت در نجف اشرف، تحصیلات حوزوی خود را نزد اساتیدی از جمله فاضل شربیانی، شیخ محمد مامقانی، شیخ فتح الله شریعت، آخوند خراسانی و... ادامه داد و سرانجام کوشش‌های خستگی ناپذیر مرحوم آیت الله قاضی در راه کسب علم، کمال و دانش، در سن 27 سالگی به ثمر نشست و این جوان بلند همت در عنفوان جوانی به درجه اجتهاد رسید.
آقا سید‌هاشم حداد از شاگردان ایشان می‌گفت:
« مرحوم آقا (قاضی) یک عالمی‌بود که از جهت فقاهت بی نظیر بود. از جهت فهم روایت و حدیث بی نظیر بود. از جهت تفسیر و علوم قرآنی بی نظیر بود. از جهت ادبیات عرب و لغت و فصاحت بی نظیر بود، حتی از جهت تجوید و قرائت قرآن. و در مجالس فاتحه‌‌‌ای که احیاناً حضور پیدا می‌نمود، کمتر قاری قرآن بود که جرأت خواندن در حضور وی را داشته باشد، چرا که اشکالهای تجویدی و نحوه قرائتشان را می‌گفت... »
ایشان از جوانی به دنبال تزکیه و تهذیب نفس و کسب معنویت و معارف بلند اسلام بود و در این راه چهل سال صبر و مجاهده کرد و چهل سال درد طلب و عشق، آرام و قرار و خواب و خوراک را از وی ربوده بود.
آیت الله قاضی طی سه دوره، اخلاق و عرفان اسلامی‌را با کلام نافذ و عمل صالح خویش تدریس فرمودند و در هر دوره شاگردانی پرورش دادند که هر کدام از بزرگان وادی عرفان و اخلاق محسوب می‌شوند؛ و البته فقط نام تعدادی از آن‌ها بر ما معلوم است و این که ایشان در حقیقت چه کسانی را تا قله‌های بلند عرفان و معنویت بالا کشیده و شراب گوارای معرفت بر کامشان ریختند، برای ما به صورت کامل و دقیق آشکار نیست. اما به تعدادی از آن‌ها که مبرز و شناخته شده هستند، اشاره می‌کنیم:
آیت الله شیخ محمد تقی آملی، آیت الله سید محمد حسین طباطبائی، آیت الله سید عبد الکریم کشمیری، آیت الله شهید سید عبدالحسین دستغیب ،حاج سید‌هاشم حداد(رحمت الله علیهم)،آیت الله العظمی‌بهجت(حفظه الله) و...
به هر حال آیت الله حاج سید علی آقا قاضی پس از سالها تدریس معارف بلند اسلامی‌و تربیت شاگردان الهی، در روز دوشنبه چهارم ماه ربیع الاول سال 1366 مطابق هفتم بهمن ماه در نجف اشرف وفات کرد و در وادی الاسلام نزد پدر خود دفن شد.
منبع: اسوه عارفان، حسن زاده - طیار مراغی

حکایت‌ها و پندها

شیوه‌ی در خواست

شخصی از انصار (مسلمین مدینه) به حضور امام حسین (علیه السلام) برای در خواست کمک مالی آمد و تقاضای کمک کرد. حضرت امام حسین(علیه السلام) فرمودند:‌‌‌ای برادر ، آبرو و شخصیت خود را از سؤال رو در رو، حفظ کن، در خواست خود را در نامه‌‌‌ای بنویس، من به خواست خدا آنچه را که موجب شادی او است، انجام خواهم داد.
مرد انصاری در نامه‌‌‌ای نوشت: «ای حسین (علیه السلام) پانصد دینار به فلانی بدهکارم، و او اصرار می‌کند که طلبش را بپردازم با او صحبت کن تا وقتی که پول دار شدم، صبرکند.»
وقتی امام حسین (علیه السلام) نامه را خواندند به منزل تشریف بردند و کیسه‌‌‌ای حاوی هزار دینار آوردند و به آن مرد انصاری دادند و فرموده: « با پانصد دینار، بدهی خود را بپرداز و با پانصد دینار دیگر، زندگی خود را سروسامان بده و حاجات خود را جز نزد سه نفر نگو:
1- دیندار ، 2- جوانمرد و 3- صاحب اصالت خانوادگی
چرا که در مورد آدم دیندار، دین نگهدار اوست (و مانع آن است که آبروی تو را ببرد.» و در مورد جوانمرد، او به خاطر جوانمردی حیا و شرم می‌کند و در مورد کسی که اصالت خانوادگی دارد، او به خاطر نیازت، آبروی تو را نمی‌ریزد بلکه شخصیت تو را حفظ می‌کند و بدون بر آوردن حاجتت، رد نمی‌شود.
منبع: داستان دوستان، محمد محمدی اشتهاری، ج 2، ص 167 به نقل از نهج الشهاده ص 305.

حضرت مهدی (علیه السلام) و زنده نگه داشتن عاشورا

روز عاشورایی بود و موج سوگواران از هر سو به سوی کربلا در حرکت بودند . علامه بحرالعلوم (رحمت الله علیه) نیز به همراه گروهی از طلب به استقبال عزادارن حرکت کردند. به محله‌ی «طویرج» رسیدند، که دسته‌ی سینه زنی و سبک سوگواریشان مشهور بود. هنگامی‌که علامه و همراهانش به آنان رسیدند، ناگهان علامه بحرالعلوم (رحمت الله علیه) با آن کهولت سن و موقعیت اجتماعی و علمی، لباس خویش را به کناری نهاده ودر صف سینه زنان، با شوری وصف ناپذیر به سینه زدن پرداختند. پس از پایان سوگواری، یکی از خواص از ایشان پرسید: چه رویدادی پیش آمد که شما چنان دچار احساسات پاک و خالصانه شدید که آن گونه سر از پا نشناخته، لباس از تن در آورید و به سینه زنان پیوستید؟
علامه بحرالعلوم (رحمت الله علیه) در جواب فرمودند: حقیقت آن است که با رسیدن به دسته‌ی سوگواران، ناگاه چشمم به محبوب دل‌ها، امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) افتاد و دیدم ایشان، با سرو پای برهنه در میان انبوه سینه زنان، در سوگ پدر والای خود حضرت امام حسین (علیه السلام) با چشمانی اشک بار به سر و سینه می‌زنند، به همین جهت آن منظره مرا به حالی انداخت که قرارم از کف رفت و در برابر کعبه مقصود و قبله موعود به سوگواری پرداختم.
منبع: عاشورا و انتظار، مسعود پور سید آقایی، صفحه‌های 27 و 28 به نقل از دیار یار، ج2، ص200.

معرفی کتاب

کتاب «حضرت فاطمه (سلام الله علیها) دختری از آسمان»

مجموعه «حضرت فاطمه (سلام الله علیها) دختری از آسمان» مشتمل بر گردآوری و تنظیم 91 پرسش پیرامون شخصیت والا و مقامات عالیه‌ی حضرت سیدةالنساء العالمین، فاطمه‌ی زهرا (سلام الله علیها) از محضر آیت الله العظمی‌مظاهری (دامت برکاته) و پاسخ‌های معظم له می‌باشد.
ابعادی که از حضرت فاطمه‌ی زهراء (سلام الله علیها) در این اثر گرانمایه به آن پرداخته شده، عبارتند از:
1- خلقت و ولادت حضرت زهراء (سلام الله علیها)
2- اسامی‌و القاب حضرت زهراء (سلام الله علیها)
3- سیره‌ی فردی و اجتماعی حضرت زهراء (سلام الله علیها)
4- حضرت فاطمه (سلام الله علیها) و پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)
5- حضرت فاطمه (سلام الله علیها) و حضرت علی (سلام الله علیه)
6- حضرت فاطمه (سلام الله علیها) بعد از پیامبراعظم(صلی الله علیه و آله و سلم)
7- حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) و شیعیان
تدوین: علی (مهرداد) آقا شریفیان و عبدالرسول احمدیان
ناشر: انتشارات شهید محمد حسن فهمیده، 1385

کتاب « نگرشی موضوعی بر وصیت نامه سیاسی، الهی امام خمینی قدس سره الشریف»

وصیت نامه‌ی حضرت امام خمینی (رحمت الله علیه)، عصاره‌ی همه‌ی وصایایی است که در طول حیات پر برکت خویش برای امت بیان فرموده اند. این وصیت نامه، دستورالعمل تداوم انقلاب اسلامی‌و حفظ عزیزترین یادگار ایشان « نظام جمهوری اسلامی‌بر محور ولایت» است. وصیت نامه‌ی امام راحل، چشمه‌ی حکمتی است که از دل مصفا و الهی آن حضرت جوشیده و بر قلم مبارکشان جاری گردیده است تا حجتی دیگر بر تبیین سیره‌ی عملی آن برگوار باشد و راه را پیشاپیش، بر همه‌ی شبهات و تردیدها و القائات خناسان مسدود کند. این مجموعه که بر اساس نیاز و ضرورت‌های موجود، گردآوری و تنظیم شده است، شامل مطالب و موضوعاتی است که استفاده از وصیت نامه را برای علاقه مندان افکار و اندیشه‌ی امام راحل، سهل و آسان می‌نماید. مطالب وموضوعاتی که در این مجموعه گردآوری شده، عبارتند از:
سیری در وصیت نامه: در این قسمت خوانندگان با موضوعات کلی مورد نظر امام ارحل آشنا می‌شوند.
نمونه‌‌‌ای از دستخط مبارک حضرت امام (خمینی قدس سره الشریف) به همراه متن کامل تایپی آن.
توضیح واژگان وصیت نامه تحت عنوان تعلیقات که مشتمل بر شرح مختصر بعضی از اصطلاحات و علایمی‌است که امام راحل در وصیت نامه‌ی گهر بارشان به کار برده اند.
وصیت نامه به صورت موضوعی به همراه فهرست‌های راهنما
عناوین کلی و موضوعاتی که از متن وصیت نامه در 6 فصل تنظیم شده است عبارتنداز: موضوعات اعتقادی (معارف اسلامی) سیاسی و تاریخی، تعلیم و تربیت، اجتماعی و فرهنگی، موضوعاتی در زمینه‌ی مسایل اقتصادی و مدیریت و موضوعاتی در مورد مسایل دفاعی و نظامی‌(جنگ و جهاد)
کلمات قصار و جملات برگزیده‌ی کوتاهی از وصیت نامه‌ی الهی، سیاسی امام راحل.
فهرست راهنما: که شامل فهرست الفبای موضوعات، اعلام و اماکن است.
تهیه و تنظیم و ناشر: مؤسسه‌ی تنظیم و نشر آثار امام خمینی (رحمت الله علیه)

کتاب «عاشورا، خروش بیداری»

این کتاب گرانمایه نتیجه‌ی تلاش‌های مستمری در بیان آسیب‌ها، عبرت‌ها، شبهه‌ها و ریزش‌ها و رویش‌ها در حادثه‌ی عظیم عاشورا است.
مؤلف در فصل اول کتاب به « آسیب شناسی اجتماعی جامعه‌ی اسلامی‌در عصر امام حسین (علیه¬السلام) پرداخته و در فصل دوم مبحث «ریزش‌ها و رویش‌های اجتماعی در تاریخ صدر اسلام» را مورد بررسی قرار داده و تا حدی به معرفی جلوه‌ها و علل رویش‌های اجتماعی در تاریخ صدر اسلام با تکیه بر سیره‌ی علوی و حسینی پرداخته و در پایان این فصل با نگاهی به سیره‌ی افتخار آفرین حسینی، تأملی بر«جریان شناسی تاریخ کربلا» نموده است.
فصل سوم کتاب، اختصاص به « عبرت‌ها و درسهای ماندار و حماسه‌ی عظیم عاشورا» دارد و در فصل چهارم نیز با تأکید بر استراتژی جنگ روانی و تبلیغی دشمنان اسلام به ویژه در دهه‌ی اخیر به مبحث « شبهه شناسی در قیام عاشورا»، پرداخته شده و هفت شبهه‌ی مطرح شده در دوران اخیر را پاسخ داده است.
مؤلف: نوروز اکبری زادگان
ناشر: نشر شیهد حسین فهمیده و کنگره سرداران و 23 هزار شهید استان اصفهان

احکام

احکام غسل

غسل بر دو نوع است
1- ترتیبی: در غسل ترتیبی باید به نیت غسل، اول سرو گردن، بعد طرف راست و بعد طرف چپ بدن را بشوید.
2- ارتماسی: در غسل ارتماسی اگر به نیت غسل ارتماسی بتدریج در آب فرو رود تا تمام بدن زیر آب رود، غسل او صحیح است و احتیاط آن است که یک دفعه زیر آب رود.
مواردی که غسل باطل می‌گردد عبارتند از:
1- در غسل ترتیبی اگر عمدا یا از روی فراموشی یا به واسطه‌ی ندانستن مساله، ترتیب را مراعات نکند، غسل او باطل است.
2- درغسل ارتماسی اگر بعد از غسل بفهمد به مقداری از بدن آب نرسیده چه جای آن را بداند یا نداند، باید دوباره غسل کند.
3- اگر در غسل به اندازه‌ی سرمویی از بدن نشسته بماند، غسل باطل است.
4- کسی که قصد دارد پول حمامی‌را ندهد یا بدون این که بداند حمامی‌راضی است، بخواهد نسیه بگذارد، اگر چه بعد حمامی‌را راضی کند، غسل او باطل است.
تفاوت غسل ترتیبی و ارتماسی:
1- در غسل ارتماسی باید تمام بدن پاک باشد اما در ترتیبی اگر نجس باشد و هر قسمتی را قبل از غسل، آب بکشد غسل او صحیح است.
2- در غسل ارتماسی باید بین آن فاصله نباشد ولی در غسل ترتیبی اشکالی ندارد.
تذکرات:
1- اگر کسی شک کند که غسل کرده یا نه، باید غسل کند.
2- اگر کسی شک کند غسل او صحیح بوده یا نه، لازم نیست دوباره غسل کند.
منبع: آموزش فقه، حسین فلاح زاده

نویسنده: سید امیرحسین کامرانی راد/http://rasekhoon.net

تعداد صفحات : 3

آمار سایت
  • کل مطالب : 33
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 6
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 36
  • بازدید کننده امروز : 27
  • باردید دیروز : 10
  • بازدید کننده دیروز : 8
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 108
  • بازدید ماه : 406
  • بازدید سال : 2261
  • بازدید کلی : 80709
  • کدهای اختصاصی